پس از رویکارآمدن طالبان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱، وضعیت زندگی زنان در افغانستان دچار تغییرات بسیاری شد. این دگرگونی موجب بیکاری و خانهنشین شدن بخش بزرگی از زنان از اقشار مختلف جامعه گردید. در این میان، وکلای زن در افغانستان بهطور کامل کار شان را از دست دادند و با محدودیتهایی که گروه طالبان بر آنها وضع کرده است عملا هیچ یک از این زنان فعالیت اجتماعی ندارند. در یک سالی که مردم زیر حاکمیت طالبان به سر بردند، وکلای مدافع نیز از جمله زنانی بودند که بیکار شدند و جواز وکالت آنها از سوی امارت طالبان باطل اعلام شده است.
نجلا راحل، معاون انجمن وکلای مدافع میگوید که وکلای مدافع زن نمیتوانند ایفای وظیفه کنند و مطابق با نقشی که براساس قانون اساسی افغانستان به آنها داده شده است فعالیت داشته باشند.
آزادی زندانیان و تهدید وکلای مدافع
با رویکارآمدن طالبان و ایجاد فضای رعب و وحشت، شمار زیادی از زندانیان که با توجه به جرایمی که مرتکب شده بودند در زندانهای افغانستان به سر میبردند، از زندان رها شده و وارد اجتماع شدهاند. به گفتهی شمار زیادی از وکلای مدافع، این زنگ خطری بود که جان وکلا را تهدید میکرد. برخی از این وکلا میگویند که پس از سقوط کشور پیامهای تهدیدآمیزی از سوی این افراد دریافت میکنند و طی یک سالی که گذشت، زندگیِ توأم با ترس را تجربه کردهاند.
مریم (مستعار)، یکی از وکلای مدافع افغانستان تا پیش از سقوط جمهوریت بود. او اتفاقات این یک سال را دشوار و غیرقابل توصیف عنوان میکند. او که تمام این سالها در راستای عدالت کار و مبارزه کرده است میگوید که وکلای مدافع از ابتدای رویکارآمدن طالبان تا همین اکنون در معرض تهدیدهای این گروه قرار گرفتهاند. «از اوایل تحول تا حال زنانی که در دولت پیشین بودند و بیشتر وکلایی مدافع زن در معرض تهدیدات بلند و وحشتناک قرار گرفتهاند و احتمالا از این پس نیز بیشتر تهدید خواهند شد. از تماسهای تهدید به مرگ موکلین طالب در بند دولت پیشین گرفته تا تبهکاران خطرناک ستیزهجو؛ اتفاقاتی هست که زندگی عادی ما را به مخاطره مواجه ساخته است.» او که از ترس و نگرانی با نام مستعار صحبت میکند، حرفش را کوتاه کرده و میگوید که در حال حاضر وکلای مدافع زندگی پرخطری را از سر میگذرانند و با مشکلات معیشتی نیز دستوپنجه نرم میکنند.
ترس از تهدیدهای طرف دعوای موکلین فقط مشکل این وکیل مدافع نیست. شمار زیادی از وکلای مدافع میگویند که با تسلط دوبارهی طالبان بر افغانستان با مشکلات امنیتی مواجهاند و همواره در معرض تهدید این اشخاص قرار داشته و پیامهای اخطارآمیز دریافت میکنند. ذکیه (مستعار)، یکی دیگر از وکلای مدافع در این باره میگوید از عمدهترین مشکلاتی که آنها با آن روبهرو هستند تهدیدها و اخطارهایی است که از سوی زندانیان آزادشده توسط طالبان به آنها میرسد: «یکی از مشکلات عمده وکلای مدافع اناث تهدیدات مجرمین آزادشده میباشد که با آزاد شدن شان ما را اخطار میدهند. که اگر ما را دستگیر کنند، از بین میبرند و حتا از ترس ایشان بیرون برآمدن از خانه برای ما مشکل شده است».
نرگس (مستعار)، نیز که سه سال در سمت وکیلمدافع در افغانستان کار کرده است، میگوید پس از تحولات سیاسی اخیر و رویکارآمدن طالبان همهچیز دگرگون شد. او که از سوی طرفین دعوییی یکی از موکلیناش زیر تهدید قرار دارد میگوید که طرف دعوی زندانی شده بود اما با آمدن طالبان و آزاد شدن زندانیان دربند این شخص توانسته است از وزارت داخله طالبان حکم جلب سیار بگیرد. با این تهدیدها نرگس نمیتواند در خانهاش در کابل زندگی کند.
او که بهدنبال این تهدیدها در جایی پنهان شده است میگوید: «فعلا برای من جلب سیار گرفتند؛ طرف مقابل قضیهی ما. طرف مقابل قید گرفت و زندانی شد اما طالب که آمد آزاد شد و از خود مقام وزارت برای من جلب گرفت که من باید گرفتار شویم. به جرم اینکه من وکیلمدافع هستم؛ هیچ جرم دیگری ندارم، اما به نظر طالبان باید زندانی شوم. یک تهدید بزرگ دیگر این است که در قضایایی که من دخیل بودم حکم قانون بالایشان تطبیق شده و اینها بالای من عقدهای شدهاند».
لغو جواز و منع ورود به محاکم
با تسلط طالبان بر افغانستان ورق زندگی زنان برگشت. روزهای کار و فعالیت جای خود را به روزهای رکود و خانهنشینی داد. طالبان محدودیتهای زیادی در برابر زنان وضع کردند. از حضور آنها با حجاب و روبند گرفته تا حضور شان در بیرون از خانه همراه محرم. زنان افغانستان طی دودهه دستاوردهای خوبی داشتند. حضور آنها درعرصههای مختلف اجتماع و تلاش برای رسیدن به برابری و عدالت از جمله این پیشرفتها بود. اما طی یک سال از حاکمیت طالبان، زنان روزهای تیره و تاری را تجربه میکنند.
وکلای مدافع افغانستان در حکومت طالبان جایی برای کار و فعالیت ندارند. نجلا، معاون انجمن وکلای مدافع افغانستان میگوید که طالبان استقلال انجمن وکلای مدافع را سلب کردهاند و این انجمن با وزارت عدلیه مدغم شده است. این در حالی است که جواز هفت هزار وکیل که عضویت این انجمن را داشتند باطل اعلام شده است.
خانم راحل در ادامه میافزاید که در این میان تنها وکلای مدافع مرد میتوانند برای اخذ دوبارهی جواز امتحان بدهند. شمار کمی از وکلا توانستهاند به کارشان برگردند: «متأسفانه براساس اطلاعاتی که ما داریم بسیار تعداد کمی از وکلای مدافع توانستند بروند دوباره شغل وکالت را انتخاب بکنند و دوباره امتحان بدهند و جواز بگیرند؛ اما تعداد زیادی از وکلای مدافع ترک مسلک کردند و دلیلش نبود کار و نبود قضیه است. مردم به ارگانهای عدلی و قضایی مراجعه نمیکنند بهخاطر اینکه در نهادهای عدلی و قضایی آن طوری که مردم توقع دارند اجرائات صورت نمیگیرد. دوسیههایی که از زمان جمهوریت بود تماما بسته است».
خانم راحل میگوید پروندههای تجارتی و محاکم مدنی مسکوت مانده و یک سال است این قضایا در بیسرنوشتی قرار دارند و از سوی دیگر، برخی وکلای مدافع که بهخاطر پروندههای جدید به محاکم مراجعه میکنند از سوی قضات مورد تحقیر و توهین قرار میگیرند.
نرگس با اشاره به تغییراتی که در حکومت طالبان اعمال میشود میگوید که طالبان به زنان اجازه ورود به محاکم را نمیدهند. او میگوید انجمن وکلای مدافع با وزارت عدلیه ادغام شد و حالا حتا زنان به جایی که از آنجا جواز گرفته بودند اجازه وارد شدن ندارند؛ وکلای زن حتا اجازه ورود به دفاترشخصی خود را هم ندارند.
پیشنهاد میشود بخوانـــــــــــید:
او که از برخورد توهینآمیز مسئولان در محکمه آزردهخاطر است میگوید که با هزار تقلا و واسطه توانسته است برای یکی از دوسیههای جزایی وقت بگیرد اما در محکمه به او اجازه دفاع داده نشده است و او را از آن جلسه اخراج کردهاند: «میخواستم صحبت کنم و از موکل خود دفاع کنم. همان دفاعیه مقدمه خود را پیش کنم که آنان گفتند اینها را بیرون کنید از اداره. وکیل که است؟ وکیل چه است؟ من نمیشناسم و من بهنام وکیل اجازه نمیدهم داخل جلسهی من باشد. آن روز از یاد من نمیرود».
معاون انجمن وکلای مدافع بر این باور است که با ادامه این وضعیت اعتماد مردم به نهادهای عدلی و قضایی کمرنگ میشود و این سبب شده تا آنها کمتر به این نهادها مراجعه کنند. وی با اشاره به عدم حضور وکلای مدافع زنان میافزاید که بیشتر قضایای خشونت و قضایای فامیلی بهدلیل نبود وکلای زن خاموش میماند. چرا که آنها نمیتوانند با کسی که همجنس خودشان است صحبت کنند و مشکلات خود را به راحتی با آنها در میان بگذارند.
سلسله احمدی از دیگر وکلای مدافع میگوید که وکلای زن در افغانستان روزهای سخت و دشواری را تجربه میکنند. به گفته او، وکلای زن حتا اجازه ورود به وزارت عدلیه را ندارند و بارها مورد توهین و تحقیر نیروهای طالبان قرار گرفتهاند. به باور او، تا زمانی که طالبان بر مسند قدرت است وکالت در افغانستان جایگاهی نداشته و عدالت معنایی ندارد.
تسویه حساب مالیاتی
خانم احمدی میافزاید با اینکه در بسیاری جاها وکلای مدافع زن اجازه حضور و صحبت ندارند و جوازها باطل اعلام شده اما طالبان از وکلا خواستهاند برای تسویه جواز که یک موضوع پولی است محارم خود را بفرستند تا کارهایشان را انجام دهند. ذکیه نیز با تأیید این موضوع میگوید که طالبان شرایط سختی برای وکلا ایجاد کردهاند، حتا برای تسویه مالیاتی باید محارم وکلای زن به اداره مراجعه کنند. او که از ادامه چنین وضعی به ستوه آمده است میگوید این قوانینی که بر زنان از سوی این گروه تحمیل میشود قانونی نیست بلکه قوانین خودساختهای است که چون به نفع طالبان است از سوی این گروه عملی میشود.
خانم راحل نیز با تأیید این موضوع میگوید طالبان به وکلای مدافع زن که برای تسویه مالیاتی به وزارت عدلیه مراجعه میکنند اجازه ورود نمیدهند و به آنها گفته میشود که محارم خود را بفرستید تا تسویه مالیاتی را انجام دهند.
فرشته نیز که دو سال بهعنوان وکیلمدافع، قضایای خشونتهای خانوادگی را پیش برده است میگوید با وجود اینکه در جریان پیشبرد قضایا بارها مورد خشونت قرار میگرفت اما همچنان به کارش ادامه میداد. اما از زمانی که حکومت تغییر کرده است و وکلای زن بیکار شدهاند او نیز مانند دیگر زنان شغلش را از دست داده است. او با اشاره به تهدیدهایی که از سوی طرف دعوی موکلیناش دریافت کرده میافزاید که از ترس جانش نمیتواند حتا برای انجام کارهای تسویه حساب مالیاتی بیرون برود.
براساس آمار انجمن وکلای مدافع، از میان هفت هزار وکیل که ثبت انجمن شده بود یک هزار و ۵۰۰ نفر شان زن بودند. با تسلط طالبان بر افغانستان و وضع محدودیتهای بسیار بر زنان، اکثر زنان کار شان را از دست دادند. وکلای مدافع زن که از این وضعیت رنج میبرند میگویند به مشکلات اعصاب و روان دچار شدهاند.
نرگس، از وکلای مدافع افغانستان که تا پیش از رویکارآمدن طالبان فعالیتهای مستمری در زمینه تدریس در دانشگاه و پیشبرد مسایل حقوقی داشته است میگوید زندگیاش محدود شده است و روزهایش به بیهودگی سپری میشود: «بعد از سقوط فقط زندگی ما محدود به یک مثلث است: خوردن، خوابیدن و بیهوده سپری کردن اوقات. فعلا همین مثلث است. من شخص خودم فعلا مجبور شدم داروهای آرامبخش استفاده کنم. از دور شاید خُرد به نظر بیاید اما از درون انسان را میسوزاند».