با توجه به شرایط حاکم، زنان افغانستان در ۲۰ سال گذشته با پذیرفتن دشواریهای زیاد به دستاوردهایی رسیدهاند که امروز با دورهی حاکمیت رژیم طالبان دستکم تفاوت دارد. اما کشتار هدفمند زنان خبرنگار و اهل رسانه، کارمندان دستگاه عدلی- قضایی و فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی در یک سال گذشته از یک سو و به حاشیه رانده شدن زنان در روند صلح از سوی دیگر، باعث ایجاد نگرانیها در میان زنان شده است. سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان پنجشنبه هفته گذشته در برنامهای به مناسبت ۸ مارچ میزبان نشستی بود تا نگرانیها، چالشها و امیدواریهای زنان را در آیندهی مهآلود کشور به بررسی بگیرد.
سرو رسا رفیعزاده، دارندهی دکترای ادبیات و استاد دانشگاه که در مورد دستاوردهای که ممکن هزینهی روند صلح شود، صحبت میکرد، گفت که پس از یک دوره سیاه ده ساله- جنگهای داخلی و حاکمیت رژیم طالبان- باعث شد زنان از زندگی بسیار عقب بمانند. بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر به افغانستان و شرایط خاصی و متفاوتی زنان توجه جامعه جهانی را جلب کرد. زنان خواسته یا ناخواسته به فضای عمومی جامعه فراخوانده شدند. بعد از آن تلاشها باعث شد که زنان تا حدودی به جایگاهی که میخواستند رسیدند. اما او با یاد آوری از مکتوب ریاست معارف شهرکابل مبنی بر منع دختران بالای ۱۲ سال از خواندن سرود و ترانه گغت، هنوز هم روحیه مردسالاری بر جامعه و زنان حاکم است: «این احتمال هم وجود دارد که صدور همچو مکتوبی، حرکتی باشد امتحانی و در راستای بررسی حساسیتهای جامعه. اگر ما سکوت اختیار کنیم، شاید موجهای دنبالهدار دیگر در راه باشد و بر این محدودیتهای که از دانشآموزان دختر آغاز کردهاند، بیفزایند و وضع محدودیتها را به عرصههای دیگر بکشانند. برای جلوگیری از وضع محدودیتها بر زنان، نیاز است که نهادهای مدنی فعال حقوق بشر و مدافع حقوق زنان تلاش کنند تا جلو این خود رویها را بگیرند.»
از نظر این فعال حقوق زن نگرانیهای بسیار وجود دارد و احتمالش هم زیاد است که برگشتن طالبان به قدرت، محدودیتهای را برای زنان ایجاد کند.
هرچند از نظر او امروز با ۲۰ سال قبل بسیار تفاوت دارد، چون ۲۰ سال کار شده است و از دسترفتن دستاوردها کاملا به جدیت زنان بستگی دارد: «من نظرم این است که زنان افغانستان امروز زنان ۲۰ سال قبل نیست. هرچند زنانی که به قدرت رسیدهاند، یک اقلیت چند درصدی هم نیستند و زمانی که سخن از زنان افغانستان میشود، باید زنانی را نیز شامل شود که در دوردستترین مناطق کشور حتا از اولیهترین امکانات زندگی به شمول بهداشت و آموزش برخوردار نیستند و فکر میکنند شان انسانی شان فروتر از مردان است. اما با آن هم امروز کم و بیش آگاهی که بین زنان بهوجود آمده است، به آنان این توانایی و قدرت را داده است که دستکم داعیه حقوق برابر با مردان را داشته باشند.»
در همین حال عبیده شرر، دادستان تعقیبی و رسیدگی به تخلفات اطفال که در نقاط مختلف کشور سفر و کار کرده است تا به قضایای جنایی/حقوقی که زنان و اطفال را متضرر میکند، رسیدگی کند، گفت که با وجود اینکه در ۲۰ سال گذشته تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا وضعیت زنان تغییر کند اما او هنگام کار در ولایات به مواردی برخورده است که نگران است با برگشتن طالبان به قدرت، کشور دوباره به جایی برگردد که بیست سال قبل قرار داشت.
خانم سرو رسا گفت که افغانستان نهتنها یک کشور کاملا مردسالار که یک سرزمین پدرسالار است و تنها زن نیست که بهلحاظ جنسیتی حق تصمیمگیری ندارد بلکه در خانوادهها اغلب حرف اول و آخر را پدران میزنند. او جامعه مردسالار افغانستان را یک نظام اجتماعی- خانوادگی و ایدئولوژیک دانست که با استفاده از همین روش در تمام مراسم، مناسک، ادبیات و همهچیز برای عادیسازی ستم بر زنان استفاده میکند.
این استاد دانشگاه در خصوص ابتداییترین موردی که زنان افغانستان باید در تصمیمگیری نقش داشته باشند اما ندارند، به مراسم نکاح اشاره کرد و گفت مراسم نکاح برای ازدواج دو نفر که یک طرف آن یک زن است، رایج است اما حتا همین تصمیم پشت پرده و در غیاب زن صورت میگیرد: «در افغانستان هنوز معمول است که مردان خانواده و بهویژه پدران در در مراسم نکاح حضور مییابند و به جای دختر شان تصمیم میگیرند که بله یا نه بگویند.»
همچنان خانم شرر با صحبت در مورد چالشهای که زنان در قضایای عدلی و قضایی دارند، گفت که یکی از جدیترین چالشهای که در تمام سالهای کارش با پوست و استخوان حس کرده، این است که زنان قربانی جنایاتی مضاعف میشوند، بدون اینکه کسی به داد شان برسد.
وی کمبود یا کلا نبود کارمند زن در نهادهای عدلی- قضایی بهویژه در سطح ولایات را از عواملی خواند که باعث میشود زنان قربانی نتوانند به عدالت دسترسی پیدا کند. خانم شرر گفت وقتی جنایتی مانند تجاوز یا قتل ناموسی در حق یک زن صورت میگیرد، یک زن یا نمیتواند به کارمندان مرد شکایت کد و اگر شکایت کنند، نمیتواند مردان را متقاعد کند که قربانی جنایت/ خشونت شده است: «وقتی یک زن نباشد تا به جنایاتی که در حق یک زن صورت گرفته رسیدگی کند، زنان هرگز به عدالتی که حق شان است، نمیرسند.»
از نظر این دادستان عواملی دیگری نیز وجود داشته است که زنان نتوانند به عدالتی که حق شان است، برسند. وی بهعنوان مثال به فرار مردانیکه مرتکب جنایت میشوند و به مناطق تحت تسلط طالبان فرار میکنند، اشاره کرد و گفت وقتیکه راه فرار برای عاملان جنایت باز باشد، جنایت بارها تکرار میشود بدون اینکه مرتکبین آن نگران مجازات باشند.
پس از بررسی نگرانیها و چالشها وقتی سخن به سطح امیدواریها نسبت به آینده و انگیزه زنان برای مبارزه میرسد، خانم سرو رسا از اتحاد سخن میگوید. به باور وی هرچند که پدیدهی زشت انتحاری نگرانی بین مردم خلق کرده است که مانع تجمع برای اعتراضهای مدنی شده، مردم را تکه تکه و جدا از هم کرده است و این فرصت برای گردهماییها را کم کرده است اما هنوز هم میشود با راهاندازی کارزارهای جمعی قدرت خود را نشان داد و این تنها امیدی است که زنان نمیتوانند نادیدهاش بگیرند.
همینطور خانم عبیده شرر کار زنان در ولسوالیهای دور و نزدیک به کابل را امیدوار کننده میداند «اینکه زنان حاضر اند در ولایاتی مانند غزنی، خوست و میدانوردک برای ماموریت کاری اعزام شوند، نهتنها امیدوار کننده که جای بسا خوشی و مسرت است، چون بالاخره ثابت میکنند که زنان هم قدرت و توانایی کار در شرایط دشوار را دارند.»