آواره‌ای در وطن

آواره‌ای در وطن

سلمان‌علی ارزگانی از «هنر متعهد» می‌گوید

سلمان‌علی ارزگانی، هنرمندی است که به «هنر متعهد» باور دارد. برای او هنر جدای از سیاست هیچ معنایی ندارد. برای همین وقتی داشتم همراهش حرف می‌زدم نمی‌توانستم توضیحات او درباره‌ی دغدغه‌های هنری‌اش را بدون اشاره به معضلات اجتماعی و سیاسی بشنوم. او در این مورد توضیح داد: «وضعیت سیاسی کشور، قطعا روی محتوای آثارم تأثیرگذار بوده اما این به معنای خلق آثار سیاسی نیست. ممکن انتقادی بنامیم ولی در کل به گونه‌ای جهت یافته که هنر برای هنر نیست، بلکه هنر متعهد و دارای پیام به مخاطب و اجتماع است.»

او از وضع ناگوار موجود بسیار آشفته و ناراحت است و آن را معلول سیاست ناکارآمد رهبران سیاسی می‌داند: «چگونه من می‌توانم در این خاک زندگی کنم اما درباره‌ی مسائل اجتماعی و سیاسی آن نگرانی نداشته باشم. من به هنر متعهد باور دارم و تلاش می‌کنم به اندازه‌ی توانم برای بهبود وضعیت جمعی در این کشور کار کنم.» حساسیت او نسبت به مسائل جاری در افغانستان توأم با خشم و اندوه در کلماتش نمایان بود. ارزگانی گفت «شاید کم‌تر حادثه‌ای مرا به اندازه حادثه‌ مکتب سیدالشهدا متأثر کرده باشد. ببین چه بر سر مردم ما آمده! ببین چطور مردم ما پرپر می‌شوند و رهبران سیاسی فقط این وضعیت را نظاره می‌کنند! من روزها گریسته‌ام و نمی‌توانستم با این حادثه کنار بیایم.» او البته اندوه و خشمش را نسبت به وضعیت صرفا درون خود خالی نکرده بلکه در صفحات مجازی نیز از آن حرف زده است و البته نتیجه‌ی آن چیزی جز بسته‌شدن حساب فیسبوکی‌اش نبوده است: «من بسیار آدم رک‌گو هستم. از هیچ‌کس نمی‌ترسم و مواضعم را در همه‌جا بی‌پرده بیان می‌کنم. حساب فیسبوکی من به‌دلیل یادداشتی‌های که در مورد مسائل جاری می‌نوشتم بسته شد.» و بعد می‌گوید «مطمئنم که شورای امنیت حساب فیسبوک مرا بسته است.»

سلمان‌علی ارزگانی بیشترْ شعرهای مولانا و حافظ را خطاطی کرده است و مدام تلاش کرده آثارش درون‌مایه اجتماعی داشته باشد. عکس ارسالی به اطلاعات روز.
سلمان‌علی ارزگانی بیشترْ شعرهای مولانا و حافظ را خطاطی کرده است و مدام تلاش کرده آثارش درون‌مایه اجتماعی داشته باشد. عکس ارسالی به اطلاعات روز.

آواره‌ای در وطن

سلمان‌علی ارزگانی در سال ۱۳۴۰ خورشیدی در قریه باغچار ولایت ارزگان به دنیا آمده است‌. در شش سالگی به سمت لشکرگاه مهاجرت نموده و تحصیلات ابتدایی را در آن‌جا فراگرفته است. بعد از اتمام دوره مکتب در جمع شش شاگرد ممتاز در سطح افغانستان بورسیه‌ تحصیلی به‌دست می‌آورد. اما وضعیت آشفته سیاسی و بعضی دلایل دیگر باعث می‌شود او به‌جای رفتن به اوکراین به سمت ایران مهاجرت کند. آن زمان در ایران هنر خوش‌نویسی بسیار مورد توجه بوده و ارزگانی با استفاده از این فرصت در سال ۱۳۶۴ موفق به اخذ درجه ممتاز در رشته‌های خوشنویسی «نستعلیق و شکسته نستعلیق» از انجمن خوشنویسان ایران می‌شود. در سال ۱۳۷۸ در رشته گرافیک هنرهای زیبا دانشگاه آزاد اسلامی ایران، دوره لیسانس خود را به پایان می‌رساند. بعد از آن برای چند سال به پاکستان مهاجرت می‌کند و سپس دوباره به افغانستان برمی‌گردد. در افغانستان مدتی را به‌عنوان رییس کمیسیون مستقل ساحوی حقوق بشر در ولایت دایکندی و بعد از آن برای مدتی به‌عنوان رییس نشرات این نهاد در کابل کار می‌کند. در سال ۱۳۸۹ دست از همه‌ی این کارها برمی‌دارد و رو می‌آورد به سمت دنیای خودش؛ کار شخصی و خطاطی برای جامعه و خود. او در این مدت پیشنهادهای زیاد برای کار در نهادهای دولتی دریافت کرده است اما می‌گوید دوست ندارم برای چنین دولتی کار کنم. با این‌حال در سال ۹۵ از طرف ریاست‌جمهوری مدال عالی دولتی و از طرف وزارت اطلاعات و فرهنگ تندیس هنرمند برتر را دریافت می‌کند.

سلمان‌علی ارزگانی از خوش‌نویسان شناخته‌شده افغانستان است و تا حالا ۳۴ نمایشگاه هنری برگزار کرده است. این نمایشگاه‌ها به‌صورت انفرادی و گروهی علاوه بر افغانستان در کشورهای چون ایران، پاکستان و تاجیکستان برگزار شده است.

برای ارزگانی قابل درک نیست که چرا این‌قدر ظلم و تبعیض در افغانستان حاکم است. او می‌گوید «می‌دانی، ما وقتی در ارزگان بودیم در سرزمین پدری‌مان برای کوچی‌ها دهقانی می‌کردیم.»وقتی این حرف را می‌گوید لبخند بلند و تلخ سر می‌دهد. بعد او بی‌شمار ماجراهای دیگر را نام می‌برد و می‌گوید چنین تبعیض‌هایی فقط در حق هزاره‌ها روا داشته شده است و نه اقوام دیگر. بعد می‌گوید تنها این نبود، بعد از آن ماجراها در اواخر پدیده‌ای به نام «گرگ کشمیری» پیدا شده بود. آن چیزی که به آن گرگ کشمیری نام نهاده بودند شبانه وارد خانه مردم می‌شد و تکه‌پاره‌شان می‌کرد: «البته که گرگی در کار نبود، آدم‌های گرگ‌نما بودند که مردم را سلاخی می‌کردند.»

ارزگانی از خطاطان شناخته‌شده افغانستان است. عکس ارسالی به اطلاعات روز.
ارزگانی از خطاطان شناخته‌شده افغانستان است. عکس ارسالی به اطلاعات روز.

دوران کودکی سلمان‌علی ارزگانی مثل هر کودک دیگر در این سرزمین در آوارگی و مشقت سپری شده است. اما در میان آن همه سختی‌ها او دست به کار ارزشمند و مفید می‌زند: تکثیر کتاب «سراج‌التواریخ»، کتابی تاریخی که بیشتر به‌دلیل ثبت وقایع دوران حکومت عبدالرحمان و گزارش از جنایات او بر مردم هزاره مشهور است: «در سنین ۱۳ و ۱۴سالگی سراج‌التواریخ را تکثیر می‌کردیم. چون آن زمان امکانات نبود با کاغذ کاربن این کار را می‌کردیم. و البته به همین اندازه برای حفظ آن نیز تلاش کردیم. برای این‌که دست‌نوشته‌های ما مصون بماند تمام آن را در داخل تنوری در گوشه‌ای حویلی قایم کردیم تا از نابودی آن جلوگیری کنیم.» آن چیزهایی را که ارزگانی در سراج‌التواریخ می‌خواند و همین‌طور اتفاقاتی را که در دنیای پیرامونش می‌بیند، او را به یک نتیجه‌ای قطعی می‌رساند: باید برای کم‌کردن تبعیض و بی‌عدالتی در کشورش تلاش کند. از این‌رو به هنر متعهد و مردمی روی می‌آورد و می‌گوید «هنر برای هنر» را دوست ندارم.

البته او گاهی از طرف دوستان و مخاطبانش به قوم‌گرایی متهم می‌شود و می‌گوید بعضی‌ها به من می‌گویند تو چرا کار قومی می‌کنی. اما خودش باور دارد چنین برچسپ‌هایی همه‌اش بهانه است: «وقتی شما در افغانستان باشید هر کاری که کنید به شما برچسپ می‌زنند. بهترین کار را هم بکنی اول می‌روند تا ببینند به کدام قوم تعلق داری.»

یکی از مشهورترین اثر ارزگانی پرتره خطاطی‌شده‌ی عبدالعلی مزاری، رهبر هزاره‌ها در جنگ‌‌های دهه شصت و هفتاد است. در این اثر ارزگانی مثنوی از ابوطالب مظفری را در قالب چهره مزاری خطاطی کرده است (او می‌گوید این اثرم را هیچ‌گاه نخواهم فروخت. می‌خواهم فقط برای نگهداری به کدام موزیم بدهم، ترجیحا به موزیم ملی ترکیه). او می‌گوید مرا شاید به همین دلیل قوم‌گرا می‌دانند اما واقعیت داستان طور دیگر است. زیرا او می‌گوید مزاری برای من نماد «انسانیت» و استقامت در برابر ظلم است و نه شخص قوم‌گرا: «بسیار ظالمانه به کارهای بعضی‌ها محتوای قومی و سمتی داده می‌شود. مزاری به لحاظ قومی برای من اهمیت ندارد. این‌ها به لحاظ انسانی مهم‌اند. ما از هزاره‌ها به این دلیل دفاع می‌کنیم که بر این مردم بیشتر ظلم روا داشته می‌شود. در افغانستان هر وقت از هزاره‌ها می‌گویید فورا برچسپ قومی می‌خورید. حتا دادخواهی کردن برای عدالت را هم مارک قومی می‌زنند. مزاری برای اندیشه‌ها و دادخواهی و روح انسانی و انسانیت‌طلبی‌اش قابل احترام است نه قومیتش.»

خطاطی پرتره عبدالعلی مزاری از مشهورترین کارهای سلمان‌علی ارزگانی است. عکس ارسالی به اطلاعات روز.
خطاطی پرتره عبدالعلی مزاری از مشهورترین کارهای سلمان‌علی ارزگانی است. عکس ارسالی به اطلاعات روز.

مبارزه با ظلم و تبعیض

اگر بقیه مشکلات افغانستان را نادیده بگیریم فقط میزان ناامنی‌های رو به‌ افزایش اخیر در کابل و جاهای دیگر دلیل کافی‌ست برای خارج‌شدن از افغانستان، آن‌هم برای کسانی که امکان رفتن از افغانستان برای‌شان مهیا است. برای سلمان‌علی ارزگانی این امکان مهیا است اما او هیچ‌گاه به فکر رفتن از افغانستان نیست. برای او رفتن از افغانستان چیزی جز «بی‌غیرتی» و «فرار» معنای دیگر ندارد: «فرزندانم از وضعیت من نگران‌اند و می‌گویند بیا خارج. اما من چنین نمی‌کنم. ما با همین فرار-فرار سرزمین‌های‌مان را از دست دادیم… من هرگز بیرون نمی‌شوم. نمی‌خواهم فرار کنم و فقط برای خود در گوشه‌ای قایم شویم.» جواب او قاطع است: تا آخرین نفس‌ها در این‌جا هستم!

و البته با تمام این مشکلات او امیدوار است و می‌گوید مردم فعلا نسبت به گذشته خیلی بیدار شده‌اند و «مردم هر وقت از خواب بیدار شوند به حال‌شان مفید است. تعداد زیاد مردم فعلا می‌فهمند که با چه رهبران معامله‌گر و بی‌کفایت رو‌به‌رویند و این باعث می‌شود که مردم به‌راحتی در دام این‌ها گرفتار نشوند.»

هنر برای مردم

بعضی‌ افراد با رویکرد تفننی به هنر رو می‌آورند. برای این افراد هنر چیزی جز وسیله‌ای برای سرگرمی و «فرار از حقیقت» معنای دیگر ندارد. اما ارزگانی می‌گوید «هنر برای من جنبه تفننی ندارد. در واقع من نمی‌خواهم صرفا برای خودم کار کار کنم.»

گذشته از رسالت هنر، در خصوص سلیقه و استعداد هنری آدم‌ها نیز دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. بعضی‌ها استعداد هنری را ذاتی و بعضی‌ها اکتسابی می‌دانند. اما ارزگانی، با توجه به استعداد هنری خودش، می‌گوید درست است که استعداد ذاتی افراد تعیین‌کننده است اما بیش از همه انگیزه و پشت‌کار خود فرد مهم است: «من باور دارم که استعدادها در افراد یکسان نهفته است، فقط کافی‌ست تا این استعداد پرورش و بروز داده شوند. ما باید استعدادهای‌مان را شکوفا کنیم.» برای او «خلاقیت» و «زیبایی» دو ویژگی عمده‌ی هنر محسوب می‌شود و می‌گوید کار هنری باید زیبا و خلاقانه باشد.

سلمان‌علی ارزگانی به «هنر متعهد» باور دارد و می‌گوید هنرمند باید برای بهبود وضعیت جامعه کار کند. عکس ارسالی به اطلاعات روز.
سلمان‌علی ارزگانی به «هنر متعهد» باور دارد و می‌گوید هنرمند باید برای بهبود وضعیت جامعه کار کند. عکس ارسالی به اطلاعات روز.

با همه‌ی این‌ها او می‌گوید شکوفایی هنر در یک جامعه به وضعیت رفاهی جامعه بستگی دارد و از این‌رو در جامعه‌ای چون افغانستان که هیچ‌گاه وضعیت مناسبی نداشته، توجه چندان به هنر نشده است. و بعد می‌گوید مورد دیگر این است که در این‌جا هنر را صرفا به «موسیقی» فروکاست می‌دهند و مردم فکر می‌کنند هنر یعنی همان موسیقی و نه چیز دیگر. این‌ها همه‌ باعث می‌شوند هنر واقعی رشد نکند.

او در اخیر می‌گوید یک هنرمند نباید کارش ایدئولوژیک باشد، هنرمند باید تلاش کند کارش معطوف به مردم باشد تا بتواند تغییر مثبت در جامعه به‌وجود آورد. او می‌گوید «اتهامی که بر من وارد است این است که می‌گوید تو هنر را با سیاست قاطی کردی، اما چنین نیست. من باور دارم که هنر باید سیاست را مدیریت کند.» و علاوه می‌کند «هنرمند اساسا یک پیام‌رسان است. هنرمند باید زیبایی‌های نهفته در درون هستی و مسائل جامعه را به مردم نشان بدهد.»