هشتم مارچ روز همبستگی زنان جهان برای آزادی، برابری و ایستادگی در برابر «آپارتاید جنسیتی» در برابر زنان است. این روز یادآور مبارزات چندین دهه تلاش و جانفشانی در برابر نظامهای مستبد و سنتهایی است که زنان در آن نادیده گرفته میشدند.
مبارزات زنان در افغانستان نیز در چندین دهه، فرازوفرودهایی را شاهد بوده است. با تحول و تغییر نظامهای سیاسی، زنان گاهی در اجتماع و سیاست حضور فعال یافتند و گاهی هم از اجتماع رانده شده و در چهاردیواری خانه محصور شدهاند.
حذف زنان و محرومکردن آنها از آزادی، حق تحصیل، کار و مشارکت سیاسی و اجتماعی در دو دور حاکمیت طالبان؛ تاریکترین صفحهی تاریخ معاصر افغانستان است.
زنان در ولایت بدخشان همانند زنان سایر ولایات، از محرومیت حقوق اساسی و خشونتهای فزیکی، گفتاری و روانی رنج میبرند. نه تنها حضور آنها در ادارات دیده نمیشود، بلکه گشتوگذار آنها در شهر و بازار نیز کمرنگ شده است.
شگوفه (مستعار) یکی از کارمندان پیشین در یکی از ادارات دولتی بدخشان است که پس از حاکیمت طالبان، اجازهی رفتن به وظیفه از او گرفته شده است. او که مادر سه فرزند است در هر ماه دوبار برای حاضری امضا کردن به دفتر میرود تا حقوق ماهیانهاش را دریافت کند.
شگوفه میگوید: «درست است که طالبان معاشات ما را اجرا میکنند و ما از مجبوریت برای پیشبرد زندگی خود و اولادهای مان به این پول نیاز داریم، اما این برای ما یک نوع تحقیر است. ما معاش رایگان نیاز نداریم. میخواهیم در برابر کارمان معاش داده شود و در کنار مردان، در شعبات خود کار کنیم.»
زنان در بدخشان از واکنشها و اقدامات سازمانهای بینالمللی و جامعه جهانی نیز شاکیاند و آنها را به برخورد دوگانه در برابر طالبان متهم میکنند.
نرگس (مستعار) از فعالان حقوق زن و کارمند یکی از ادارات در بدخشان است و میگوید که سازمانهای بینالمللی و جامعه جهانی زنان را تنها گذاشتهاند و با طالبان از درِ تعامل پیش آمدهاند.
او میگوید که طالبان از حقوق زنان نیز بهعنوان یک ابزار سیاسی در برابر جامعه جهانی، برای تعاملات سیاسی و به رسمیتشناختن حکومتشان؛ استفاده میکنند.
نرگس میگوید: «زنان افغانستان در مبارزه با طالبان برای دستیابی به حقوقشان، هم از طرف مردان افغانستان و هم از جانب جامه جهانی تنها گذاشته شدهاند. کشورها و نهادهای بینالمللی تنها با واکنشهای رسانهای و صدور اعلامیهها اکتفا کردهاند و بس.»
نرگس از جامعه جهانی میخواهد که تنها با نشر اعلامیهها اکتفا نکنند و با تحریمها و اعمال فشار بر طالبان آنها را وادار سازند که حقوق زنان را اعاده و همچنین برای ایجاد یک نظام مبتنی بر مشارکت زنان، آزادی و برابری اقدام عملی کنند.
او میگوید که طالبان نیز رفتارهای دوگانه را برای جلب توجه و جذب کمکهای سازمانهای بینالمللی در پیش گرفتهاند و میخواهند که به چشم مردم و جامعه جهانی خاک بپاشند. از یک طرف برای زن حق تحصیل و کار و فعالیت قائل نیستند و از طرف دیگر برای زنان مرکز تجارتی ویژه میسازند و یا سنگ تهداب مکتب میگذارند.
نرگس اضافه میکند که زنان در بدخشان در شرایط بدی هستند و گذشته از اینکه حق کار و تحصیل از آنها گرفته شده است، در شهر و بازار نیز همه روزه از سوی مأموران ریاست امر به معروف و نهی از منکر، مورد خشونتهای روانی و گفتاری و حتا فزیکی قرار میگیرند.
او میگوید که طالبان با سیاستهای حذفگرایانهای که در پیشگرفتهاند محکوم به نابودی هستند و زنان افغانستان پیشتاز این کار خواهند بود.
فعالان زن در بدخشان میگویند که آنها از نظر اجتماعی و اقتصادی در بدترین شرایط ممکن قرار دارند و هیچ نهاد یا سازمانی برای حمایت از آنها وجود ندارد. بهگفتهی آنها، این شرایط هر روز برایشان دشوارتر میشود.
برخی از این فعالان زن که در حکومت گذشته بهعنوان زنان کارآفرین و پیشهور فعالیت داشته و در رشد اقتصاد خانوادهها و کاریابی برای زنان نقش ایفا کردهاند، حالا خود در مشکلات شدید اقتصادی قرار گرفتهاند.
یکی از این فعالان زن میگوید: «ما شاهد بودیم که حتا برخی از مؤسسات بینالمللی در بدخشان که حرف از حقوق بشر و حقوق زن میزنند نیز از استخدام ما بهدلیل پیشینهی فعالیت حقوق بشری، اشتراک در اعتراضات و دادخواهیها؛ امتناع کردهاند تا نهادهایشان از اعتراض و انتقاد طالبان مصون بمانند.»
رنج دانشجویان دختر نیز کمتر از فعالان زن در بدخشان نیست. دخترانی که برای تحقق رویاهایشان از هفتخوان رستم گذشته و وارد دانشگاهها شدهاند، حالا رویاهایشان به کابوس مبدل شده و ناامیدی بر آنها چیره شدهاست.
رونا، ساکن اصلی یکی از ولسوالیهای دوردست بدخشان است. او با قبول دشواریها و دوری از خانواده، راه دانش و دانایی را در پیش گرفتهاست. رونا که دانشجوی سال سوم دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی است، مانند صدها دختر دیگر در بدخشان از ادامهی تحصیل محروم شده و منتظر است تا در بهار سال آینده، خبر خوشی از بازگشایی دانشگاهها بهروی دختران بشنود.
او میگوید: «یکی از آرزوهایم این بود که بتوانم یک داکتر ویا یک قاضی خوب شوم تا بتوانم برای عدالت و برابری و حقوق زنان مبارزه کنم. اما طالبان این امید را از ما گرفتند. حالا همه روزه منتظر هستم تا اعلان بازشدن دانشگاهها را بهروی دختران بشنوم. در غیر آن مجبور میشوم دوباره به قریهی خود برگردم.»
رونا میگوید که تحصیل حق اساسی دختران است و اسلام هیچ ممانعتی بر آن وارد نکرده است. میگوید درصورت بازنشدن دانشگاهها، با هماهنگی دیگر دانشجویان دادخواهی و اعتراض خواهند کرد.
او از دانشجویان پسر نیز میخواهد که با اعتراضات و عدم اشتراک در صنفهای درسی و نرفتن به دانشگاهها، دانشجویان دختر را حمایت کنند، زیرا بهگفتهی او، این حمایت و همبستگی سرتاسری دانشجویان، رهبران طالبان را مجبور خواهد کرد تا در تصمیمشان تجدید نظر کنند.