نفی امارت؛ پیام محکم جامعه بین‌المللی به طالبان

نفی امارت؛ پیام محکم جامعه بین‌المللی به طالبان

نشست یک‌روزه‌ی مسکو در مجموع خوب و امیدوارکننده بود. انتظار می‌رود این نشست مبنایی برای مذاکرات جدی قرار بگیرد. گستردگی حضور نمایندگان طرف‌های منازعه و دخیل در مناسبات قدرت افغانستان در راستای حاصل‌شدن اجماع داخلی و بیرونی و مطرح‌شدن روشن خواست‌های اساسی مثل کاهش خشونت، رعایت حقوق زنان و اقلیت‌ها، تن دادن به مذاکرات معنادار، نشست یک‌روزه‌ی مسکو را متمایز می‌کند. در بیانیه‌ی پایانی این نشست گفته شده که در توافق صلح حقوق تمام افغان‌ها از جمله زنان، مردان، کودکان، قربانیان و اقلیت‌ها حفظ شود. زمینه‌سازی مذاکرات بعدی صلح افغانستان در واقع هدف اصلی نشست یک‌روزه‌ی مسکو بود. در این نشست، روند گذشته صلح ارزیابی و دقیقا انگشت روی مواردی گذاشته شد که مانع اصلی صلح افغانستان است. مثل عدم پا‌بندی طرف‌ها به توافقنامه امریکا و طالبان. دامن ‌زدن طالبان به خشونت گسترده همزمان با تلاش‌های صلح.

محکم‌ترین پیام نشست یک‌روزه‌ی مسکو مخالفت با امارت اسلامی بود. چهار کشور عضو ترویکای شورای امنیت سازمان ملل درباره‌ی پایان جنگ در افغانستان در بیانیه‌شان گفتند که این کشورها از بازگشت امارت اسلامی حمایت نمی‌کنند. این موضع‌گیری نشان می‌دهد که جامعه بین‌المللی احیای «امارت اسلامی» را نمی‌پذیرد. همین کافی است که طالبان درک کنند که به‌جای سودای امارت به مشارکت سیاسی تن دهند. نزدیک به دو سال مذاکرات امریکا و طالبان و به دنبال آن مذاکرات چندماهه‌ی بین‌الافغانی نمای چشم‌انداز واقعی طالبان برای افغانستان را آشکار کرد. مذاکرات صلح برای طالبان فقط شیوه‌‌ی متفاوتی از تسلیم‌‌خواهی و برگشت به امارت اسلامی بود. رویکرد طالبان بسیار متفاوت از آن‌چیزی بود که در نتیجه‌ی مذاکرات منجر به مشارکت سیاسی شود. این گروه فقط مترصد فرصت بود تا بیرون‌شدن نیروهای خارجی نظم سیاسی افغانستان را با هزینه کمتری از میان بردارد. برای همین پس از امضای توافقنامه صلح با امریکا، طالبان شدیدترین خشونت‌ها و حملات‌شان در طول ۲۰ سال گذشته را بر مردم و دولت افغانستان تحمیل کردند.

واقع این است که تنها شهروندان افغانستان از بازگشت امارت اسلامی طالبان هراس ندارند. جامعه بین‌المللی نیز نگران این بازگشت است. پنج سال حکومت طالبان در دهه‌ی ۷۰ خورشیدی و جنایت‌هایی که این گروه در افغانستان مرتکب شد، کافی است که همه با نوع نظام مورد نظر طالبان سر ستیز را بگیرند. بینش کوته‌فکرانه طالبان درباره اسلام به‌خصوص با توجه به پس‌زمینه تاریخی ستم این گروه بر اقلیت‌های قومی، مذهبی و جنسیتی و در کل دیدگاه حذفی طالبان از طالبان چهره ترسناکی خلق کرده است. برای جامعه جهانی نیز مضاف بر این‌که طالبان در زمان حکومت و پس از آن نزدیک به دو دهه شورشگری در افغانستان مرتکب جنایت‌های فراوان ضد انسانی شدند، این گروه از نظر رویکرد نظام بین‌المللی نیز غیر قابل کنترل بود/ است. به‌عنوان مثال طالبان در زمان حکومت‌شان به‌رغم تلاش‌های جامعه بین‌الملل از تخریب تندیس‌های بودا دست برنداشت و در نتیجه فاجعه فرهنگی قرن در افغانستان رخ داد. به‌طور مطلق طالبان چه در زمان حکومت‌شان و یا در طول ۲۰ گذشته به هیچ یک از تعهدات بشردوستانه بین‌المللی پا‌بندی نداشته‌اند. ارتباط با القاعده و حفظ این ارتباط تا کنون در عرصه امنیتی نیز از طالبان یک چهره غیرقابل‌اعتماد ترسیم می‌کند.

رویکرد طالبان در طول دو سال گذشته در مورد صلح دورویی و در نهایت تقلا برای بازگشت امارت اسلامی بوده است. طالبان از فرصتی بی‌نظیر که برای دست‌کشیدن از جنگ و اشتراک در روند سیاسی فراهم شده بود هرگز استفاده نکرد. این گروه از توافق با امریکا و مذاکرات چندماهه‌ی بین‌الافغانی به دیده‌ی یک کمین‌گاه مناسب برای غلبه‌ی نظامی بر دولت افغانستان نگاه کرد. گروه طالبان باید درک کند که جنگ افغانستان راه حل نظامی ندارد. این کار تنها از طریق یک روند سیاسی ممکن است. شهروندان افغانستان، ایالات متحده و اتحادیه‌ی اروپا به‌‌عنوان شرکای استراتژیک افغانستان در نظام کنونی و نظام سیاسی پس از صلح، همسایگان افغانستان، کشورهای بزرگ و قدرت‌های منطقه و کشورهای اسلامی، همگی با اتفاق از یک روند سیاسی حمایت می‌کنند. بازگشت امارت اسلامی یا هر شیوه از حکومتداری که در آن چندصدایی به رسمیت شناخته نشود مردود است. بنابراین، طالبان باید از فرصت خلق‌شده برای حل سیاسی منازعه‌ی جاری و پایان‌دادن به خشونت‌ها با حسن نیت استفاده کنند.