اخیرا موج حملات انتحاری و یورشهای مسلحانهی طالبان بر تأسیسات دولتی و نیروهای امنیتی افغانستان بهشدت افزایش یافته است. در طول یک هفتهی اخیر دستکم هر روز شاهد یک رویداد مرگبار از یورشهای مسلحانهی طالبان و حملات انتحاری در نقاط مختلف کشور هستیم. حملهی مسلحانه بر میدان هوایی کابل، حملهی انتحاری مرگبار در ولسوالی ارگون ولایت پکتیکا، حملهی مسلحانه بر کاروان موترهای محافظان رییس جمهور در ولایت پکتیکا، حملهی انتحاری مرگبار بر کاروان پولیس در ولایت هلمند و درگیری مرگبار میان نیروهای امنیتی و طالبان در شمال کشور که هردو روز گذشته اتفاق افتادند و چندین رویداد امنیتی دیگر در جنوب کشور همه از جملهی موارد مرگبار و درشتی هستند که در طول یک هفتهی گذشته اتفاق افتاده است. اینها تنها رویدادهای مرگبار و بزرگ طالبان هستند که در رسانهها بازتاب یافته و حملات خورد و ریزهای هم هستند که یا منتشر نمیشوند یا هم به یادها نمیمانند. گوش و چشم رسانهها و مردم افغانستان در مورد شنیدن و دیدن رویدادهای امنیتی کرخت شده و اینگونه واقعات هرچند که سهمگین، مرگبار و تکاندهنده باشد، ذهن و روح کرخت مردم افغانستان را بیدار نکرده و کسی به آن نمیاندیشد.
حملات انتحاری، ماینگذاریهای کنار جادهای و تهاجمهای مسلحانهی غافلگیرانه، سه تاکتیک خطرناک طالبان میباشند. در حال حاضر مخالفان توانایی مقابلهی رو در رو با نیروهای امنیتی کشور را ندارند، اما انتحار و انفجار ابزارهای قدرتمندی در دست مخالفان مسلح اند که با اثرات گسترده و با هزینهی کمتر، هر روز در بخشهای مختلف کشور به اجرا گذاشته میشوند. استفادهی گستردهی مخالفان مسلح دولت از این تاکتیک، نشانگر این واقعیت است که بهرغم تمامی پیشرفتها در نیروهای امنیتی کشور، هنوز قدرت اطلاعاتی و کشفی این نیروها ضعیف است و این نیروها نمیتوانند تمامی برنامههای دشمن را پیش از رسیدن به هدف خنثا سازند. مشکل دیگر این است که سیاستمداران و مقامهای بلندپایهی حکومتی با یافتههای امنیت ملی در خصوص شبکهها و عوامل تروریستی با مصلحتنگریهای منطقهای و قومی مینگرند. همواره عوامل خطرناک انتحاری و تروریستی که از سوی مأموران امنیت ملی گرفتار شده، پس از چندی از سوی رییس جمهور کرزی به پیشواز مصالحه یا انواع بهانههای دیگر دوباره رها شده و آنها بار دیگر به صفوف جنگی طالبان و تروریستان جذب میشوند.
این واقعیت بر هیچکسی پوشیده نیست و ما بارها شاهد بودهایم که مخالفان مسلح تمامی امکانات مورد نیازشان را از کشورهای بیرونی به شهر کابل میرسانند و در اینجا تمامی برنامههای خود را بهدور از چشم دستگاههای اطلاعاتی عملیاتی میسازند. این ضعف در نیروهای امنیتی ناشی از بیتوجهی به اهمیت اطلاعات و نظارت بر عملکرد مخالفان است که باعث میشود نیروهای امنیتی در بسیاری موارد بهجای قرار گرفتن در مقام تهاجمی، حالت دفاعی به خود بگیرند. در حال حاضر که مخالفان مسلح دولت به شکل گسترده از حملات انتحاری و انفجاری علیه دولت و مردم افغانستان استفاده میکنند، تقویت بخشهای اطلاعاتی نیروهای امنتیی از اهمیت اساسی برخوردار است و توجه به این امر میتواند فرصت بیشتر برای نیروهای امنیتی در مواجهه با دشمن را فراهم آورد، تا آنان بتوانند جلو اینگونه حملات مخالفان مسلح را در کشور بگیرند.
با توجه به آیندهی نامعلوم و شرایط گذار کشور، تشدید ناامنی تأثیرات ناگواری را بر روح و روان مردم بهجا خواهد گذاشت و مردم را نسبت به آیندهی کشور بیش از پیش نگران خواهد ساخت. تأثیرات این حملات و ناتوانی نیروهای امنیتی در جلوگیری از آن، نه تنها نگرانیهای روحی و روانی را در میان مردم به وجود میآورد، بلکه اثرات آن در زندگی روزمره و جریان زندگی عادی مردم نیز مشهود خواهد بود. در این شرایط مردم نمیتوانند با خاطر آرام و آسوده و بهدور از نگرانیهای امنیتی به کارهای روزمرهی خود رسیدگی نموده و برنامههای بلندمدت را که باعث تقویت بنیههای اقتصادی و فرصتهای شغلی در کشور میگردند، به اجرا بگذارند.