پس از حادثهی خونین ارگون پکتیکا، روز گذشته رییس جمهور کرزی با یک هیأت بلندپایهی دولتی برای دلجویی و دیدار با خانوادههای قربانیان این رویداد، به پکتیکا رفت. رییس جمهور با خانوادههای قربانیان دیدار، آنها را دلجویی داد و به مردم محل تعهد سپرد که بازار تخریب شدهی ارگون را دوباره بازسازی و به خانوادههای قربانیان کمکهای نقدی میکنند. رییس جمهور کرزی نیز مانند تمام افغانها و بلکه بهمراتب بیشتر از دیگر افغانها، از این رویداد مرگبار و تکاندهنده متأثر گردید و برای تسکین درد قربانیان، صدها کیلومتر دورتر از کابل، به پکتیکا شتافت تا اندکی درد و اندوه قربانیان را از نزدیک بشنود. شاید رییس جمهور با احساس صادقانه و قلبی رنجور و برای غمشریکی با بازماندگان فاجعه به ارگون رفته باشد، شاید رییس جمهور با اشک و اندوه، در گوشهی از ماتم بزرگ ارگونیها شریک شده باشد و با کمکهای نقدی به درمان مجروحان و جبران خسارت آسیبدیدگان کمکی کرده باشد؛ اما به هیچ عنوان نمیتواند درد و رنج خانوادههای قربانیان این فاجعه را کاهش دهد. سفر رییس جمهور کرزی به ارگون نه به مجروحان دست و پا میشود، نه به خانوادههای قربانی عزیزانش را برمیگرداند، نه به کودکان یتیم پدر و مادر میشود و نه هم به ارگون ماتمزده، تسکین درد؛ تنها کاری که میتواند، این است که رییس جمهور را از عمق درد و اندوه قربانیان تروریسم و دهشتافگنی آگاه کند. آقای کرزی در قامت و لباس رهبر ملی افغانستان و به عنوان متصدی و مسئول اصلی روند جاری در کشور، از آنچه که در گوشههای این سرزمین اتفاق میافتد، از نزدیک آگاه شده و با چشمان خود عمق فاجعه و سیمای فاجعه دیدگان را ببیند. رییس جمهور در ارگون ماتمزده و در هنگامی که به چشمان مغموم و سیمای خستهی خانوادههای قربانیان مینگرد، بیشتر از هر وقت دیگر به طینت و هویت واقعی تروریستان و گروههای دهشتافگن تروریستی پی میبرد. این تنها ارگون، گوشهای از یک ولایت ناامن افغانستان است و این حمله، تنها یک نمونه از دهها و صدها موردی است که همهروزه در این جغرافیای فاجعه اتفاق میافتد. دهشت و ترور، انفجار و انتحار، کشتار و تخریب روال عادی وضعیت کشور است. شاید در طول سیزده سال گذشته، هیچ روزی بدون کدام واقعهی امنیتی که در آن شهروندان ملکی و نیروهای امنیتی کشته نشده باشند، به پایان نرسیده است. بارها رویدادهای شبیه آنچه که در ارگون اتفاق افتاده و رییس جمهور کرزی تنها موارد اندک آن را از نزدیک مشاهده توانسته، اتفاق افتاده است. دیگر موارد امنیتی را رییس جمهور و دیگر مقامهای بلندپایهی حکومتی تنها از پشت مانیتور تلویزیون، از ورقهای گزارشی که نیروهای امنیتی به آنها میدهند، یا هم بهطور شفاهی از طریق تیلفون و دیگر وسایل ارتباطی تنها از راه دور میبینند و کمتر فرصت پیدا میکنند که عمق فاجعه و حقیقت آنچه را که مردم افغانستان با آن دست به گریبان اند، از نزدیک لمس و مشاهده کنند.
سفر رییس جمهور به پکتیکا اقدامی بهموقع و قابل تقدیر است. او با اندوه بزرگ مردم ارگون پکتیکا شریک شده، اما نمیتواند به درد و رنج مردم افغانستان تسکین دهد. او باید عاملان این رویداد را به سزای اعمالشان برساند و از سیاست و برنامههایی که باعث به وجود آمدن چنین وضعیتی گردیدهاند، دوری جوید. شاید همین انتحاری، یکی از همان افرادی باشد که پیش از این از سوی رییس جمهور کرزی از زندانهای دولت افغانستان یا ناتو آزاد شده یا شاید هم همین حمله از سوی برادران ناراضی وی صورت گرفته باشد. تنها همدردی نمیتواند رسالت واقعی آقای کرزی را ادا کند؛ او مسئول اصلی روند جاری در کشور است و باید با عاملان و زمینههایی که منجر به چنین جنایتها و فجایعی میشوند، مبارزهی جدی و قاطع کند. مردم افغانستان بیش ازده سال است که قربانی تروریسم و افراطگرایی است و همهروزه با رنجی زندگی میکنند که او امروز تنها یک نمونهی آن را در ارگون میبیند.