رییسجمهور غنی در بیانیهی ویدیوییاش خطاب به شهروندان افغانستان گفت «میدانم شما نگران حال و آینده خود هستید، اما بهعنوان رییسجمهور به شما اطمینان میدهم که بر جلوگیری از گسترش بیثباتی، خشونت و آوارگی مردم تمرکز خواهم کرد.» برخلاف خبرهای مبتنی بر استعفای آقای غنی از ریاستجمهوری، وی یکبار دیگر تأکید کرد که در حال مشورت با رهبران سیاسی و شرکای بینالمللیاش است و میخواهد نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را در برابر حملات گسترده و پیشروی سریع گروه طالبان سامان دهد.
این در حالی است که در روزهای گذشته عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی به دوحه رفته بود تا در دیدار با نمایندگان سازمان ملل متحد، ایالات متحده امریکا، اتحادیه اروپا، بریتانیا، روسیه، چین، پاکستان، اوزبیکستان و قطر در مورد پروسه صلح افغانستان گفتوگو کنند. عبدالله در مورد سفرش به دوحه و دیدار با نمایندگان کشورها و سازمانهای دخیل در پروسه صلح افغانستان نوشته بود که آنها خواهان از سرگیری سریع مذاکرات صلح، قطع عاجل خشونتها، تشکیل حکومت همهشمول و دستیافتن به راه حل سیاسی از طریق مذاکرات شدهاند.
تلاشهای عبدالله عبدالله در هماهنگی با نمایندگان سازمانها و کشورهای دخیل در پروسه صلح افغانستان در حالی برای بازگرداندن طرفهای مذاکرهکننده صلح به میز گفتوگو صورت میگیرد که اخیرا رییسجمهور غنی در نشست اضطراری شورای ملی به صراحت گفت که روند صلح افغانستان از اول اشتباه بود. «متأسفانه مشکل از جای آغاز شد که درسهای افغانی و بینالمللی صلح مراعات نشد، جای یک روند ملی و واقعبینانه را یک روند شتابزده وارداتی گرفت. روندی که بر فرضیههای خام استوار بود و اساساش را فشار بر جمهوریت و تخریب دموکراسی میساخت.» آقای غنی گفت که این روند صلحی که شکل گرفته بود بر مردم و دولت افغانستان تحمیل شده بود و در واقع کوششی بود برای مشروعیتبخشی به گروه طالبان. غنی از نمایندگان مجلس خواست که در کنار نیروهای امنیتی علیه گروه طالبان وارد جنگ شوند. آقای غنی در شرایطی روند صلح افغانستان را که در ماههای اخیر به بنبست رسیده بود، پایانیافته اعلام نمود که در دو ماه گذشته گروه طالبان حملات گسترده شان در ولایتهای مختلف شدت بخشیدند و برعلاوه سقوط ولسوالیها، در هفتههای گذشته مراکز ۲۰ ولایت را تصرف کردهاند و دامنهی جنگ در اطراف کابل رسیده است. با توجه به وضعیت وخیم امنیتی در افغانستان و پیروزی چشمگیر گروه طالبان در ولایتهای مختلف، سوال این است که آیا باز هم امیدی به ادامهی پروسه صلح است؟آیا امکان شکلگیری مقاومت مردمی علیه طالبان به رهبری آقای غنی وجود دارد؟
فاطمه امان، پژوهشگر ارشد مرکز جنوب آسیا در شورای آتلانتیک در گفتوگو با اطلاعات روز میگوید حالا لازم است که پروسه صلح و موضوع گفتوگوها بازنگری شود. با توجه به اینکه طالبان توافقهایی که تاکنون به دست آمده، از جمله توافق دوحه را نقض کردهاند، باید نکات جدیدی به متن گفتوگوهای صلح وارد شود یا شرطهای جدیدی در آن وارد گردد. «صلح یعنی گامهای متقابل و برابر از سوی طرفین، نه فقط یک طرف. به نظر من طالبان نیاز و خواست جامعه جهانی به دستیابی به صلح یا توافقی میان این گروه و حکومت را نادرست برداشت کردهاند. آن ها گمان میکنند آمریکاییها و همه جهان، افغانستان را به طالبان تحویل دادهاند. حال آنکه اینگونه نیست. عملکرد طالبان در هفتههای اخیر باعث شد که جهان بیش از پیش درک کند که موجودیت این گروه بر بمبگذاری، کشتار و تخریب بنا شده است. اکنون هرگونه روند صلح و توافق سیاسی نیاز به بررسی مجدد دارد.»
خانم امان میگوید رییسجمهور غنی از همان ابتدای پروسه صلح، با روند صلح همسویی نداشت. وی از همان ابتدا گامهای لازم را برنداشت، هماهنگی و همکاری لازم را انجام نداد. بنابراین در جبههی جنگ و مقاومت علیه گروه طالبان امیدوار هستیم که آقای غنی و هیچ کدام از اعضای کلیدی حکومت افغانستان ادعای رهبری مقاومت مردمی را نداشته باشند. «برای یک بار هم که شده منافع مردم را بر غرور و موقعیت شخصی و قومی خود ارجحیت دهند. اگر هم مقاومت مردمی در کار باشد یا شکل بگیرد، باید یک جبهه واحد و یکصدا در مقابل طالبان شکل بگیرد، زیرا پراکندگی و شکاف در صفوف مردم در نهایت به نفع دشمنان افغانستان تمام خواهد شد.»
کریم پاکزاد، پژوهشگر ارشد در بنیاد مطالعات بینالمللی و استراتژیک فرانسه در گفتوگو با اطلاعات روز بر این باور است که پروسه صلح افغانستان در همان آغاز واقعی نبود و نمیتوانست موفقیتآمیز باشد. برای اینکه یک پروسه صلح واقعی باشد و شانس موفقیت را داشته باشد دو شرط لازم است. «شرط اول، هر دو جانب جنگ روی هر دلایل و عواملی که باشد، واقعا بخواهند و مایل به پایان بخشیدن به جنگ باشند. شرط دوم، اینکه تعادل قوا طوری باشد که مذاکرات در شرایط نابرابر صورت نگیرد. یعنی مذاکرات معنی پیروزی یک جانب و شکست جانب دیگر را نداشته باشد. این دو شرط در هر جا و هر جنگی صادق است. اما این دو شرط در شروع پروسه صلح افغانستان وجود نداشت. مذاکرات دوحه میان دولت و طالبان در واقع نه خواسته دولت افغانستان بود و نه آرزوی طالبان.»
آقای پاکزاد معتقد است که با همهی کاستیهای پروسه صلح و تحولات امنیتی اخیر در افغانستان، هنوز هم گزینه صلح از طریق مذاکرات کاملا از میان نرفته است. تحکیم مواضع طالبان بهشمول اشغال بعضی شهرها به معنای پایان این گزینه نیست. «طالبان برعکس سال ۱۹۹۶ اینبار در کنار عملیات نظامی تا حد زیادی سیاسی و دیپلماتیک عمل میکنند. آنها میدانند که در صورت رسیدن به قدرت چه تنها و چه در یک ائتلاف نتیجه مذاکرات، به کمکهای اقتصادی خارجی نیاز دارند. کشورهای منطقه بهشمول پاکستان مخالف به قدرت رسیدن طالبان به وسیله زور هستند.» آقای پاکزاد معتقد است که مهمترین دلیلی که کشورهای منطقه، چین، روسیه، کشورهای آسیای میانه و ایران روی طالبان فشار میآورند که از چنین امری اجتناب کنند در این است که جنگ دیگری در افغانستان رخ خواهد داد، یعنی جنگ داخلی با معیارهای قومی.
آقای پاکزاد معتقد است که غنی هیچوقت موافق پروسه صلح نبود. وی بعد از امضای توافقنامه صلح امریکا با طالبان، تمام تلاش خود را کرد که از رهانمودن پنجهزار زندانی طالبان خودداری کند تا حدی که خشم امریکا را برانگیخت و باعث تهدیدهای مقامهای امریکایی به قطع کمکها شد. «بنابراین هیچ جای تعجب ندارد که بعد از حملات وسیع کنونی طالبان وی وانمود کند که حق با اوست و مذاکرات صلح با طالبان بیمعنا است. ولی واقعیت این است که حکومت اشرف غنی در جنگ و یا به عبارت دیگر در راهحل نظامی شکست خورده است.» با اینهمه ترس از این وجود دارد که اشرف واقعا به حیث هموارکننده راه برای به قدرت رسیدن طالبان عمل کند. تنها راهی که در این شرایط دشوار ممکن است به شکلگیری یک جنبش مقاومت ملی، بهرهبرداری از نیروهای امنیتی که قابلیت جنگیدن را دارند و برقراری دوباره تعادل در میدان جنگ که روی مذاکرات بعدی تاثیرگزار باشد، تشکیل سریع و عاجل یک «حکومت نجات ملی» که واقعا همهشمول و فراگیر از شخصیتهای ملی با برنامه واضح و روشن است.