طالبان در کنار نیروی نظامی، نیروی متخصص در بخش تبلیغات در رسانهها و شبکههای اجتماعی دارند تا محتوای تولیدی را در راستای اهدافشان و همچنین عادیسازی و تطهیر حملات انفجاری و انتحاری که هزاران افغان را کشته، تلاش کنند.
طالبان قدرت را در اختیار دارند و تبلیغات گستردهی هم در رسانهها و هم شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر را به راهانداختهاند تا حامیان بیشتری در داخل کشور بدست بیاورند و به مشروعیت بینالمللی نیز نزدیک شوند. اما نگرانی کلانتر، عادیسازی و تطهیر حملات انفجاری و انتحاری است که هزاران افغان را به کشتن داده است.
بدون مبالغه، توییتر پلتفرم مورد علاقه طالبان در بخش تبلیغات و اطلاعرسانی بوده و است و این گروه در جنگ با نظام جمهوریت و جامعه جهانی، از توییتر بیشترین بهره را بردهاند.
تبلیغات طالبان در رسانهها، بهویژه توییتر افزایش را نشان میدهد. شمار زیادی از حسابهای وجود دارند که هویتشان مشخص نیست، اما مدافع اندیشه طالبانی هستند.
تطهیر
طالبان پس از دودهه قدرت را در افغانستان بدست گرفتهاند و در جریان جنگ با حکومت افغانستان و هم کشورهای غربی حامی نظام جمهوریت، از نیروهای «انتحاری»، بمبهای کنارجادهای و موتربمب در کنار عملیاتهای نظامیشان استفاده کردهاند. حتا در یک ویدیو، طالبان رژه نظامیشان را با نیروهای انتحاری و بمبها به نمایش گذاشتند و مدعی شدند که با این موارد غرب را شکست دادهاند.
اما از آغاز حاکمیت طالبانی هویدا شد که همچنان نیروهای انتحاری و بمبهای دستساز در کانون توجه طالبان قرار دارند و به باور متخصصان فضای سایبر، طالبان برای تطهیر اقدامات خشونتآمیز شان به رسانهها و شبکههای اجتماعی رجوع کردهاند.
در ماه میزان سال گذشته، سراجالدین حقانی، خانوادههای انتحاریها را به هوتل انترکانتیننتال کابل دعوت کرد و برای هر خانواده مبلغ ده هزار افغانی داد. او وعده داد که به این خانوادهها زمین هم توزیع خواهد شد. نشر این خبر بسیاریها را شوکه کرد و داغ خانوادههای که عزیزانشان را در حملات انتحاری از دست داده بودند، تازه کرد.
شمار کشتهشدگان نیروهای انتحاری طالبان مشخص نبود، اما پنج ماه بعد آقای حقانی در یک گردهمایی در شهر قندهار مدعی شده بود که ۱۰۵۰ تن از اعضای طالبان در یکونیمدهه گذشته حملات انتحاری انجام دادهاند.
در این اواخر هم یک ویدیو از آخرین دیدار سراجالدین حقانی با ۱۴ تن از نیروهای انتحاری طالبان به نشر رسیده است. در این ویدیو، سراجالدین حقانی با شماری از نیروهای انتحاریشان وداع میکنند و اشک میریزند.
در این ویدیو، از بدرالدین حقانی، برادر سراجالدین حقانی که تقریبا ده سال پیش در عملیات هواپیمای بیسرنشین امریکایی در وزیرستان پاکستان کشته شد، بهعنوان «سالار استشهادیها» نام برده شده است. طالبان نیروهای انتحاریشان را «استشهادی» میگویند.
اما این تلاشهای طالبان، بهویژه شبکه حقانی، از دید برخیها تطهیر عملیات انتحاری و عاملانشان با گذشت زمان است.
آمار مشخصی از شمار قربانیان حملات انفجاری و انتحاری طالبان در زمان جنگیدن شان با نظام جمهوریت مورد حمایت غرب وجود ندارد، اما هزاران تن در این حملات جان باختهاند.
اما تلاش طالبان برای تطهیر حملات انفجاری و انتحاری و استفاده از کندکهای انتحاری، زخم قربانیان را تازه کرده است.
معصومه (مستعار)، همسرش را حدود چهار سال پیش در یک انفجار در محل «حاجی عباس» شهر هرات در غرب کشور از دست داد و به دشواری لقمهنانی برای سه فرزند خردسالاش فراهم میسازد. معصومه از سختیهای روزگار میگوید که هیچ کوه و پناهی ندارد و باید بسوزد و بسازد تا فرزندانش کلان شوند.
او اما طالبان را مسئول این وضعیت خود میداند که زندگیشان را به کابوس مبدل کردهاند: «من طالبان را هیچ وقت نمیبخشم و بهخاطر آنها شوهرم شهید شد. خیلی زندگی [برای مان] سخت شده و خیلی وقتها نانی برای خوردن نداریم.»
لشکر توییتری
فیصل کریمی، مسئول انستیتوت تحقیقات و مطالعات رسانهای افغانستان در صحبت با روزنامه اطلاعات روز میگوید که طالبان با استفادهی نظاممند از شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر و تعامل با مخاطبان با زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی اقدام کرده و میکنند: «طالبان در ارتباطات عمومی و اعلامیههای خود به مردم افغانستان در راستای جلب اعتماد مردم و همچنین ارتقای اعتبار در جامعه بینالملل تلاش میکنند. طالبان با این دو رویکرد توانستند که برخی از سیاستها و فعالیتهای خود را تطهیر بکنند و چهرههای سیاسی خود را عادیسازی بکنند.»
آقای کریمی اشاره میکند که طالبان طی یک سال حاکمیتشان در مدیریت شبکههای اجتماعی موفق عمل کردهاند و تطهیر و عادیسازی اعمالشان جریان دارد: «هماکنون طالبان برای تطهیر چهرههایشان و عادیسازی حملات انتحاری از قوت رسانهها استفاده میکنند.»

عکس: شبکههای اجتماعی
ممنوعیت ضبط و پخش ویدیو
رادیو «صدای شریعت» تنها مرجع تبلیغاتی و اطلاعرسانی؛ روایتی از دوران نخست حاکمیت طالبان در نیمه دوم دهه ۹۰ میلادی در افغانستان است. حالا تغییر در رفتار طالبان دیده میشود و آنان مانع فعالیت شبکههای تلویزیونی نشدهاند، اما سانسور شدید در رسانههای که دفاترشان در افغانستان باز اند، وجود دارد؛ آن هم نه کم، بل زیاد.
رسانههای هم که نخواستند بنگاه تبلیغاتی طالبان باشند، یا فعالیت شان را متوقف کردهاند یا از خارج کشور فعالیت میکنند. حتا طالبان کوشش میکنند که در برنامههای تفریحی تلویزیونی حضور پیدا کنند تا از این طریق اهداف شان را تبلیغ کنند.
طالبان هم از طریق نظامی و هم از طریق رسانهها، بهویژه توییتر (پلتفرم محبوب طالبان)، با نظام جمهوریت مورد حمایت غرب جنگیدند تا سقوط دادند. اما حالا دیده میشود که طالبان در کنار حسابهای کاربری زیاد در توییتر، از طریق برخی از رسانههای تصویری، شنیداری و چاپی در تلاش تطهیر مقامهایشان و حملات انتحاری هستند.
از سویی هم، حسابهای کاربری حامیان طالبان در توییتر شکل میگیرد و بهزودی دنبالکنندگان زیادی پیدا میکنند تا نقش شان را در حمایت و تبلیغ طالبان ایفا کنند.
بهگونهی مثال، «هواداران سراجالدین حقانی» در هشت ماه فعالیت به بیش از ۲۴ هزار دنبالکننده رسیده است.
حساب کاربری منسوب به ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در توییتر بیش از ۶۵۲ هزار دنبالکننده دارد. انس حقانی، برادر سراجالدین حقانی در ماه جولای ۲۰۲۰ به توییتر پیوسته است و حالا شمار دنبالکنندگاناش به بیش از ۳۷۰ هزار رسیده است.
اما تبلیغات طالبان ادامه دارد: در هر نوع رسانه.
عنایتالله خوارزمی، سخنگوی وزارت دفاع طالبان یک ویدیویی ریتوییت کرده که نشان میدهد پرچم طالبان بر فراز تپه «مرنجان» در شهر کابل برافراشته شده است. این بزرگترین پرچم طالبان است و همچنین نیروهای نظامی آموزشدیده طالبان نیز به این پرچمشان ادای احترام میکنند.
اما برای بسیاریها پرسش کلان این هست که طالبان برخلاف دوره نخست حاکمیت شان، چگونه به قدرت تبلیغات و کارکرد با شبکههای اجتماعی برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده کردهاند.
حامیان طالبان چندین هشتگ به حمایت از این گروه ترند کردهاند. در آخرین مورد پس از ترند شدن هشتگ #BanTalibanیا طالبان را تحریم کنید، هشتگی به حمایت طالبان #AfghansSupportTaliban ترند شد. این نشان میدهد که طالبان هم در میدان جنگ و هم در فضای سایبری برای رسیدن به اهداف شان تلاش میکنند.
اما برخیها معتقدند که موفقیت طالبان در بخش فضای سایبر، بدون حمایت پاکستان بهویژه نیروهای متخصص امکانپذیر نیست.

عکس: شبکههای اجتماعی
به نظر میرسد که حالا هدف لشکر توییتری طالبان مبنی بر تلاش در راستای به رسمیت شناختن حکومت شان در سطح جهان است. حکومتی که با گذشت یک سال از تسلط بر افغانستان حتا از سوی نزدیکترین حامیانشان به رسمیت شناخته نشده است.
به رغم تقاضاهای مکرر طالبان برای به رسمیت شناخته شدن، اما سکوت در جامعه جهانی در قبالشان همچنان پا برجاست. حاکمیت گروهی که دختران بالای صنف ششم را از رفتن به مکتب محروم کرده و با شلیک گلوله به استقبال حرکات اعتراضی زنان رفته و سرکوب کرده است.
با گشتزنی در توییتر و همچنین بررسی حسابهای مشهورِ منسوب به طالبان، دیده میشود که هویت شماری از هواداران طالب مشخص نیست. به دور از امکان نیست که چندین حساب توییتر از سوی یک فرد و یا گروههای وابسته به طالبان مدیریت شود.
طالبان لشکرِ سایبری دارند و از آن برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی در افغانستان و تطهیر شان مبنی بر تسریع شناسایی بینالمللی تلاش میکنند. پاکستان در فضای سایبر متخصصانِ در سطح جهانی دارد و آنان قادر به بلندبردن مؤثریت بیشتر تولید محتوا در شبکههای اجتماعی هستند.
به روایت مقامهای ارشد نظام جمهوریت، پاکستان به نیروهای طالبان، آموزش، امکانات و پناهگاه داده است و یکی از حامیان اصلی این گروه به حساب میآید.
پاسخ این پرسش برای بسیاریها دشوار است که طالبان بهعنوان گروهی که با حمله ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۱ در افغانستان شکست خورد و پیشینهی این رژیم با رسانهها تیره و تار بود، چگونه توانسته که دستِ بالایی در بهکارگیری از قدرت نرم، یعنی رسانه داشته باشد.

عکس: شبکههای اجتماعی
نیروهای تبلیغاتی طالبان کوشش کردهاند تا اختلافاتشان به بیرون درز نکنند و قصد پنهانکاری دارند. رقابت در میان شاخههای پشتون درانی و غلجایی در حکومت طالبان جریان دارد. سراجالدین حقانی، مشهور به «خلیفه صاحب» این رقابت را با ملا محمدیعقوب، وزیر دفاع طالبان و ملابرادر، معاون رییسالوزرای طالبان دنبال میکند.
اما ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان عکس ملا یعقوب و سراجالدین حقانی را در یک قاب نشر کرده تا نشان دهد که اختلاف در میان رهبریشان وجود ندارد.
احتمالا این یکی از معدود عکسهای این دو مقام طالبان در کنار یکدیگر است.
تا پیش از مسلط شدن دوبارهی طالبان بر افغانستان، ذبیحالله مجاهد و قاری یوسف احمدی، دو مرجع اطلاعرسانی طالبان در سریعترین زمان ممکن به پرسشهای خبرنگاران پاسخ میدادند. اما در بسیاری مواقع دستگاه اطلاعرسانی نظام جمهوریت جزئیات را شریک نمیساخت.
هرچند که نظام جمهوریت با تعدد سخنگویان و با فناوریهای پیشرفته مجهز بودند.
جنگ تبلیغاتی طالبان بیشتر از حسابهای منسوب به ذبیحالله مجاهد و قاری یوسف احمدی پیش برده میشد.

عکس: شبکههای اجتماعی
هزینه برای هیچ
با مرور حسابهای منسوب به طالبان در توییتر دیده میشود که طی دو سال اخیر فعالیت تبلیغاتی آنان به میزان چشمگیری افزایش یافته است و در هنگام جنگیدن با نظام جمهوریت، در سریعترین زمان ممکن اطلاعات هرچند اغراقآمیز را به نشر میرساندند تا در جنگ روانی امتیاز بیشتری بدست بیاورند.
فیصل کریمی، مسئول انستیتوت تحقیقات و مطالعات رسانهای افغانستان به این باور است که بارها طالبان از شکستهای دولت پیشین و ناکارآمدی آنان برای تبلیغات در شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر استفاده کردهاند: «طالبان توانسته بودند که روایتهای نادرست از حکومت سابق را برای تسلط بر افغانستان استفاده بکنند. طالبان توانستند که موفقیتهای نظامی خود را در رسانههای اجتماعی نشر کنند تا اعتبارشان در سطح بینالملل بلند برود.»
نظام جمهوریت در بخش اطلاعرسانی و تبلیغاتی هزینههای هنگفت انجام میداد. شورای امنیت ملی و ریاست عمومی امنیت ملی از پولهای اوپراتیفیشان، مواد تبلیغاتی جهت نشر به رسانهها میفرستادند و گروههای هم برای برپایی تجمعات و راهپیماییها به حمایت از نظام و مخالفت با طالبان و جنگ داشتند.
اما سقوط نظام بدست طالبان نشان داد که استراتژی نظام جمهوریت در قبال طالبان شکست خورده است.
در زمان سقوط پیدرپی ولسوالیها و ولایتها بدست طالبان، جنگجویان طالبان در گام نخست اقدام به گرفتن عکس و ویدیو میکردند و برای مستندسازی از صدای خود در پسزمینه ویدیو استفاده میکردند.
در آخرین روزهای نظام جمهوریت، تبلیغات طالبان در شبکههای اجتماعی بهویژه توییتر شدت گرفته بود.

عکس: شبکههای اجتماعی
اختناق شدید
رسانههای که دفاترشان زیر حاکمیت طالبان اند، با فشار و اختناق شدید مواجه هستند. در طول یک سال حاکمیت طالبان، این رسانهها عقبگرد فاحشی داشتهاند و این موضوع در گزارش گزارشگران بدون مرز بازتاب یافته است.
این گزارش در ۱۹ ماه اسد نشر شد و در آن آمده بود که پس از رویکارآمدن طالبان در قدرت، افغانستان ۳۹.۵۹ درصد از رسانهها و ۵۹.۸۶ درصد از خبرنگاران خود را از دست داده است. با استناد به این گزارش، از ۵۴۷ رسانه، ۲۱۹ رسانه در دوران حاکمیت طالبان تعطیل شدهاند.
در رسانههای تصویری، از مقامها و نیروهای طالبان برای گفتوگو دعوت میشود و منتقدان به این نظر هستند که فشار طالبان بر محتوای نشراتی، تلاشی برای تبلیغ و تطهیر است.
آزادی بیان و رشد رسانههای آزاد در افغانستان یکی از بزرگترین دستآوردها طی دودههی اخیر بود، اما طالبان حالا به مانع جدی در راستای فعالیت رسانههای آزاد مبدل شدهاند.
طالبان در دوره نخست حاکمیت شان، پخش ویدیو را ممنوع کرده بودند و تنها از رادیو و منابر مساجد و مدارس دینی فعالیتهایشان را بازتاب میدادند. شهروندان کشور از ترس طالبان، تلویزیونهایشان را پنهان کرده بودند یا بهصورت پنهانی با ویدیوکستها و ماهواره رسانهها را دنبال میکردند.
طالبان همچنین فعالیت تلویزیون ملی را متوقف کرده بودند اما طی دودهه اخیر، بسیاری از افغانها به منابع متعدد رسانهای دسترسی دارند و توقف فعالیت رسانهها برای طالبان دشوار و حتا غیرممکن است.

عکس: شبکههای اجتماعی
طالبان با امضای موافقتنامه با ایالات متحده امریکا در دوحه قطر، از یک گروه جنگی تنها به گروه سیاسی مبدل شدند و بدون محدودیت، به تبلیغ اهدافشان پرداختند تا هم در میدان جنگ و هم رسانه یکهتاز میدان شدند.
اما در سویی دیگر، دستگاه تبلیغاتی نظام جمهوریت با مصارف هنگفت و نیروی زیاد، در مقابل تبلیغات طالبان دوام نیاورد و شکست خورد.
بربنیاد پالیسی شبکههای اجتماعی، دولتها قادر هستند که محتوای «تروریستی» و تهدید علیه منافع ملی و امنیت ملیشان را با توییتر در میان بگذارند تا نشر آن متوقف یا لااقل محدود شود.
اما نظام جمهوریت کوچکترین کار برای بهرهگیری از دولت مشروع در مقابل تحرکات طالبان انجام نداد.
فیصل کریمی تأکید دارد که با درخواست از شبکههای اجتماعی، حکومت افغانستان قادر بود که بخشی از تبلیغات طالبان را خنثا کند اما این کار را نکرد: «حکومت سابق از توییتر و فیسبوک نخواست که جلوی فعالیت طالبان را در شبکههای اجتماعی بگیرند. توییتر در هرجا و هر کشور مقتضیات امنیتی و سیاسی همان کشور را رعایت میکند و حالا هم حکومتی در افغانستان نیست که جلوی فعالیت طالبان را بگیرد.»