نرگس میرزایی
در یک روز گرم و سوزان تابستان، دختری مشغول بافتن موهایش است. موبایلش چندین بار زنگ میخورد. به موبایلش میبیند که خواهر منتظر پاسخ تماس است. وقتی جواب میدهد، خواهرش با هیجان برایش میگوید: «ثریا، خبر داری که در رشتهی کمپیوتر ساینس کامیاب شدی؟ شیرینی مرا بده!»
ثریا پس از شنیدن خبرِ راهیافتنش به دانشگاه، خوشحال نمیشود. با چشمان نمزده و گلوی پربغض به خواهرش میگوید: «اگر در امتحان کانکور ناکام میشدم زیاد ناراحت نمیشدم، ولی با کامیابشدنم ناراحت و عصبانیام که چرا همه زحماتم یکروزه به فنا رفت و بیسرنوشت شدم.»
پس از سقوط دولت پیشین بهدست طالبان، دانشجویان زیادی شبیه ثریا، دچار سردرگمی و بیسرنوشتی شدهاند. هرچند دانشگاههای دولتی در سراسر کشور تعطیلاند اما دانشجویانی زیادی هستند که دیگر انگیزه و امیدشان را به درس و دانشگاه از دست دادهاند.
ثریای ۱۸ ساله، پارسال در کنار درسهای مکتب، به یکی از آموزشگاههای خصوصی ثبت نام کرده بود. او شب و روز بهطور خستگیناپذیر برای راهیافتن به دانشگاه و پذیرفتهشدن در رشتهی تحصیلی مورد علاقهاش درس میخواند. وقتی نتایج کانکور اعلام شد، رویایی که برایش ماهها و سالها زحمت کشیده بود، تحقق یافته بود. ثریا با بهدستآوردن ۳۰۹ نمره به دانشکده کمپیوتر ساینس راه یافته بود اما این خبر خوش، خوشحالش نکرد.
یاسمن ۱۹ ساله، تمام دوران دانشآموزی را با نمرههای بلند در مکتبی در کابل گذرانده است. او میگوید برای گذراندن موفقانه آزمون کانکور و راهیافتن به دانشگاه یک سال تمام، شبهای زیادی بیداری کشیده و در آموزشگاههای ویژه آمادگی کانکور ثبتنام کرده بود. ازجمله در آموزشگاه کوثر دانش که در سوم عقرب ۱۳۹۹ مورد یک حمله انفجاری مرگبار قرار گرفت. مسئولیت این حمله را گروه داعش بر عهده گرفت، اما دولت پیشین، طالبان را مسئول آن دانست. در زمان این حمله که در اثر آن دستکم ۲۴ نفر کشته و ۵۷ تن دیگر زخمی شدند، یاسمن حضور نداشت. چند روز بعد از این حمله وقتی ترس و ناامیدی همه جا سایه انداخته بود، او دوباره به همان آموزشگاه رفت و درس و مشقش را از سر گرفت. اما حالا آنقدر ناامید و خسته است که هیچ خبر خوبی خوشحالش نمیکند، ازجمله خبرِ راهیافتنش به دانشگاه و رشتهای که برایش سالها زحمت کشیده بوده و خطر از سر گذرانده بود.
روز سوم سنبله امسال وقتی مادر یاسمن پخش زندهی اعلام نتایج کانکور را از طریق تلویزیون دنبال میکرد، یاسمن هیچ رغبتی برای شنیدن نتیجهاش نداشت. او با نگرانی داشت به یکی از دوستانش فکر میکرد که پس از فروپاشی دولت به پاکستان فرار کرده بود. بعدا وقتی نتیجهی آزمون خود را دید که در دانشکده ژورنالیسم راه یافته، خوشحال نشد، غمگین شد: «با سقوط دولت، همه شاخههای درخت امید و آرزوهایم قطع شد و همان لحظه خشکید.»
کانکور، رقابتیترین آزمون ورود به دانشگاه در افغانستان است که سالانه هزاران دانشآموز برای راهیافتن به رشتههای مورد علاقهشان باهم رقابت میکنند. دانشآموزانی که این آزمون رقابتی و حساس را پشت سر میگذارند، روزها و ماههای زیادی بیصبرانه منتظر اعلام نتایج خود مینشینند. برخلاف سالهای پیش، امسال دیگر کسی هیجان چندانی نداشته است. عده زیادی مثل عیسا نجفی حتا فراموش کرده بودند که حدود یک ماه پیش در این آزمون اشتراک کردهاند.
عیسا شش روز بعد از سقوط کابل، به ولایت نیمروز رفته بود. میخواست از مرز رد شود تا به ایران برسد. خواهرش برایش زنگ میزند و خبر میدهد که در رشتهی خبرنگاری کامیاب شده است. عیسا نیز مانند ثریا و یاسمن، از شنیدن این خبر خوشحال نمیشود. فقط همینقدر به خواهرش میگوید که «در هر رشتهای که قبول میشدم باز هم در افغانستان به تحصیل ادامه نمیدادم.»
دانشگاههای دولتی افغانستان پس از تشدید جنگها و فروپاشی دولت پیشین، تعطیل شده است. بسیاری از استادان و دانشجویان یا افغانستان را ترک کرده و یا با توجه به قوانین سختگیرانهای که طالبان وضع کرده، انگیزهای برای برگشت به دانشگاه را ندارد. هنوز روشن نیست که طالبان چه زمانی فعالیت دانشگاههای دولتی را از سر میگیرد. دلاور سیلاب، رییس نشرات وزارت تحصیلات عالی طالبان دربارهی بازگشایی مجدد دانشگاه کابل به روزنامه اطلاعات روز میگوید که این دانشگاه سال آینده بازگشایی خواهد شد: «امسال با ختم سمستر خزانی، دانشگاه کابل نتوانست به روی دانشجویان باز شود اما برنامهها و جلسات هیأت مربوطه همچنان ادامه دارد تا سال آینده دانشگاه کابل آمادگی لازم برای بازگشایی به روی دانشجویان را داشته باشد.»
برای یاسمن مهم نیست که دانشگاهها چه وقت بازگشایی میشوند. او نه به درس و آیندهی روشن امیدی دارد و نه هم به بازگشت مجدد دختران به دانشگاه. میگوید اگر دانشگاهها باز هم شود، با قوانینی که طالبان وضع خواهد کرد، انگیزهای برای ادامهی تحصیل در داخل کشور ندارد.
برادر یاسمن نیز دانشجوی سال دوم دانشکده خبرنگاری است. صمیم بهراد، ۲۰ ساله علاقهمندی خاصی به خبرنگاری دارد و یکی از مشوقان اصلی خواهرش برای تحصیل در دانشکده خبرنگاری بوده است. صمیم، با گرفتن نام خبرنگاری هنوز هم چشمانش برق میزند و لبخندی در چهرهاش ظاهر میشود. میگوید: «بعد از واردشدن به دانشگاه کابل و رشتهی خبرنگاری بیشتر مجذوب این رشته شدم. فهمیدم که انتخابم دقیق و درست بوده و آیندهی خوبی پیش رو دارم. ولی متأسفانه دیگر این رشته آب و تاب گذشته را ندارد.»
صمیم میگوید که طالبان به آزادی بیان و دموکراسی باور ندارد و بنابراین تحصیل در رشتهی خبرنگاری از نظر او بیفایده است. به گفتهی صمیم، شماری از استادان ورزیده دانشکده خبرنگاری دانشگاه کابل به دلایل مختلف دست از تدریس برداشتهاند. این موضوع نیز سبب دلسردی او و دیگر همرشتههایش شده است. اکنون صمیم نگران آیندهی ناروشن خود و خواهرش است. میگوید: «وقتی گزارشها را دربارهی ترک شغل از سوی خبرنگاران زن میخوانم، افسوس میخورم که چرا این اتفاق افتاد و آیندهی خواهرم به خطر افتاده است.»
همه ساله بیش از ۱۵۰ هزار داوطلب از سراسر افغانستان در آزمون کانکور اشتراک میکنند. عبدالقدیر خموش، رییس اداره ملی امتحانات هنگام اعلام نتایج آزمون کانکور گفت که در آزمون امسال، ۱۹۷ هزار و ۹۲۸ داوطلب شرکت کرده بودند که از این میان، ۶۸ هزار و ۹۳۰ داوطلب در دانشگاههای دولتی و ۱۱ هزار و ۴۳۵ داوطلب دیگر در مؤسسات تحصیلات نیمهعالی راه یافتهاند. براساس آمار رسمی وزارت تحصیلات عالی حدود ۱۳۱ دانشگاه و موسسه تحصیلات عالی خصوصی در افغانستان فعالیت دارند.
سالانه هزاران دانشآموز برای راهیافتن به این دانشگاهها، سخت درس میخواندند و تلاش میکردند. عیسا نجفی نیز در یک مرکز آموزشی خصوصی برای اشتراک در آزمون کانکور، آمادگی گرفته بود. او از بازماندگان حمله به مرکز آموزشی کوثر دانش است. در روز انفجار، مرگ را با چشمانش دیده و آسیب روانی آن هنوز او را اذیت میکند: «حتا انفجار و فقر مرا از ادامهی تحصیل بازنداشت. وقتی در کورس ما انفجار شد یک روز بعد توانستم خود را جمعوجورکنم و دوباره به صنف بروم. آن موقع امیدم را از دست نداده بودم.»
همزمان با سقوط کابل، آرزوهای عیسا نیز فروپاشیده است. اکنون تمام عزمش را جزم کرده و کولهبار سفرش را بسته تا به ایران برود. بار اول قاچاقبران نتوانستند او را موفقانه از مرز عبور دهند. مرزبانان ایرانی بازداشتش کردند و بعدا به افغانستان رد مرزش کردند. به کشوری که دیگر به آن تعلق خاطر ندارد، زیرا دیگر امکان تحقق آرزوها و آرمانهایش را در آن نمیبیند.
وقتی حرف از آرزوها و آرمانهایش به میان میآید، نمیتواند در مورد آن حرف بزند. آرزوهایی که حالا حرفزدن از آن حکم نمکپاشیدن بر زخم تازه را دارد: «با یادآوری از هدفهایم، زخم دلم تازه میشود. هیچگاه تصور نمیکردم همهچیز به یکبارگی اینطوری شود.»
هنوز روشن نیست که طالبان دانشگاههای دولتی را با چه طرح و قاعده بازگشایی میکنند. در طرح بازگشایی دانشگاههای خصوصی که در ماه سنبله از سوی طالبان تهیه و منتشر شد، روی «حجاب شرعی» و جداسازی صنفهای درسی براساس تفکیک جنسیتی تأکید شده بود. براساس این طرح همه کارمندان، استادان و دانشجویان دانشگاهها و مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی مکلف به رعایت «حجاب شرعی» هستند. در این طرح، منظور از حجاب شرعی، پوشش سیاه و سراپا، همراه با روبند و دستکش است.
بسیاری از دانشجویان شبیه ثریا ترجیح میدهند، عطای تحصیل زیر قوانین سختگیرانهی طالبان را به لقایش ببخشند. او دستانش را بههم میفشارد و با لحن پردرد میگوید: «دیگران شاید بتوانند بهعنوان یک خانم در افغانستان درس بخوانند و کار کنند ولی من نمیتوانم چنین نظامی را که در رأس آن هیچ فرد تحصیلکردهای نیست، بپذیرم و تحت سلطه و قوانین آنان درس بخوانم و کار کنم.»