نامه‌‌‌ی سرگشاده‌‌‌ی محمدحسین فیاض، شاعر و پژوهشگر به سرور دانش

نامه‌‌‌ی سرگشاده‌‌‌ی محمدحسین فیاض، شاعر و پژوهشگر به سرور دانش

جناب استاد دانش، معاون دوم ریاست‌‌جمهوری اسلامی افغانستان سلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته!

مدت‌هاست به این فکر بودم نامه‌ای برای شما بنویسم و برخی مسائل را از سر دلسوزی با شما در میان بگذارم. اینک این توفیق به‌دست آمد که نکاتی را به‌‌عنوان شاگردی که به استاد خود درس پس می‌دهد، مطرح کنم. سخن را از یکی از خواسته‌های مشهور رهبر شهید، عبدالعلی مزاری آغاز می‌کنم که فرمود: «هزاره‌ها باید در تصمیم‌گیری‌ شریک باشند.»

جناب آقای دانش! جناب عالی دومین بار است از آدرس ‌هزاره‌ها به‌‌عنوان معاون دوم ریاست‌جمهوری و سومین شخص حکومت مشغول به کار هستید. پرسش من این است که اگر از خود پرسان کنید که «کارنامه‌‌‌ی استاد دانش را طی هفت سال شرح دهید»، چه خواهید نوشت؟ قطعا به باور من پیش از این که به کارنامه‌‌‌ی سیاسی خود بپردازید، روی کارنامه‌‌‌ی فرهنگی خود تمرکز کرده و آن را شرح و بسط خواهید داد. به هرحال مناسب می‌دانم در چند بخش نکاتی را مطرح کنم.

حکومت‌داری

قانون اساسی کشور به قوه‌‌‌ی اجرائیه اختیارات زیادی داده است. شخص رییس‌جمهور در رأس، معاون اول و معاون دوم ریاست‌جمهوری در مراتب پایین‌تر، در برابر ملت و مردم افغانستان باید پاسخگو باشند. اینک از جناب عالی باید پرسید شما به‌‌عنوان یک حقوقدان توانمند و معاون دوم ریاست‌جمهوری در زمینه‌‌‌ی حکومت‌داری خوب چه کارهایی را انجام داده و به چه میزانی در انجام کارهای‌تان موفق بوده‌اید؟ خود می‌دانید با کمال شرمندگی، کشور ما از نظر فساد اداری در دنیا مقام اول را دارد؛ طوری که میلیون‌ها افغانی به بهانه‌های مختلف و حتا با ارائه‌‌‌ی آمارهای خیالی، حیف و میل می‌شود. آیا معاونت دوم ریاست‌جمهوری در این راستا مسئولیت ندارد تا از اختیارات خود استفاده کرده و وارد عمل شود؟ برفرض اگر زمانی با موانعی برخورد، به ملت توضیح دهد؟

آقای استاد دانش! هنر تنها در این نیست که خود پاک زندگی کنید و زیرمجموعه‌‌‌‌تان را از آلوده‌شدن به فساد اداری جلوگیری کنید. قطعا هنر در این است که به‌‌عنوان شخص سوم مملکت، به‌صورت آشکار با فساد مختلف در لایه‌های مختلف حکومت مبارزه کنید و مردم را از این فساد گسترده آگاه کرده و روند کار خود را با مردم شریک کنید.

سیاست خارجی

سیاست خارجی کشور را قوه‌‌‌ی اجرائیه تنظیم کرده و پیش می‌برد. من نمی‌دانم معاونت دوم ریاست‌جمهوری در تعیین سیاست‌های خارجی کشور چه نقشی دارد؟ براساس قانون باید نفر سوم مملکت باید در سیاست خارجی، تعیین سفرا و رایزن‌های فرهنگی نقش داشته ‌باشد. از سویی باید در قبال شهروندانش در کشورهای مختلف پاسخگو باشد. استاد دانش شاید شنیده باشند تعدادی از شهروندانش بدون اجازه حکومت در سال‌های اخیر چند هزار کیلومتر راه به نفع گروه‌های مختلف جنگیدند و تلفات فراوان دادند.

پرسش جدی ما از استاد دانش این است که شما به‌‌عنوان کسی که به گروه قومی ارتباط دارید، چند سفیر و رایزن‌های فرهنگی و تجاری معرفی کردید؟ در قبال شهروندانی که یادش رفت، چه کاری انجام داده و جلو آن‌ها را گرفتید تا قربانی نشوند؟

مشارکت در تصمیم‌گیری

خود می‌دانید که فلسفه معاونت دوم بودن، کار اجرایی، حکومتی و سیاسی است. باید جواب دهید که جناب عالی چقدر به سخن پیر و پیشوای عدالت‌خواهی عمل کرده و از سمت معاونت دوم ریاست‌‌جمهوری در تصمیم‌گیری‌ها شریک بوده‌اید؟ اگر جواب مثبت است، برایند آن چه بوده و چه توضیحی برای مردم خود دارید؟

شاید برای ما که در بیرون از حکومت هستیم، قضاوت واقع‌بینانه نباشد، اما آنچه ما می‌بینیم جناب عالی چندان در تصمیم‌گیری‌ها و نشست‌های بزرگ حضور ندارید و در ذهن عامه بیشتر حضور نمادین جناب عالی در حکومت متبادر است. آیا زمان آن نرسیده است که به این ذهنیت خاتمه دهید؟ ما انتظار داریم نماینده ما در حکومت، مقتدر، جدی و با جسارت باشد و به تمام معنا مانند رهبر شهید صدای ما را منعکس کند.

جناب استاد! چند سال است که در ارگ ریاست‌جمهوری مراسم بزرگداشت رهبر شهید را برگزار می‌کنید و برخی دوستان از آن به‌‌عنوان فتح‌الفتوح یاد می‌کنند. این کار گرچه ارزشمند است؛ به شرطی که بخش کوچکی از کارهای بزرگ جناب عالی را تشکیل دهد. حقیقتش سخن ما این است که مردم ما شما را به ارگ نفرستاده‌اند تا برای استاد سفرکرده مجلس روضه‌خوانی برپا کنید و عکس‌های آن فرازنه‌‌‌ی شهید را به دفاترتان نصب کنید. ما از شما می‌خواهیم که خواست‌های رهبر شهید را در عمل دنبال کنید.

مبارزه با تبعیض

با تأسف در حکومت‌های افغانستان، تبعیض آشکار وجود داشته و دارد. یکی از انتظارات اساسی مردم افغانستان  و به‌خصوص مردم هزاره از شما این است که به‌‌عنوان نماینده‌‌‌ی گروه قومی آنان در حکومت با تبعیض مبارزه کنید و به آن صریحا اعتراض کرده و از میزان اعمال تبعیض بکاهید. جناب عالی در آخرین مصاحبه‌ات با طلوع‌نیوز گفتی که تبعیض در حکومت ممکن است به‌صورت سهوی یا حتا عمدی وجود داشته باشد. چنین ابرازنظری در مورد اعمال آشکار تبعیض سیستماتیک توسط نماینده‌ی گروه قومی که تبعیض را با پوست و گوشت تجربه کرده و با مصادیق و کم و کیف آن کاملا آشناست، نشانگر ضعف، عدم کارآمدی، بی‌توجهی و کم‌توجهی به مطالبات و حقوق مردم است. ممکن است در برخی کشورها تبعیض کمتر به‌صورت سهوی رخ دهد، اما در افغانستان تبعیض سیستماتیک و برنامه‌ریزی‌شده وجود دارد.

آقای دانش! اعمال تبعیض در افغانستان یک فکر و رویکرد و پالیسی است نه سهوی. بنابراین، شما به‌‌عنوان سومین شخص حکومت در راستای رفع تبعیض چه کاری انجام داده‌اید؟

مطالبه‌ها

مطالبات مردم از مسئولان در هر حکومتی یک اصل انکارناپذیر و حق طبیعی آنان است. اقوام مختلف و به‌خصوص مردم هزاره نیز از حکومت مطالباتی داشته و دارند. روند کار ایجاب می‌کند که جناب عالی به‌‌عنوان نماینده مردم خود باید به این مطالبات گوش فرا داده و آنان را اولویت‌بندی کنید. براساس همین اولویت‌بندی درخواست‌های خود را به هیأت دولت ارائه داده و تا مرحله‌‌‌ی اجرا پی‌گیر باشید. خود می‌دانید که اگر اراده‌‌‌ی قوی داشته و از موضع قدرت مطالبات خود را پی‌گیری کنید، دست شما باز بوده و اختیارات شما محدود نیست. بدون شک مردم‌تان نیز شما را با تمام توان همراهی می‌کنند.

شاید به گوش شما رسیده باشد که میزان درصد حضور هزاره‌ها در اداره‌ها چند است. شاید اخبار را دنبال کرده باشید و بدانید که اختصاص بودجه به ولایات دیگر و روند بازسازی و انکشاف آن‌ها نسبت به ولایات هزاره‌نشین چقدر است.

راستی حضرت استاد! وعده‌‌‌ی ولایت‌شدن جاغوری چه شد و کار آن به کجا رسیده؟ حتما خبر دارید که مسیر دشت قره‌باغ، قیاق و جلریز ناامن بوده و هر روز شاهد گروگان‌گیری‌ها و مصیبت‌های فراوان   بوده‌ایم. آیا قرار نیست جناب عالی در این موارد صدای‌تان را بلند کنید؟

مردم می‌گویند: «استاد دانش بسیار مصلحت‌گراست». البته این مصلحت‌گرایی و نداشتن جسارت را در مصاحبه‌‌‌ی اخیرتان با طلوع‌نیوز هم نشان داده و به‌‌عنوان یک ‌سیاستمدار توانمند ظاهر نشدید. پرسش ما این است که آیا این مصلحت‌گرایی را پایانی نیست؟ آیا شما نمی‌توانید مانند برخی‌ها کمی قاطع، پررو و جسور باشید و در میدان سیاست به نفع مردم‌تان خوب ظاهر شوید؟

کار فرهنگی

کارنامه‌‌‌ی فرهنگی استاد دانش از گذشته‌ها تا کنون بسیار روشن و قابل ستایش است. این موضوع، چیزی نیست که کسی آن را کتمان بتواند. اما چنان که در بالا بدان اشاره شد، توجه ویژه شما به امور فرهنگی بیشتر از امور سیاسی است.

کارکرد بنیاد اندیشه که زیر نظر جناب عالی فعالیت می‌کند، نشان می‌دهد جناب عالی، «مرکز نویسندگان افغانستان» را از قم به کابل برده‌اید تا به «بنیاد اندیشه» و «مرکز دردری» تغییر نام دهید و به جای فصلنامه‌‌‌ی «سراج»، فصلنامه «نگاه معاصر» و جای «دردری» و بعد «خط سوم»، «ادبیات معاصر» را منتشر کنید. مرکز نویسندگان هم یک‌سری کتاب‌ها را منتشر کرد و اکنون بنیاد اندیشه نیز یک‌سری کتاب‌ها را منتشر می‌کند. به‌نظر می‌رسد که حضرت عالی هنوز با دو دهه حضور در کابل نتوانسته‌اید از حال و هوای قم بیرون شوید و با همان ایده و همان سیاست کار و فعالیت می‌کنید.

جناب استاد! اگر تمرکز روی فعالیت‌های فرهنگی، ایده و نظر خود شماست، خواهشمندم این ایده را کنار بگذارید و اگر این ایده و سیاست از مشاوران حضرت عالی است، چنان که این گونه می‌نماید، خوب است که این مشاوران را سبکدوش کنید. کار فرهنگی بسیار ارزشمند است، اما برای کسانی که در بیرون از حوزه‌‌‌ی سیاسی فعالیت می‌کنند. کار فرهنگی مشاوران اگر این باشد که نزدیک به پانزده جلد «در مسیر تحول» را چاپ کنند، بهتر آن باشد که مرخص شوند؛ نه از این جهت که آن کتاب ارزشمند و مهم نیست، بلکه از این جهت که زمان نشر آن حالا نبود. معمولا بیانیه‌ها و پیام‌های شخصیت‌ها بعد از مرگ‌شان چاپ و نشر می‌شود. جناب عالی که الحمدلله در سمت خود مشغول فعالیت هستید، باز چرا رضایت به این کار دادید تا پیام‌های و بیانیه‌های شما در جلدهای قطور چاپ شود؟ آیا دست‌آوردهای جناب عالی در این سال‌ها همین پیام‌ها و بیانیه‌ها و در مجموع، «در مسیر تحول» بوده است؟

عرض کردم که ما فعالیت‌ها و به‌خصوص کار ارزشمندی را که بنیاد اندیشه در راستای چاپ کتاب‌های مهم انجام داد کتمان نمی‌کنیم و آن را ارج می‌نهیم، بلکه سخن ما این است که این کارها به دفتر معاونت دوم ریاست‌‌جمهوری مربوط نمی‌شد. بر فرض اگر بیناد اندیشه را جدا از حوزه‌‌‌ی فعالیت دفتر معاونت دوم ریاست‌جمهوری بدانید، باز سوال جدی‌تری مطرح می‌شود که بالاخره شما چه دست‌آوردی برای مردم افغانستان و به‌خصوص برای هزاره‌ها دارید؟

شایعات

چند بار است شایعاتی مبنی بر این که کارمندان دفتر معاونت دوم ریاست‌جمهوری از یک ولایت و سپس بیشتر از یک ‌ولسوالی می‌باشند، مطرح شده است. اما دفتر شما به این شایعات پاسخ نداده و روشن‌اندازی نکرده است. چنین کار هم مهر تأیید بر شایعات زده و همچنین تصویری را آفریده که دفتر جناب دانش به مردم پاسخگو نیست. این، در حالی است که مسئولان باید به مردم پاسخگو باشند.

پیشنهادات

جناب استاد دانش! دو ماه بیشتر به سال جدید شمسی نمانده است. از شما خواهشمندم به نکات زیر به‌‌عنوان پیشنهاد یک دوست دلسوزتان تأمل کنید:

۱. از این پس به‌جای نشر «در مسیر تحول» و همگام با تحول طبیعت، استاد دانش را متحول کنید. برای جامعه‌‌‌ی ما دیگر استاد دانش آرام، خونسرد و در حاشیه کافی‌ست. استاد فرزانه ما در این مسیر از زمان تدوین قانون اساسی گرفته تا انجام مسئولیت در سمت وزیر و تا دوره اول معاونت دوم ریاست‌جمهوری بی‌سروصدا کار کرده است. اما همیشه چنین راهبرد جوابگو نیست. گاهی لازم است بی‌پروایی کرد و اگر نشد، مانند بعضی‌ها خِشیم کرد و ده‌ها راهی که می‌توان برای شنیدن صدای‌تان از آن استفاده کنید.

۲. به‌جای این‌که فکرتان را بر بنیاد اندیشه متمرکز کنید، چنین بیندشید که طی سه سال مانده به دوران مسئولیت خود چه باید بکنید که مردم‌تان شما را دعا کند.

۳. در دفتر خود بیشتر افراد متخصص، مدیر و مدبر را استخدام کنید و از آن‌ها طرح و برنامه بگیرید، نه این که آنان گاهی از سر بیکاری سرگرم فضای مجازی باشند. به‌نظر می‌رسد این کار برای مشاورین حضرت عالی، نوعی اُفت به‌شمار می‌آید.

۴. حتما جدا از کار رسمی و معمول معاونت ریاست‌‌جمهوری، کارهای مهمی نسبت به مردم‌تان وجود دارد. توجه حضرت عالی بدان کارها بر بزرگی شما خواهد افزود.

۵. آنچه تاکنون در جهت حکومت‌داری دیده شده، جامعه‌‌‌ی ما با گرگ‌هایی طرف شده که روی گرگ‌ها را سفید کرده‌اند. شاید شنیده باشید که «انسان گرگ انسان است». حداقل اگر اخلاق و تیپ شخصیت‌تان اجازه نمی‌دهد گرگ باشید، به فکر جان خود و مردم‌تان باشید، زیرا دیر یا زود اگر گرگ نباشیم، دریده می‌شویم.

در خاتمه برای حضرت عالی آرزوی موفقیت می‌کنم. از این که سخنانم را تلخ و بدون تعارف مطرح کردم، پوزش می‌طلبم.

محمدحسین فیاض

۱ دلو ۱۳۹۹

دیدگاه‌های شما
  1. ابتدا تشکر میکنم از اطلاعات روز بابت نشر این نامه و دوم تشکر میکنم از آقای فیاض که واقعیت هارا در نامه شان بیان نمودند.
    اما در مورد آقای دانش باید بگویم که ایشان به هیچ وجه به درد کار های سیاسی نمیخورد و بهتر بود ایشان در وزارت اطلاعات و فرهنگ میبود تا معاونت رئیس جمهوری.موجودیت ایشان در پست فعلی هیچ دردی را از درد های مردم هزاره نه تنها که کم نکرده بلکه بیشتر ساخته، این شخص حتی ده فیصد هم نتوانسته که برای مردم خود کار کند.در پایان میگویم که از بودن ایشان کرده نبودنش بسیار بهتر بود.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *