روایت پناه‌جویان افغان در هند؛ سال‌های بی‌سرنوشتی و سرگردانی
عکس: ارسالی به اطلاعات روز

روایت پناه‌جویان افغان در هند؛ سال‌های بی‌سرنوشتی و سرگردانی

معمولا وقتی در مورد مشکلات مهاجران در افغانستان سخن زده می‌شود،‌  ذهن ما به‌سوی سال‌ها بی‌سرنوشتی مهاجران افغانستان در اندونزیا یا وضعیت مشقت‌بار میلیون‌ها مهاجر در پاکستان و ایران کشانده می‌شود. اما آنچه کم‌تر پرداخته شده، وضعیت پناه‌جویان افغانستان در کشور هند است. بیش از ۱۰ هزار پناه‌جویی که بعد از سال‌ها زندگی در پایتخت و یا برخی شهرهای دیگر هند،‌ هنوز نمی‌دانند که سرنوشت آن‌ها را به‌ کجا می‌کشاند.

برای درک وضع موجود به سراغی شماری از این پناه‌جویان رفتم. رامش (مستعار)، جوان نزده‌ساله که می‌گوید بیشتر از چهار سال و شش ماه با دو خواهر و والدین‌اش در پایتخت هند در بی‌سرنوشتی به‌سر می‌برند. او که پدر و مادرش زمانی کارمندان یکی از رسانه‌های دولتی افغانستان بوده‌اند،‌ برای حفظ جان و رفتن به کشور سومی در دهلی نو جا گرفته‌اند.

رامش می‌گوید که در مدت این چهار سال‌ هیچ خبری از اداره مهاجرت سازمان ملل در هند در مورد چگونگی پرونده‌ی‌شان برای مهاجرت در کشور سومی نرسیده و در بی‌سرنوشتی مطلق به‌سر می‌برند. او می‌گوید که براساس اصول در این کشور،‌ متقاضیان افغان به کانادا، استرالیا و امریکا درخواست پناهندگی داده می‌توانند.

این جوان نزده‌ساله از وضعیت ناراض است و می‌گوید که در همه‌ی این سال‌ها یک خاطره خوش از دنیای مهاجرت نداشتیم. به‌گفته وی، بی‌سرنوشتی و دور شدن از درس تلخ‌ترین خاطره‌های است که هر روز با آن زندگی می‌کند. رامش می‌گوید مشکلات به حدی است که به غیر لاچپت نگر و بوگل دو، دو منطقه مشهور در دهلی که بیشتر افغان‌ها سکونت دارند، در جای دیگر برای اقامت درازمدت یا کوتاه‌مدت خانه و هُتلی را کسی به کرایه هم نمی‌دهد.

او می‌افزاید که افغان‌ها ممکن تنها بتوانند دست‌فروشی کنند، چون براساس اصول هند دیگر کاری انجام داده نمی‌توانند و این برای کسانی که نه عاید از داخل افغانستان دارند و نه کمکی از بیرون از این کشور،‌ بسیار دشوار است. وقتی از او پرسیدم که اداره مهاجرت سازمان ملل کمک نمی‌کند؟ گفت که فقط بعضی وقت‌ها مواد غذایی کم‌کیفیت و در این چهار سال‌ سه‌ بار هم پنج‌ پنج هزار کلدار هندی کمک کرده است.

اما قصه تلخ بی‌سرنوشتی افغان‌ها در هند تنها مختص به رامش نیست. صابر (مستعار)، کسی که برادرش با نیروهای آیساف در افغانستان کار کرده می‌گوید از نُه سال بدین‌سو در هند با بی‌سرنوشتی به‌سر می‌برند. او با انتقاد از عملکرد اداره مهاجرت سازمان ملل در هند می‌گوید که این‌ها هیچ برنامه ندارند و همه کارهای‌شان نمایشی است. او که دو سال پیش با یک دختر هندی ازدواج کرده می‌گوید که پیوند آن‌ها نیز هیچ تأثیری بر چگونگی زندگی وی از دید حق کار و امتیاز بیشتر در این کشور، نداشته است.

صابر می‌گوید که هیچ آینده‌ی برای خود و خانواده‌اش در این کشور نمی‌بیند. او می‌گوید تصمیم داشت که ماستری و حتا دکترا را دست‌کم در حالت انتظار در هند تمام کند، اما با توجه به شهریه بلند این کار نیز برایش ممکن نشد. وقتی از او پرسیدم چه خاطره‌ی از زندگی در هند دارد؟ گفت که مهاجرت خودش خاطره بد است. او می‌گوید حتا برای کارهای اصولی در این کشور باید رشوت بپردازد و ازدواج او با شهروند هند نه تنها کمک نکرده، بلکه به مشکلاتش افزوده است.

صابر می‌گوید حتا آن‌هایی که بخواهند از این بدبختی رهایی یافته و به افغانستان برگردند، مشکل وجود دارد. زیرا مقدار پول گزافی زیر نام جریمه باید به دولت هند بپردازند و این از توان خانواده‌هایی که بزرگ‌تر اند و عایدی ندارند، بالا است.

برای درک بیشتر از چگونگی مشکلات موجود افغان‌ها در هند با شکیب لودین، دانشجوی افغان در این کشور گفت‌وگو کردم. آقای لودین دانشجوی اقتصاد در دوره دکترا در شهر لاکنهوی هند است. او با وجود پذیرفتن مشکلات مهاجران در این کشور، می‌گوید که بخشی از کُندی روند متوجه خود شهروندان افغانستان نیز است. به‌گفته او، آغاز کاروبار یک تعداد از پناه‌جویان در هند، ثبت پرونده مهاجرتی با سندهای ضعیف و غیرقابل اعتماد، زندگی مشترک دانشجویان افغان با خانواده‌ی‌شان در این کشور و عدم توجه کافی اداره سازمان ملل برای مهاجران در برابر افغان‌ها از دلایل اصلی کندی روند بررسی پرونده‌های مهاجرتی شمرده می‌شود.

از آقای لودین وقتی در مورد مشکلات این خانواده‌ها پرسیدم، گفت که مشکلات اقتصادی و نبود حمایت‌های مالی، عدم اجازه کار قانونی در هند برای پناه‌جویان افغان، نبود حمایت‌های بهداشتی از شهروندان افغانستان و مشکلات خیلی زیاد در سفارت افغانستان در دهلی نو، زندگی را بر این پناه‌جویان سخت ساخته است.

آقای لودین که خود خاطره خوبی از چگونگی وضعیت زندگی یک تعداد از این پناه‌جویان افغان در هند ندارد، می‌گوید که دیدن شهروندان کشور در کارهای شاقه برایش دشوار است. او امیدی به بهبود شرایط زندگی و یا بیرون شدن این شهروندان افغانستان به کشور دیگر ندارد. می‌گوید که اگر وضعیت به همین منوال دوام یابد،‌ از ناگزیری ممکن شماری زیادی از این پناه‌جویان دوباره به افغانستان برگردند.

اما روایت مشکلات زندگی افغان‌ها در هند، تنها مختص به چند نفر خاص نمی‌شود. انتظاری حتا بیش از ده سال، بی‌سرنوشتی دختران جوان و زنان بیوه افغانستان و ناتوانی اقتصادی برای پیشبرد زندگی در دهلی، قصه شمار زیادی از شهروندان افغانستان در هند است که شنیدنش دشوار است و نوشتنش هم دشوارتر.