سقوط افغانستان بهدست طالبان، بیکاری، فقر و از همه بدتر ناامیدی، باعث شده است تا هزاران نفر بهویژه جوانان دانشآموخته در جستوجوی کورسوی امیدی، راه مهاجرت را در پیش گیرند. مقصد اکثریت آنان کشورهای همسایه بهویژه ایران و پاکستان بوده است.
دشواری دریافت پاسپورت و مرزهای بستهی کشورهای همسایه، تعداد زیادی را وامیدارند تا خودشان را برای عبور از مرز، به قاچاچیان انسان بسپارند؛ مسیر خوفناکی که برخیها در آن به مقصد نمیرسند.
محمد خاوری یکی از این جوانان است که میگوید «وحشت» از طالبان و آیندهی نامعلوم، او را مجبور کرد تا راه قاچاقی مهاجرت به ایران را در پیش گیرد. او اهل ولایت دایکندی و دانشآموختهی رشته جامعهشناسی دانشگاه کابل است.
خاوری در ماههای قبل از سقوط دولت، بورسیهی تحصیلی دانشگاه «الازهر» را دریافت کرده بود و قصد داشت برای ادامه تحصیل در مقطع ماستری به مصر برود؛ اما بخت یار او نبود، با سقوط کابل به دست طالبان، سفارت مصر بسته شد و خاوری نتوانست ویزا دریافت کند.
تجارت آدم
خاوری میگوید بهدلیل اینکه خانوادهاش پاسپورت نداشت و اخذ آن نیز با توجه به فروپاشی نهادهای دولتی ممکن نبود، مجبور شد مسیر قاچاق را انتخاب کند.
او به روزنامه اطلاعات روز گفت که در ولایت مرزی نیمروز، جمعیتی را میدید که خود و خانوادهشان را به دست قاچاقچیان میسپارند. خاوری میگوید، قاچاقچیان دو طرف مرز که عمدتا بلوچ هستند، «فقط آدم تجارت میکنند؛ برای آنها پول مهم است، نه جان آدمها».
او میگوید، در ولایت نیمروز هر روز خبر دریافت میکرد که نیروهای مرزی ایران چندین نفر از پناهجوبان افغانستان را شبانه بهدلیل وارد به خاک آن کشور کشته و یا زخمی کردهاند.
به گفتهی خاوری، خودش با چندینبار تلاش شبانه، موفق شد از دیوار مرزی رد و وارد خاک ایران شود.
حمید ارسلان، دانشآموخته رشتهی دندان پزشکی دانشگاه کابل که پیش از سقوط دولت، بهعنوان داکتر در ولایت دایکندی انجام وظیفه میکرد، نیز وضعیت مشابه را تجربه کرده است. او میگوید مهاجرت قاچاقی خطرناکتر از آن است که فکرش را کنیم.
ارسلان به اطلاعات روز گفت: «پناهجویان توسط قاچاقچیان مورد ضربوشتم قرار میگیرند، به غذا و آب دسترسی ندارند و در مسیر قاچاق مکانی برای استراحت نیست».
حبس در صندوقعقب و رویدادهای مرگبار ترافیکی
پناهجویان میگویند، قاچاقچیان در خاک ایران در موتری که گنجایش چهار نفر را دارد تا سیزده و چهارده نفر را انتقال میدهند.
خاوری گفت که در برخی موارد تنها در صندوقعقب موترهای کوچک چهار نفر جابهجا میشوند که بعضیها بهدلیل شرایط سخت و نبود اکسیجن، در عقب موتر جان میدهند.
از سویی هم به گفتهی او، انتقال سواری بیش از حد و سرعت غیرمجاز، رویدادهای ترافیکی مرگبار در پی دارد که بارها از پناهجویان افغانستان قربانی گرفته است.
طی سالهای اخیر گزارشهایی نیز وجود داشت که موترهای حامل مهاجران، در پی تیراندازی نظامیان ایرانی واژگون شده و یا هم آتش گرفته که در نتیجه جان آنها را گرفته است.
کارهای شاق، استثمار و بهرهکشی
مهاجران افغانستان در ایران تنها حق انجام کارهای سخت و شاق از جمله کارگری ساختمانی، کشاورزی و همچنین تنظیف شهری را دارند؛ شغلهایی که به گفتهی آنان، خود ایرانیها کمتر انجام میدهند.
اکثریت این کارگران بهدلیل سختی کار، پس از چند سال مشکل جسمانی پیدا میکنند. یکی از مهاجران میگوید کارگران زیادی به سبب انجام کارهای شاق «دیسک کمر» دارند. به گفتهی او، در قبال انجام چنین کارهای سخت، کارگران افغانستانی از هیچگونه حقوق اجتماعی و رفاهی برخوردار نیستند.
این پناهنده میگوید حتا بعضی از نانواییهای در ایران به مهاجران نان هم نمیدهد. مهاجران اهل افغانستان از حق گرفتن سیمکارت تلفن و کارت بانکی نیز محرومند.
محمد خاوری میگوید طی ماههای اخیر، بهدلیل اینکه تعداد مهاجران افغانستان در ایران افزایش یافته، کارفرمایان ایرانی مزد کارگری را کم کردهاند. به گفتهی او در برخی موارد کارفرما حتا کارمزد کارگران را هم نمیپردازد: «در یک کلام استثمار و بهرهکشی از نیروی مهاجر به شدیدترین شکل ممکن در ایران جریان دارد.»
حمید ارسلان نیز میگوید با توجه به افزایش قیمت اولیه در ایران، کارمزدی که کارگران افغانستان دریافت میکنند، اندک است و کفاف مایحتاج روزانه را نمیکند.
ترس از پولیس
براساس آمار سازمان بینالمللی مهاجرت، روزانه بیش از سههزار شهروند افغانستان از ایران بازمیگردند. به گفتهی این سازمان، بسیاری از این افراد بهزور و خشونت توسط ایران اخراج میشوند.
مهاجران در ایران میگویند از مواجهه با پولیس این کشور میترسند. خاوری گفت: «کمتر مهاجری را سراغ داریم که وقتی موتر پولیس را ببیند خودش را پنهان نکند.»
اخیرا در شبکههای اجتماعی نیز نوار صوتی منتشر شده که بهنطر میرسد از فعالان ایرانی است و او هشدار میدهد که بهزودی روند اخراج مهاجران افغانستان از ایران آغاز خواهد شد.
توهین و تحقیر
مهاجران افغانستان در ایران میگویند با هجوم سیلآسای مردم به ایران در پی فروپاشی نظام جمهوریت در افغانستان، برخورد ایرانیان نسبت به مهاجران تغییر کرده است.
علیگوهر محمودی، یکی از این مهاجران میگوید با توجه به تحریمهای امریکا علیه ایران، تورم و اقتصاد بیثبات این کشور، مردم طبقه کارگر و کمدرآمد ایران دربارهی ورود مهاجران افغانستان بهشدت نگرانند. به گفتهی او، این وضعیت باعث شده تا برخی از شهروندان ایرانی در اماکن عمومی دست به تحقیر و توهین مهاجران بزنند.
محمودی میگوید طبقه باسواد و آیندهنگر ایران نیز نسبت به مهاجران دید منفی دارند. به باور او، این افراد نگرانند که مبادا مهاجران افغانستان مورد استفاده مخالفان نظام ایران قرار گیرد و به نیروی ضد این کشور تبدیل شود.
او به روزنامه اطلاعات روز گفت: «پولیس ایران با مهاجران غیرقانونی، مثل اسیر جنگی برخورد میکنند نه یک پناهنده. ما همه روزه شاهد لتوکوب و توهین و تحقیر مهاجران از سوی پولیس هستیم.»
آینده مبهم و تاریک
علیگوهر محمودی دانشآموخته رشته روزنامهنگاری دانشگاه کابل است. بیکاری او را ناچار کرد که افغانستان ترک کند و در دیار غربت، تن به انجام کارهای شاق بدهد.
از دید او آینده افغانستان را همچنان مبهم و تاریک است. او از تلخی مهاجرت هم گفت که به قول خودش «هر جایی که میروی باز هم فکر میکنی در آنجا جا نداری».
محمد خاوری هم آینده خود در ایران را ناروشن میداند؛ اما امیدوار است، هر دولتی که در افغانستان مستقر است، زمینهی کار، زندگی و حقوق شهروندی را فراهم کند تا مهاجران دوباره برگردند و کسی مهاجر نشود.
داکتر حمید ارسلان با ناامیدی کامل میگوید فکر میکند افغانستان اصلا آباد نخواهد شد. او افغانستان سرزمین «نفرینشده» میخواند که به باور او، امروزش بدتر از دیروز است. او میگوید زمانی به افغانستان برخواهد گشت که در این کشور یک رژیم با افکار دموکراتیک، بدون قومپرستی در کشور حاکم شود.
تلاش برای ترک افغانستان
جمعیت انبوه متقاضیان پاسپورت در مقابل ادارات پاسپورت و یا هم صفهای طولانی در مقابل سفارتخانهها و کنسلگریهای کشورها برای دریافت ویزا، حکایت از این دارد که شهروندان کشور همچنان در تلاش خروج هستند.
مرتضی علیزاده که پیش از این بهعنوان خبرنگار در رسانههای محلی هرات کار میکرد، اکنون در کابل سرگرم خیاطی است. او اکنون در تقلای خروج از افغانستان است.
علیزاده، وضعیت کنونی را اسفناک میخواند و میگوید بیکاری، نبود زمینهی کار و فقر منجر به فرار مغزها از کشور شده است.
سید عباس حسینی، دانشآموخته روزنامهنگاری است. او چندین سال است که در جستوجوی کار بوده است؛ اما اکنون با عالمی از ناامیدی قرار است تا یک هفته دیگر کشور را ترک کند.
او میگوید در دولت قبلی بهدلیل فساد صاحب شغل نشد؛ اما «اینها [طالبان] به مراتب وضعیت بدتری دارند».
حسینی میافزاید که برای یک وطن آباد و آزاد آرزوهای فراوانی داشت؛ اما اکنون همه آرزوهایش نقش برآب شده است.
او اکنون نگران است که اگر طالبان به همین رویهی خود ادامه دهند احتمال دارد، جنگ داخلی آغاز شود.