افغانستان یکی از کشورهایی است که طی دهههای اخیر شهروندانش بیشترین مهاجرتهای اجباری را تجربه میکنند. فقر، بیکاری، جنگ و درگیری از بزرگترین علتهای مهاجرت مردم افغانستان به خارج از کشور است. همین عوامل باعث شده است طی یک دههی اخیر اندونیزیا به یکی از کشورهایی تبدیل شود که هزاران افغانستانی در تلاشاند از طریق آن خود را به استرالیا برسانند.
حالا رویای رسیدن به استرالیا هزاران نفر از افغانستان را در برزخ بیسرنوشتی و مشکلات در اندونیزیا قرار داده است و اکنون حدود هفتهزار پناهجوی اهل افغانستان در این کشور گیر کردهاند. این پناهجویان بین شش سال تا ده سال است که در اندونیزیا بهسر میبرند و منتظر روشنشدن سرنوشت خود اند.
پناهجویان افغانستانی نخست خود را در دفتر اداره مهاجرت سازمان ملل متحد ثبت و راجستر میکنند تا بهعنوان پناهجوی قانونی شناخته شوند. اکنون هزاران افغانستانی با وصف ثبت و راجسترشدن در اداره مهاجرت سازمان ملل، هنوز از ابتداییترین حقوق زندگی برخوردار نیستند.
پناهجویان گیرمانده در اندونیزیا مدعیاند که روند رسیدگی به پروندههایشان در اداره مهاجرت سازمان ملل متحد در این کشور با کندی به پیش میرود و بیاعتنایی این اداره به سرنوشت پناهجویان یکی از عوامل دیر ماندن آنان در برزخ بیسرنوشتی است.
مهدی احمدی و همراه با مبارکه خواهرش برای فرار از ناامنی و حفاظت از جان خود، و نیز ساختن آیندهی بهتر در یک سرزمین امن و آزاد، افغانستان را سالها قبل ترک کرد. او مادرش را در افغانستان تنها گذاشت و اکنون از زمانی که حکومت افغانستان به دست طالبان سقوط کرده است، هیچ خبری از مادرش ندارد.
مهدی میگوید مادرش تنها عضو باقیماندهی خانوادهاش در افغانستان است. او خواهرش را اما به این دلیل با خود در این سفر برده است که زندگی زنان در افغانستان را دشوار میپنداشت و برای آیندهی بهتر خواهرش وی را با خود برده است.
ساختمانی شبیه زندان
آنان هشت سال پیش با پرداخت شانزده هزار دالر امریکایی خود را به اندونیزیا رساندند. رسیدن به این کشور نهتنها پایان سفر نبود بلکه آغاز یک زندگی پرچالش دیگر بوده است. آنان نمیدانستند زندگی در اندونیزیا و در مکانی که پناهجویان زندگی میکنند، چگونه است.
مهدی و خواهرش با هواپیما از هند به سنگاپور و سپس به اندونیزیا رفتند و یک ماه تمام در ساختمان اداره مهاجرت سازمان ملل در زیر باران زندگی کردند. به گفتهی مهدی: «به دور از تصور است. شبها زیر باران بدون اینکه سقفی بر سر مان باشد میخوابیدیم و در جایی که خواب میشدیم دور و برمان پر از کثافات بود.»
مهدی در ادامه میگوید نگهبان اداره مهاجرت نیمههای شب مهاجران را از خواب بیدار و آنها را به صف ایستاد کرده و از آنها پول مطالبه میکرد. مهاجرانی که بهتازگی وارد این اداره شده بودند، بارها مورد خشونت فیزیکی، تحقیر و توهین قرار میگرفتند.

عکس: شبکههای اجتماعی
عکس: شبکههای اجتماعی
مهدی از ساختمان اداره مهاجرت بهنام زندان یاد میکند و میگوید: «گویا مثل یک قانون بود. مهاجران تازهوارد باید یک تا چهار ماه را در محوطهی اداره مهاجرت سپری میکردند و سپس با پرداخت ۲۰۰ دالر امریکایی به کارمندان اداره مهاجرت زمینهی انتقال مهاجران به داخل زندان یا کمپهای سربسته فراهم میشد. زندگی در این زندان چندان ساده نبود. کمبود امکانات و مشکلات رفاهی و همچنین وضع محدودیتها از مواردی است که مهاجران را بیشتر رنج میداد.»
به گفتهی برخی از پناهجویان افغانستان در اندونیزیا، پناهجویان تازهوارد مدت سه سال را در همین محل سپری میکنند و برای آنان اجازه بیرون رفتن داده نمیشود. آنان در یک محوطهی کوچک و در اتاقهای ¾ متر زندگی میکنند که تنها یک تشناب در این محل برای استفاده همگان وجود داشته است.
این پناهجویان میگویند در این محل برای هر پناهجو دستکم شش سرباز پولیس مقرر میشدند و پناهجویان برای بیرون رفتن و یا خریدن نیازمندیهای خود برگهای را باید امضا میکردند و درصورت تأخیر در برگشت، مورد توهین و تحقیر قرار میگرفتند و یا لتوکوب میشدند.
مهدی مدعی است که پناهجویان بین دو تا سه سال در این محل نگهداری میشدند و برای بیرون شدن از آن و منتقل شدن به محل اقامت دایمیشان که از سوی اداره مهاجرت سازمان ملل در نظر گرفته میشود، ۴۰۰ دالر امریکایی به رییس اداره مهاجرت پرداخت میکردند.
پناهجویان افغانستان در اندونیزیا از حقوق اساسی زندگی برخوردا نیستند. برخی از پناهجویان میگویند اجازه بردن مهمان به اتاقشان را در این ساختمان نداشتهاند. همچنین حق کار و داشتن حساب بانکی نیز از آنان گرفته شده است.
مهدی با اشاره به مشکلاتی که در سالهای اخیر متحمل شده، میگوید: «من و خواهرم فقط در این کشور زنده هستیم و از حقوق زندگی انسانی برخوردار نیستیم. ما مثل زندانی هستیم که بدون جرم زندانی ابدی شده است.»
رنج سفر، رنج بیسرنوشتی
تنها مهدی احمدی و خواهرش در اندونیزیا در برزخ بیسرنوشتی قرار ندارند. علیرضا دیگر پناهجوی افغانستانی است که از سال ۲۰۱۵ تاکنون در این برزخ گرفتار شده است. علیرضا به دنبال گسترش ناامنی افغانستان و فامیلش ترک کرد تا برای آیندهی روشن خود را به کشور دیگر برساند.
با همسرش که هفت ماهه باردار بود، بهصورت غیرقانونی و از مسیر قاچاقی خود را به اندونیزیا رساند و در دفتر مهاجرت سازمان ملل ثبت نام کرد. او به اطلاعات روز میگوید برای زنده ماندن در اندونیزیا دو راه وجود دارد؛ یکی رفتن به کمپ سازمان ملل و دیگری زندگی با حمایت مالی اعضای خانواده و دوستان. برای او اما گزینهی دوم ممکن نبود بنابراین راه اول را برگزید.
علیرضا به دنبال یافتن کمپی شد که باید پناهجویان را در خود جای میداد و از طرف دیگر دفتر اداره مهاجرت در آن شهر پناهجوپذیر بود. شهر کوپانک در یکی از مناطق دور اندونیزیا و در نزدیکی استرالیا، برای او گزینه مناسب بود. او خود را به این کمپ رساند و با خانوادهاش خود را راجستر اداره مهاجرت سازمان ملل کردند.
او مدعی است که پس از معرفی به این اداره، تلفن، پول و جواهراتشان حین بازرسی از آنان گرفته شده و یا دزدیده شد. براساس روند معمول پناهجویان پس از ثبت در اداره مهاجرت باید مدتی در خارج از ساختمان این اداره منتظر میماندند اما او به لطف بارداری همسرش به زودی پذیرفته شد. آنها یک اتاق ¾ دریافت کردند که سقف آن با حلبی پوشانده شده بود و یک پنجره کوچک و یک پنکه داشت.
علیرضا میگوید کمپ کوپانک دارای ۴۰ اتاق است که در آن ۱۵۰ نفر به شمول کودکان زندگی میکنند. او در ماه اول اجازه خروج از کمپ را نداشت و این وضعیت برای او و خانوادهاش پنج ماه دوام کرد. او گفت برای خریدن ضرورتهای روزانهی زندگیاش، تا بازار باید مسافتی را میپیمودند که با نبود وسیله نقلیه و دوری راه دو ساعت زمان داده شده برای آنان کم بود. اگر به تاخیر برمیگشتند، با توهین و تحقیر نگهبانان روبهرو میشدند و ساعتها پشت در میمانند؛ هرچند رفتار مسئولان و نگهبانان با فامیلها بهتر و با پناهجویان مجرد بد بود.
شش سال پس از آن زمان حالا علیرضا و خانوادهاش با دیگر پناهجویان در اندونیزیا به جادهها برآمده و نسبت به وضعیت بد خود اعتراض کردهاند. آنها از سازمان ملل و نهادهای مسئول در قبال پناهجویان میخواهند که به خواستههایشان رسیدگی کند. اما این اعتراضات مسالمتآمیز تاکنون چندین بار به خشونت کشیده شده است. معترضان مدعیاند که پولیس و اداره مهاجرت معترضان را سرکوب میکنند.