تهاجم ‌پوتین ‌به ‌اوکراین، آغاز ‌دوران‌ پس‌ از‌ امریکاست

ترجمه:احمدجاوید بهشتی، دانشجوی دکترای ارتباطات سیاسی در دانشگاه سوچو

تهاجم روسیه به اوکراین یک رویداد تغییر دهنده و شاید مهم‌ترین رویداد در زندگی بین المللی از زمان فروپاشی دیوار برلین باشد. این جنگ نقطه پایان یک عصر بوده، اما در مورد عصری که ما در حال وارد شدن به آن هستیم چه‌ می‌توان گفت؟

مهم‌تر از همه، پیروزی سیاست بر اقتصاد مشخص شده است. در سه دهه گذشته، بیشتر کشورها با در نظر گرفتن یک ستاره راهنما عمل کرده‌اند: رشد اقتصادی. آن‌ها از تجارت، فناوری و اصلاحات داخلی استفاده کردند تا در کل رشد بیشتری داشته باشند. این نوع انتخاب‌ها در فضایی امکان‌پذیر است که در آن نیازی به نگرانی درباره‌ی موضوع اصلی، امنیت ملی نباشد. اما امروز، کشورهایی در سراسر جهان که امنیت را امری بدیهی می‌دانستند -از کانادا گرفته تا آلمان و ژاپن- دوباره به وضعیت‌ دفاعی ‌و نیروهای دفاعی خود فکر می‌کنند.

امنیت نظامی تنها بخشی از راهی است که در آن سیاست بر اقتصاد غلبه می‌کند. کشورها به دنبال امنیت ملی بیشتر در زنجیره‌ی تأمین و اقتصاد خود به‌طور گسترده‌تر هستند؛ روندی که از چند سال پیش آغاز شد. از «برگزیت» تا «امریکایی بخر»، سیاست‌هایی که توسط بسیاری از پرشورترین کشورهای دارای بازار آزاد اتخاذ می‌شوند، بیشتر با ناسیونالیسم پوپولیستی متحرک هستند تا اقتصاد بازار. در اوایل این هفته، شی جین پینگ، رییس‌جمهوری چین از سیاستگذاران کشورش خواست تا به بازارهای بین‌المللی برای غذا اتکا نکنند. او گفت: «کاسه‌های چینی» باید «عمدتا با غذاهای چینی پر شوند».

ممکن است ما شاهد بازگشت ۳۰ سال جهانی‌شدن باشیم. به‌‌عنوان نمونه، در طول این سه دهه، «مک‌دونالد» یک تجارت بزرگ در روسیه ایجاد کرد و شبکه‌ای از کشاورزان و تأمین‌کنندگان را نیز توسعه داده بود، حدود ۸۵۰ رستوران افتتاح کرده و پایگاه قابل‌توجهی از مشتریان را ایجاد کرده بود. همه‌ تلاش‌ها و مواردی است که حالا در حالت انتظار قرار گرفته و شاید برای همیشه متوقف شود. «آئروفلوت»، شرکت هواپیمایی روسی است که پس از فروپاشی شوروی خود را بازسازی کرده بود. اما اکنون، با امتناع بوئینگ و ایرباس از فروش قطعات یدکی یا انجام تعمیرات در هواپیماهای این شرکت، ممکن است این شرکت مجبور شود به‌طور کلی پروازهای خود را متوقف کند.

این نوع اقدامات که امنیت و خودکفایی را بر کارایی ترجیح می‌‌دهد، مطمئنا در همه جا باعث افزایش قیمت‌ها می‌‌شود. از آنجایی که کشورها به دنبال انعطاف‌پذیری بوده و از وابستگی بیش‌ازحد به کشورهای خارجی دور می‌شوند، تورم می‌تواند به ویژگی دائمی‌تر دنیای جدید تبدیل شود، حتا اگر شوک‌های عرضه ناشی از جنگ موقتی باشد.

 ما همچنین احتمالا با دنیای جدیدی از انرژی روبه‌رویم؛ دنیایی که در آن قیمت نفت و گاز طبیعی همچنان بالاست. این بدان معناست که کشورهایی که «هایدروکربن» تولید می‌کنند، در یک دهه آینده پول نقد زیادی به میزان تریلیون‌ها دالر خواهند داشت. (این همچنین برجسته می‌شود که چرا قطع منبع درآمد اصلی ولادیمیر پوتین: صنعت نفت و گاز او بسیار مهم است). کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر منابع عظیم مازاد سرمایه در جهان خواهند بود.

یکی از ویژگی‌های بارز عصر جدید، پساامریکایی بودن آن است. منظورم این است که «صلح امریکایی» در سه دهه گذشته به پایان رسیده است. شما نشانه‌هایی از این را در همه جا می‌‌توانید ببینید. این واقعیت را در نظر بگیرید که رهبران امارات و عربستان سعودی – دو کشوری که برای چندین دهه امنیت خود را به واشنگتن وابسته بودند، نظر به گزارش «وال‌ستریت ژورنال» حتا از جواب‌دادن به‌ تماس تلفنی رییس‌جمهور ایالات متحده خودداری کردند. همچنین در نظر بگیرید که اسرائیل (در ابتدا) و هند از توصیف اقدامات پوتین به‌‌عنوان تهاجم خودداری کرده‌اند و هر چهار کشور به صراحت اعلام کرده‌اند که به تجارت با روسیه ادامه خواهند داد.

 در نگاه اول، ممکن است به‌نظر برسد که این یک نظم جهانی جدید است که در برابر امریکا انباشته شده است. اما لزوما این‌طور نیست. ایالات متحده همچنان قدرت پیش‌رو در جهان بوده و هنوزهم قوی‌تر از بقیه است. امریکا همچنین از برخی ویژگی‌های این عصر جدید بهره می‌‌برد. ایالات متحده بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی «هایدروکربن» در جهان است. قیمت بالای انرژی، اگرچه برای کشورهایی مانند چین و آلمان وحشتناک است، اما در واقع باعث رشد در بخش‌های بزرگی از ایالات متحده می‌شود. از نظر «ژئوپلیتیکی»، تهاجم روسیه به اوکراین، رقیب اصلی واشنگتن، چین را در موقعیت نامناسبی قرار داده است و «بیجینگ» را مجبور به دفاع از اقدامات روسیه کرده و آن را در تضاد با اتحادیه اروپا قرار داده است، چینی که تلاشِ زیادی برای داشتن روابط نزدیک با اتحادیه اروپا داشته است.

 بزرگ‌ترین فرصت استراتژیک در اختیار اروپاست که می‌‌تواند از این چالش استفاده کرده تا دیگر بازیگر بین‌المللی منفعل که در دهه‌ها بوده، نباشد. اکنون نشانه‌هایی از آمادگی اروپایی‌ها برای پایان دادن به دوران «امنیت ‌رایگان» با افزایش هزینه‌های دفاعی و تأمین امنیت مرزهای شرقی ناتو را می‌‌بینیم. چرخش قابل توجه آلمان یک شروع است. اگر اروپا به یک بازیگر استراتژیک در صحنه جهانی تبدیل شود، این می‌‌تواند بزرگ‌ترین تغییر «ژئوپلیتیکی» باشد که از این جنگ بیرون می‌‌آید. ایالات متحده‌ای که اروپای متمرکز و متحد به آن بپیوندد، یک «اتحاد فوق‌العاده» در حمایت از ارزش‌های لیبرال تشکیل خواهد داد.  اما برای اینکه غرب یک اتحاد جدید و قدرتمند شکل دهد، یک شرط اساسی وجود دارد: و آن اینکه باید در اوکراین موفق شوند. به همین دلیل است که ضرورت فوری این لحظه انجام آنچه لازم است – تحمل هزینه‌ها و خطرات – برای اطمینان از پیروزنشدن پوتین است.