منبع: لس آنجلس تایمز
نویسنده: علی محمد لطیفی
برگردان: حمید مهدوی
محمد سجاد محسنی، یک ملای 63 ساله، گفت که جوانان افغان سالها به ریش سیاه و سفید، عمامهی سفید و دانههای تسبیح مرجانیرنگش نگاهی انداختند و به او توجه نکردند. محسنی گفت: «آنها مرا مثل ملاهای دیگر میدیدند». اما این مسئله سه سال قبل، زمانی تغییر کرد که او در فیسبوک برایش یک حساب کاربری ساخت.
ناگهان مردی که مثل یادگاری از گذشته به نظر میرسید، به صحبت کردن به زبان نسل جدیدی از افغانها آغاز کرد که در مورد شخصیتهای مذهبی سنتی تردید دارند؛ اما در رسانههای اجتماعی صریح و رک اند. محسنی گفت که تعداد جوانان افغانی که در مسجد او در شمال افغانستان حضور مییابند و آنهایی که در صفحهی فیسبوکش اظهار نظر میکنند، بهطور ناگهانی افزایش یافته است.
محسنی که در خانهی خشتی سادهاش در یک اتاق فرش شده با فرش سرخ و طلاییرنگ چهارزانو نشسته است، از تیلفون همراه سامسونگ گلگسی سفیدش برای بازتاب مطالعات روزانهی متون دینی استفاده میکند. او همچنین مصرعهای مورد علاقهاش از شعرهای فارسی را در فیسبوکش پست میکند.
محسنی که استفاده از گوشی هوشمند را از پسرس آموخته است و مانند بسیاری از افغانها، تیلفون یگانه منبع دسترسیاش به انترنت محسوب میشود، در پاسخ به پیامهای مستقیم، سریع است؛ اما با روش اظهار نظر (کامنت گذاشتن) آشنا نشده است. وی گفت: «اغلب من صرف پستها را میبینم و پستهای جالب را «لایک» میزنم».
عوض، رانندهای در بامیان که حدود سی و پنج سال دارد و اخیرا در فیسبوک با ملا «دوست شده است»، او را «مرد بزرگ» خواند. عوض گفت: «او میداند چه وقت جدی باشد و چه وقت شوخی کند و خودمانی باشد». «به این دلیل است که جوانانی که در غیر این صورت ممکن است چهرههای مذهبی را نادیده بگیرند، به او رجوع میکنند».
در کشوری که بسیاری از روحانیون انترنت را مترادف پورنوگرافی و گناه میدانند، این اولین باری نیست که محسنی سنت همتایان محافظهکارش را به چالش میکشد. در سال 2008، زمانی که محسنی رییس شورای ولایتی بامیان بود، رهبری هیأتی از رهبران سیاسی و مذهبی برای خوشآمدگویی به لورا بوش، بانوی اول ایالات متحده در آن زمان، را بر عهده داشت که در حال دیدار رسمی از این ولایت بود. محسنی تنها ملایی بود که با بوش دست داد و این اتفاق در کشوری که دکتورین اسلامی در برابر تماس فیزیکی زن و مردی که همسر هم نیستند، سختگیر است، مشاجره خلق کرده بود.
محسنی گفت: «دیگر ملاها گفتند، «تو با یک زن کافر دست دادی و حتا شوهر او در آن زمان آنجا نبود»»؛ «اما او دستش را به سویم دراز کرده بود و زشت بود ردش میکردم».
تصویری از دست دادن محسنی با لورا بوش بهسرعت انترنتی شد و جالب اینکه در علاقهی محسنی به رسانههای اجتماعی، جرقهای ایجاد کرد. وی یادآوری کرد: «هرکسی مرا انتقاد میکرد و میگفت، «ما عکس تو را در فیسبوک دیدیم، ما میفهمیم تو چه کردی»». «بنابراین، من باید میفهمیدم که این فیسبوک چیست».
از آن زمان تا کنون او با فوریت انترنت و همچنین ناشناس ماندن در آن، کنار آمده است، که به افغانها اجازه میدهد تا در مورد مسایل شخصیشان رایزنی کنند، مسایلی را که علنا مطرح کرده نمیتوانند. وی گفت: «دختران جوانی که پیش از این شخصا نمیتوانستند در مسجد از من سوالهایشان را بپرسند، اکنون از من مسایلی را میپرسند که میدانم در غیر این صورت، جرأت پرسیدن آن را نخواهند کرد». یک زن جوان از من در مورد حقوق یک زن در قرارداد ازدواج مسلمانان پرسید و اینکه این چه معنا دارد؛ چون خانوادهاش در مراسم عروسی به صراحت آن را مرور نکرده بود».
او سوالهایی را دریافت کرده است که نتوانسته بهآسانی پاسخ دهد. به گونهی مثال، بافت تاریخی رویدادهای خاص، یا تعداد دفعاتی که مریم مقدس در قرآن ذکر شده است. محسنی گفت که برای یافتن پاسخ این پرسشها، او اغلب به گوگل مراجعه میکند. وی گفت: «در گذشته، پرسشهایی وجود داشتند که یافتن پاسخ آنها از قرآن ساعتها یا هفتهها زمان میگرفت؛ اما حالا میتوانند در چیزی حدود یک دقیقه پاسخ داده شوند».
هرچند استفاده از تیلفونهای همراه و رسانههای اجتماعی در میان جوانان افغانستان رایج شده است، رهبران مذهبی این کشور در پذیرش تکنولوژی جدید سرعت کمتری داشتهاند. محسنی گفت که در ولایتهای فقیر، گوشیهای هوشمند برای اکثر ملاها بسیار پرهزینه است و آنها به کمپیوترهای متصل به انترنت دسترسی ندارند.
«برای من این دیوانگی است که در قرن بیست و یکم هنوز رهبران مذهبیای وجود دارند که به تکنولوژی قرنهای اول و دوم تکیه میکنند. اگر چیزی در دسترس قرار داشته باشد، چرا از آن استفاده نکنی؟» محسنی برای آنهایی که فیسبوک و خانوادهی آن را غیراخلاقی و فاسد میدانند، یک پاسخ ساده داد. «انترنت مثل چشمانتان است: میتوانید با استفاده از آن بهسوی خدا ببنید یا به سمت چیزهایی که شخصیت شما را نابود میکنند».