دامن پراکندگی سیاسی در افغانستان در حال بزرگترشدن است. اختلاف نظر در مورد روند صلح و آینده سیاسی افغانستان از محدوده نیروهای سیاسی در حال بیرون شدن است. قبلا تنها میان ارگ و سپیدار و نهایتا چهرههای شاخص سیاسی و جهادی درباره صلح اختلاف نظر وجود داشت. اما حالا اختلاف و تشتت به قوههای دولت نیز سرایت کرده است. این روزها علاوه بر اینکه میان شورای عالی مصالحه ملی و ارگ ریاستجمهوری اجماع نظری وجود ندارد و بسیار از چهرههای سیاسی حوزه جمهوریت هر کدام نسخه خودششان را برای صلح میپیچد، پای پارلمان نیز به این بحث کشیده شده است. در دو روز گذشته از تربیون اصلی پارلمان مسألهی حمایت از حکومت موقت مطرح شده است.
طرح حکومت موقت از تربیون پارلمان فارغ از این که چقدر جدی است، اما یک پیام روشن دارد: تشتت در حوزه جمهوریت. حکومت اکنون بهصورت وسیع، حمایت سیاسی و اجتماعیاش را در افغانستان از دست داده است و صف اپوزیسیون سیاسی از همیشه طولانیتر شده است. به عبارت دیگر در کلیت حوزهی جمهوری اسلامی افغانستان اختلافنظر و چنددستگی موج میزند. ارگ ریاستجمهوری به رهبری رییسجمهور غنی و متحدانش در یک صف، شورای عالی مصالحهی ملی و دیگر نیروهای سیاسی هر کدام ساز خود را میزنند. حالا پارلمان نیز به این صف اضافه شده و برنامهی سیاسی خودش را در خصوص صلح افغانستان دارد. بهلحاظ سیاسی و تاکتیکی در چنین وضعیتی نمایندگی یکدست و واحد از جمهوری اسلامی افغانستان و ارزش های سیاسی، اجتماعی و مدنی ممکن نیست. بدون تعارف پیامد روشن این وضعیت غلبهی سیاسی و نظامی امارت اسلامی بر جمهوریت است و معنای این کار آب انداختن به آسیاب دشمن است.
در اوضاعی که اختلافنظر، کینتوزی و رقابت بر سر قدرت، سیاستمداران افغانستان را به جناحهای مختلف تقسیم کرده است و مذاکرات در دوحه متوقف شده، طالبان در حال استفاده بهینه از این فرصت است. نمایندگان سیاسی این گروه با سفر به کشورهای منطقه در حال یارگیری و تقویت موضع و روایتشان است. دیپلماسی طالبان این روزها به قدری قدرتمند عمل میکند که فضای رسانهای و سیاسی منطقه و جهان را به خود اختصاص داده است. طالبان بیشتر از حکومت افغانستان سر خط رسانههای جهان است. این وضعیت نتیجهی دیپلماسی فعال طالبان و انفعالی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی افغانستان است. درحالیکه طالبان بیشتر از هر زمان دیگری زیر فشار است. از یک طرف این گروه متهم است که به توافقنامه دوحه که با امریکا امضا کرده پابند نبوده و از طرف دیگر بهدلیل دامنزدن به خشونتهای جاری در افغانستان زیر فشار سیاسی جهان قرار دارد. اعلامیه سه روز پیش نمایندگیهای سیاسی کشورهای اروپایی و غربی طالبان را آشکارا مسئول شدتگرفتن جنگ در افغانستان شناخته است.
اما بهدلیل مصروفیت حوزه جمهوریت به اختلافهای داخلی فرصت فشار حداکثری بر طالبان در حال از دسترفتن است. واقعبینانه این است که نباید جناحهای سیاسی و قوههای دولت در چنین شرایط حساس به اختلاف معمول سیاسی و نهادی که در هر کشوری هست سرنوشت فردای افغانستان را قمار بزند. اختلاف قوههای دولت در هر کشوری یک امر معمول است. مثلا در امریکا میان نانسی پلوسی رییس مجلس نمایندگان و دونالد ترمپ رییسجمهور پیشین این کشور و نمایندگان مربوط به جناحها اختلافهای بسیار جدی شد، اما همینکه سرنوشت مردم امریکا مطرح شد، همه در کنار منافع شهروندان امریکا ایستاد شدند. مدتها است که روابط میان پارلمان و حکومت افغانستان بر سند بودجه تیره شده است. این مشکل راه حل منطقی دارد و نباید یک امر معمول، فرصت برای تصفیه حساب سیاسی شود. انتظار این است که اختلافهای معمول نهادی از مسألهی بنیادی و سرنوشتساز صلح جدا شود.
انسجام و هماهنگی سیاسی به حداقل آن در طول دو دههی اخیر رسیده است و این تشتت وسیع، فارغ از اینکه بهلحاظ سیاسی و تاکتیکی، مذاکرات بین الافغانی را پیچیده و دشوار میکند، بهلحاظ ارزشی، میتواند به غلبه یا دستکم نافذشدن مقتدرانهی جنبش طالبان در مذاکرات صلح منجر شود. بنابراین جناحهای سیاسی و نهادهای متعلق به جمهوری اسلامی افغانستان باید مسئولیت خلق انسجام سیاسی در آستانهی مذاکرات مجدد صلح افغانستان را جدی بگیرد. همه طرفها بهشمول ارگ مسئولانه عمل کنند.