شهروندان و حکومت در فیسبوک

حکومت و شهروندان هردو از دوی واقعیت بیگانه اند و در فضای مجای فعالیت دارند. نهادهای دولتی و سفارتخانه های افغانستان در خارج، روزانه مصروف نشر پیام ها و عکس های لوکس شان در فیسبوک اند. به صورت عمومی پنج گروه در فیسبوک فعالیت دارند که ممکن برای تعداد زیادی جالب باشد.  

گروه اول، دینداران دل زده از وضعیت کنونی اند و هنوز نجات افغانستان و بشریت در دین می بیند. این گروه شامل کسانی اند که از دین به مثابه یک کشف تازه سخن می گویند. این ها از آوردن گزارش و نقل و روایت در خصوص حکمت ها و معجزه های دین خسته نمی شوند. اگر بگویید که زندگی بیشر می تواند صدها دریچه به سوی برگ های درخت داشته باشد، می گویند نه نخیر، یک دریچه دارد و بس. دین ها صدها و هزاران سال عمر دارند و پیروان زیاد داشته و هنوز دارند. یک پدیده ای تجربه شده در تاریخ بشر است. همین اکنون، میلیاردها نفر در دنیا بی سر و صدا دیندار و مومن اند. دین، پدیده ای بسیار شناخته شده و متعارف است. اما این گروه، طوری از دین سخن می گویند که به یک کشف متحیر کننده ای دست یافته باشند.

این گروه خود بخش از مشکل است. هیچ راه حل و فکر نوآوردانه ای ندارد. فهم این گروه روزمره و پیش پا افتاده است.

گروه دوم، بی دین های اند که گویا غیر عقلانی بودن دین و مذهب را تازه کشف کرده باشند. این گروه شامل کسانی اند که از غیرعقلانی بودن یا تخیلی-اسطوره ای بودن دین به مثابه یک کشف خبر می دهند. در طول تاریخ، آدم های زیاد بوده که احکام و آموزه های دینی را غیرعقلانی گفته و آن ها را زیر سوال برده اند. فیلسوف ها و تاریخ نویسان زیادی در این مورد قلم زده اند. با وجود خشونت های که از سوی دین اعمال شده، رد آموزه های دینی توسط فیلسوفان و عالمان ادامه داشته، و ما می دانیم که این بحث نقش مهم در خردورزی و تحول تفکر بشر بازی کرده است. نتیجه، رام کردن دین بوده است. خونین بودن تاریخ یک دین، یا غیرعقلانی بودن آموزه های دینی، کدام کشف جدید نیست، مهم این است که چطور دین رام تر شود.

این گوه از حکومت و دولت ناراضی اند که به قدر کافی سکولار نیست. به گروه های سنتی و مذهبی توجه بیش از حد کرده است. این توجه بیش از حد به گرو های سنتی و مذهبی منجر به تضعیف دموکراسی و ارزش های لیبرال می شود.

گروه سوم، کسانی که نه فرد را می شناسند و نه جامعه را به معنای یک پدیده پیچیده تاریخی و فرهنگی. این ها صرفا یک هویت جمعی را به نام قوم می شناسند. تحولات و کنش و واکنش های افراد را در چارچوب قوم بررسی می کنند. دیگاه کته کوریکال دارند. مثلا می گویند که “هزاره کل شان از آب می ترسند، یا پشتون ها کل شان عاشق گل سنجد اند”. این گروه چه قوم گرا باشند، و چه خلاف قوم گرایی، مهم این است که خود شان دیدگاه کل گرایانه دارند، بنابراین، عمیقا راسیست اند. این گروه بر خلاف دو گروه اول، تفکر شان ساده لوحانه نیست، بلکه کج و معیوب است، ریشه در یک تعفن عمیق دارد.

این گروه در دولت و حکومت نفوذ گسترده دارد و به خصوص در دوره اشرف غنی، حکومت به سندیکای جوانان پشتون طرفدار غنی تبدیل شده است. این سبب شد که نارضایتی قومی در کشور افزایش پیدا بکند.

گروه چهارم، کسانی که برای تشخیص نژاد آزمایش دی ان ای می کنند. در حالت کمتر رادیکال، افراد این گروه تاکید بر تشّخص های فرهنگی، تاریخی و زبانی دارند تا همیشه از دیگران متفاوت باشند… این گروه به دنبال یک پیوند، یا تشخیص یک پیوند ازلی اند. این ها مصروف یک کار شدیدا بی حاصل اند. چندای جای تعجب هم ندارد. گفتمان تاریخی ملت و فرهنگ در منطقه ما، اساسا به دنبال یک پیوند ازلی موهوم بوده است. این پیوند ازلی موهوم را اگر برداریم، بسیاری از کاخ های بلند باورهای تاریخی ما که اساس تفکرات نژادپرستانه ما را تشکیل می دهند، فرو می ریزند.

این گروه سرگردان اند و بی هدف و غیرعمل گرا هستند.

در فضای مجازی، حکومت اما کوچک از همه این گروه ها است. نهادهای حکومتی مصروف نشر عکس های کلیشه ای، پروپاگند و عکس و ودیدوی مقامات است. از خورد تا بزرگ در حکومت علاقه دارند عکس فیشنی بیگیرند و نشر بکنند. دولت و حکومت در دنیای مجازی به خصوص فیسبوک خلاصه شده است. فعالیت و کار به نمایش های مضحک خلاصه شده است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *