التماس درنگ، به کجا چنین شتابان؟

التماس درنگ، به کجا چنین شتابان؟

درز نامه‌ آنتونی بلینکن، وزیر خارجه‌ی ایالات متحده به رسانه‌ها، به التهاب سیاسی و اجتماعی گسترده‌ای دامن زد. در این نامه، وزیر خارجه‌ی ایالات متحده خطاب به رییس‌جمهور غنی می‌گوید که همه‌ی گزینه‌ها در خصوص روند صلح افغانستان و از آن جمله، خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان در ماه می سال جاری روی میز است. بلینکن در این نامه رییس‌جمهور غنی را به همکاری نزدیک با شرکای داخلی، ایالات متحده و کشورهای عضو ائتلاف صلح برای افغانستان فرا می‌خواند. به رییس‌جمهور غنی هشدار داده می‌شود که در صورت امتناع از همکاری نزدیک، با خروج نیروهای امریکایی، طالبان قلمرو بیشتری را تصرف خواهند کرد. نامه، تهدید، دستور، توصیه، هشدار و شتاب را به‌صورت همزمان در سیاست وزارت خارجه‌ی ایالات متحده نسبت به روند صلح افغانستان بازتاب داده است.

اگرچه نامه چند روز پیش به رییس‌جمهور غنی و مشابه آن به عبدالله عبدالله فرستاده شده بود اما به‌نظر می‌رسد درز آن به رسانه‌ها، از واکنش تند رییس‌جمهور غنی به آن در مراسم افتتاح سال سوم تقنینی مجلس نمایندگان ناشی شده باشد. رییس‌جمهور غنی در این مراسم و در واکنش به طرحی که ایالات متحده در ضمیمه‌ی نامه به رهبران دولت افغانستان شریک کرده، گفت از این دست طرح‌ها برای افغانستان در گذشته هم زیاد نوشته شده و در آینده نیز نوشته خواهد شد اما متضمن صلح نیست و حکومت‌اش حق رأی مردم و قانون اساسی افغانستان را معامله نخواهد کرد.

در طرح پیشنهادی ایالات متحده نیز شتابی مشابه به شتاب لحن نامه‌ی آقای بلینکن محسوس است. در این طرح، برپایی یک حکومت عبوری تحت عنوان «حکومت انتقالی صلح»، اعلام و اجرای آتش‌بس، تدوین و تصویب قانون اساسی جدید و سرانجام برگزاری انتخابات برای انتخاب یک رییس دولت منتخت پیشنهاد شده است.

در واکنش به رسانه‌ای‌شدن این نامه و طرح پیشنهادی ایالات متحده برای صلح افغانستان، مهم‌ترین واکنش دفاعی از مقامات و سیاستمداران حکومت، اعتراض به شتاب‌زدگی و آمرانه‌بودن لحن نامه و طرح پیشنهادشده است. امرالله صالح، معاون نخست ریاست‌جمهوری و محمد محقق مشاور ارشد سیاسی و امنیتی رییس‌جمهور در واکنش به آن، ایالات متحده را به امتناع از شتاب‌زدگی و صدور دستور و فرمان بر حکومت افغانستان دعوت کردند.

واقع این است که شتاب‌زدگی ایالات متحده برای پایان‌دادن به جنگ افغانستان و برقراری مصالحه، چیز جدیدی نیست. در دوره‌ی ریاست‌جمهوری دونالد ترمپ نیز، سیاست رسمی این کشور در خصوص روند صلح، توأم با شتاب بود. اگرچه شتاب برای جلوگیری از خون‌ریزی بیشتر و برقراری هرچه زودتر صلح، برای افغانستان یک ضرورت است اما متأسفانه دست‌کم تاکنون این شتاب برعکس عمل کرده است. خون‌ریزی‌ها و خشونت‌ها افزایش یافته و به طالبان غرور کاذب و جنون‌آمیزی تزریق کرده است. این گروه اکنون بیش از گذشته تصور می‌کند که فتح نظامی افغانستان ممکن و بهترین راه است.

پس از دست‌کم نیم سال مذاکرات بین‌الافغانی که به چیزی جز توافق بر سر طرزالعمل مذاکرات منجر نشد و سپس توقفی دست‌کم صد روزه در روند مذاکرات، چنین شتاب رادیکال و رسیدن به نقطه‌ی آخر در کمترین زمان ممکن برای ایالات متحده، به هیچ صورت معقول نیست. اگر مراد ایالات متحده از این شتاب، تسلیم‌کردن افغانستان به طالبان نباشد، چنین شتابی، نمی‌تواند متضمن برقراری صلح باشد.

اگر ایالات متحده سودای برقراری یک صلح عادلانه، معقول و پایدار را در افغانستان دارد، علاوه بر استعجالیت این کشور برای خروج از افغانستان و پایان‌دادن به طولانی‌ترین جنگ تاریخ‌اش، باید به حساسیت‌ها و شکنندگی‌های وضعیت سیاسی، امنیتی و اجتماعی افغانستان نیز وقع گذاشته و چنین سرسام‌آور بر پدال گاز نفشارد. ایالات متحده باید هرنوع تلاش مخرب برای روند صلح را در حوزه‌ی جمهوری اسلامی افغانستان از هر طرفی که صورت می‌گیرد، دفع کند اما در سوی دیگر باید به این هشدار و تهدید بالفعل نیز توجه کند که شتاب این کشور از طرف طالبان، به معنای فتح‌پذیربودن افغانستان به واسطه‌ی تفنگ و خشونت تفسیر می‌شود. سرانجام نضج گرفتن این تفسیر برای طالبان، سقوط افغانستان به یک جهنم تمام‌عیار آتش، خون و باروت است.