بازشماری آرای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آخرین گزینهی عملی برای حل بنبست انتخاباتی در کشور است. این طرح که با توافق هردو نامزد انتخابات ریاست جمهور مبنی بر بازشماری کل آرا صورت گرفته، از هم اکنون در حال اجراست. صدها مأمور داخلی و خارجی کار بازشماری آرا را در کمیسیون مستقل انتخابات انجام میدهند و ناظران سازمان ملل متحد، هردو نامزد انتخابات و دیگر ناظران مستقل داخلی و خارجی بر این پروسه نظارت میکنند. صندوقهای ورقهای رایدهی از ولایتها توسط نیروهای ناتو و تحت نظارت سازمان ملل متحد و نامزدان انتخابات به کابل منتقل میشوند و جامعهی جهانی مأموران پروسهی بازشماری آرا را با میکانیسمها و معیارهای جهانی شفافیت انتخاباتی آموزش داده است. قرار است کار روند بازشماری آرا تا سه هفتهی دیگر تکمیل و براساس آن کمیسیون مستقل انتخابات برندهی نهایی انتخابات را اعلام کند. تا کنون روند بازشماری آرا بهخوبی به پیش رفته است. یان کوبیش، فرستادهی ویژهی سرمنشی سازمان ملل متحد برای افغانستان کار بازشماری آرا را خوب ارزیابی کرده است.
روند بازشماری آرا آخرین گزینهی عملی برای حل بنبست انتخاباتی در کشور است. کمیسیون مستقل انتخابات باید این پروسه را با شفافیت کامل انجام داده و نتیجهی قابل قبول، شفاف و عادلانه را از پس از بازرسیهای دوباره اعلام کند. هردو نامزد انتخابات ریاست جمهوری و تیمهای انتخاباتی آنها نیز باید در این روند با کمیسیون مستقل انتخابات و سازمان ملل متحد که این پروسه تحت نظارت آن انجام میشود، همکاری کرده و از روندی که منجر به آمدن دولت مشروع و باثبات و رفع بنبست انتخاباتی در کشور میشود، صادقانه حمایت کنند. در صورتی که کار تفتیش صندوقها و بازشماری اوراق رایدهی با شفافیت کامل و صادقانه انجام شود، دیگر هیچ شبهه و پرسشی در مورد شفافیت انتخابات باقی نمیماند و دلیلی برای مخالفت و عدم پذیرش نتیجهی انتخابات نیز وجود نخواهد داشت.
انتخابات تنها یک برنده دارد. در هر صورت و تحت هر شرایطی تنها یک نامزد پس از بررسی و شمارش ورقهای رایدهی برنده اعلام میشود و از نظر قانونی رییس جمهور مشروع نیز فقط یک نفر میتواند باشد. از اینرو، نامزدان و تیمهای انتخاباتی آنها باید ظرفیت پذیرش شکست و تن دادن به نتیجهی انتخابات را در خود ایجاد کرده و به رقابت دموکراتیک و روحیهی واقعی مردمسالاری احترام بگذارند. هرگونه دیدگاههای عینیتگرایانه در مورد انتخابات و ادعای پیروزی مطلق در رقابتهای انتخاباتی، به معنای خلق بحران و تنش در انتخابات است. عدم ظرفیت پذیرش شکست دموکراتیک در نخبگان سیاسی همیشه به مثابه دشنهی کشنده و کاری بر پیکر دموکراسیهای نوپا عمل کرده و رقابت دموکراتیک را به سراشیب جنگ داخلی و تباهی کشانده است. بنابراین، تا زمانی که نخبگان سیاسی ما ظرفیت پذیرش شکست و تن دادن به قاعدهی رقابت دموکراتیک را در خود ایجاد نکنند، هیچگونه نظارت و شمارشی نمیتواند قناعت تیمهای فزونطلب را فراهم کند. هرچند بازشماری آرا و نظارت دقیق سازمان ملل متحد شفافیت انتخابات را بیشتر میکند، اما ظرفیت پذیرش شکست و تن دادن به قاعدهی دموکراتیک در نامزدان انتخابات نیز عامل کلیدی است. اگر ارادهای برای قبول شکست در تیمهای انتخاباتی وجود نداشته باشد و اگر رفتن صد درصدی به ارگ ریاست جمهوری هدف تغییرناپذیر آنها باشد، نه میانجیگریهای داخلی و بینالمللی این بنبست را حل میکند و نه هم بازشماری کل آرا و نه هم نظارت چهارچشمهی سازمان ملل متحد و دیگر ناظران داخلی و بینالمللی. برای مردمی که سالها اسیر رقابتهای خونین نخبگان سیاسی بر سر کسب قدرت بوده و برای ملتی که زخم جنگ داخلی، بیثباتی و ناامنی را تا عمق استخوانهایش لمس کرده، ظرفیت پذیرش شکست دموکراتیک و تن دادن به قاعدهی بازی مهمتر از هرچیز دیگر میباشد. سیاستمداران ما هنوز این آزمون را نگذرانده و مردم واقعا نمیدانند که پس از سیزده سال مشق دموکراسی، آیا واقعا ظرفیت پذیرش شکست در نخبگان سیاسی ما ایجاد شده است یا خیر. این مهمترین پرسش در ذهن مردم افغانستان است.