مهمند، کرم و اورکزی
بهدنبال افزایش حملات هواپیماهای بیسرنشین امریکا به پناهگاههای شبهنظامیان در وزیرستان در اواخر سال ۲۰۰۸ و پیشروی ارتش پاکستان در مناطق مختلف تحت ادارهی فدرال و حومهی آن، خشونتهای شدیدی ایجنسیهای مهمند، کرم و اروکزی را فرا گرفت. این مناطق کوچکتر قبایلی، در قسمت اعظم سال ۲۰۰۹ و اوایل سال ۲۰۱۰ همچنان پرتنش باقی ماندند. واکنشهای شبهنظامیان به بسیج لشکرهای محلی (نیروهای مسلح قبیلهای) که از جانب دولت حمایت میشوند، کشتار بیرحمانهی شمار زیادی از مردم را در قلمرو این ایجنسیها در پی داشت، زیرا تحریک طالبان پاکستان برای برهمزدن جلسات لشکرها و جلوگیری از جرگههای بزرگان و محاسنسفیدان قبایل، وسیعا از بمبگذاران انتحاری استفاده میکند. این روش تأثیرات مخربی بر فعالیت ادارات ملکی بهجا گذاشته و بسیاری از مسئولان ادارات ناگزیر برای حفاظت از جان خود پستهایشان را ترک کردهاند.
با استفاده از این موقعیت، شمار زیادی از جنگجویان تحریک طالبان پاکستان و القاعده که با آغاز عملیات نظامی دولت و اشغال لانهها و مراکز تروریستیشان در اکتوبر سال ۲۰۰۹ از وزیرستان جنوبی فرار نموده بودند، در این مناطق پناه بردند. نیویارکتایمز در ماه نوامبر گزارش داد که «شبهنظامیانی با سلاحهای (Ak-47) و راکتاندازها برشانههایشان سراسر قلمرو جدید را گشتزنی میکنند و پستهای بازرسی ایجاد کردهاند.» فریدالله، یک دانشآموز در ویدارا، بخشهای مرکزی کرم ایجنسی به یک روزنامه گفت: «آنان به خانههای ما میآیند و ما را به وحشت میاندازند. بزرگان ما را با خود میبرند و موترهای ما را میدزدند. هیچ راهی برای مقاومت در برابر شان نداریم. هیچ نهاد و نیروی دولتی در اینجا نیست تا از ما حمایت کند… کرم دچار مصیبت است.»
مهمند ایجنسی با اراضی ناهموار و دورافتادهی خود یک پناهگاه طبیعی برای جنگجویان طالب و القاعده است که مخفیگاهها و مراکز آموزشی متعددی را در خود جا داده و بهعنوان سکوی پرتابی برای فعالیتهای تروریستی آنان در داخل افغانستان عمل میکند. طالبان در مهمند، سلطهیشان را با سرکوب شدید قانونشکنان، شلاق، شکنجه، اعدام و حبس افرادی که از نظر آنان خلاف شریعت اسلامی است، آغاز کردند. بنا به گزارشهایی، ایمنالظواهری با زنی از باشندگان مهمند که در منطقهای میان مهمند و باجور زندگی میکنند ازدواج کرده است.
کرم ایجنسی خانهی تقریبا ۴۵ هزار مسلمان است که حدود یک سوم آنان شیعه هستند. مرکز اداری این ایجنسی پاراچنار است که در آن دو قبیلهی معروف توری و بنگش نفوذ دارند. از این میان مردمان مربوط به قبیلهی توری همه شیعه هستند و قبیلهی بنگش بین شیعه و سنی تقسیم شده است. ورود شماری از شبهنظامیان تندرو سنی از خاورمیانه و افریقا در اوایل دههی ۱۹۸۰ عنصر درگیریهای فرقهای را وارد کرم ایجنسی کرده و تداوم نفوذ افراطیون سنی از آن زمان با نابودکردن فضای صلحآمیز، این منطقه را به کانون تنشهای فرقهای مبدل کرده است.
کرم ایجنسی نیز چون مهمند به یک پناهگاه دورافتاده برای طالبان و القاعده تبدیل شده است. پیدایش طالبان در افغانستان و در پی آن جنگ با تروریسم، تنشهای فرقهای را در منطقه تشدید کرد؛ سال ۲۰۰۸ بهدلیل ادامهی طولانیترین و سنگینترین جنگهای فرقهای بین جمعیت شیعه و سنی و وحشیانهترین سرکوبهای رقبا، بدترین سال در تاریخ این ایجنسی بود.
خشونتهای موجود در کرم ایجنسی طی دو سال گذشته به ایجنسی همسایهاش، اورکزی نیز سرایت کرده است. شماری از باشندگان محل میگویند که گروه طالبان تحت فرماندهی حکیمالله محسود در این منطقه، کارزار ضد شیعی خود را بسیار حسابشده آغاز کرده است.
مهمند ایجنسی
این ایجنسی نام خود را از نام باشندگان این منطقه (قبیلهی مهمند) گرفته است؛ قبیلهای که جمعیت شان به حدود ۳۵۰ هزار نفر میرسد. مهمندیها مردمانی قدرتمند و پرنفوذ اند و بهصورت طبیعی بهعنوان گوریلاهای جنگجو شناخته میشوند. یکی از سوژههای مهم اسطورهای در میان این مردم، شرح جزئیات جنگهایی است که آنان در گذشته انجام دادهاند. در واقع آنان بیشتر از هر قبیلهی دیگر برای انگلیسها دردسرساز بوده و با این خصوصیت شناخته میشوند. وجه دیگر تمایز این مردم اهمیتی است که آنان به روحانیون و رهبران مذهبی خود قائل هستند (بیشترین جنگهای آنان تحت رهبری ملاهایشان صورت گرفته است). اخیرا، در سال ۲۰۰۳ رهبران قبیلهی مهمند، اتحاد نیروهای امنیتی پاکستان و ایالات متحده را بهخاطر کنترل این منطقه به چالش کشیدند. چنانچه پس از ورود نیروهای امریکایی و افغانستانی به ساحهای که پاکستانیها ادعا میکردند قلمرو آنان است، بین این متحدین تنش خلق شد. تبادل آتش بین نیروهای مرزی پاکستان و افغانستان در جون ۲۰۰۳ باعث گردید تا ایالات متحده مداخله کند و به اینگونه راه برای انجام عملیات جستوجو در منطقه برای واحدهای ارتش پاکستان باز شد.
در ۲۲ اکتوبر سال ۲۰۰۷ شش گروه کوچک طالبان توافق کردند که در اتحادیهای بهنام «تحریک طالبان مهمند (تیتیام)» ادغام گردند. از عمر خالد که در آن زمان معاون بیتالله محسود در مهمند بود، بهعنوان رهبر این اتحادیه نام برده شد. این سازمان شورایی متشکل از ۱۶ نفر را تشکیل دادند. ابو نعمان سنگری، سخنگوی این سازمان جدید به خبرنگاران گفت که هر شش گروه برای تأمین صلح با یکدیگر همکاری خواهند کرد. نام اصلی عمر خالد، عبدالولی راغب است؛ جهادی آموزشدیده توسط آیاسآی برای جنگ در کشمیر علیه نیروهای هندی. این جهادی آموزشدیده پس از وضع محدودیت برای فعالیت احزاب جهادی توسط پرویز مشرف در ۱۲ جنوری ۲۰۰۲، در مهمند ایجنسی برای خود جا خوش کرد.
تیتیام اساسا شاخهی جداشده از تیتیپی (تحریک طالبان پاکستان) به حساب میرود. اینها از تفسیر طالبان افغانستان از شریعت پیروی میکنند و مجازاتهایی مانند بریدن سر جنایتکاران را در منطقهی تحت نفوذ خود در معرض اجرا قرار میدهند. میزان بلند جرم و جنایت، بیعدالتی، آدمرباییها و ادارههای ناکارآمد و درماندهی ملکی در این منطقه، بستر مساعدی را برای اجرای برنامههای این ستیزهجویان فراهم کرده است. (۱) تحریک طالبان مهمند تحت رهبری عمر خالد عملا تمام ساحهی ایجنسی را کنترل میکند. از جمله، این گروه ده نفر از ملیشههای قومی را اختطاف کردند که سرانجام در تابستان ۲۰۰۷ با پادرمیانی بزرگان محل آزاد شدند.
بهدنبال محاصرهی لالمسجد در جولای ۲۰۰۷، متعصبان تحریک طالبان مهمند به آموزگاران و دانشآموزان دختر دستور دادند که حجاب بپوشند. چند روز از این دستور نگذشته بود که یک آموزگار زن توسط مردان مسلح ناشناس به قتل رسید و این نگرانی را بهوجود آورد که تحریک طالبان مهمند برای ایجاد رعب و وحشت در میان آموزگاران مکاتب دولتی به این عمل دست زدهاند. اگر چنین بود، آنان به هدف خود رسیدند. زیرا در پی این رویداد که در ماه آگست به وقوع پیوست، بیشتر از ۱۰۰ مکتب دخترانه مسدود گردیدند. در نوامبر ۲۰۰۷ طالبان مهمند طی اقدامی شماری از جنایتکاران را دستگیر و بعدتر آنان را یکی یکی در ملاءعام سلاخی نمودند. این رویداد در شب عید رمضان واقع شد. اجساد کشتهشدگان را برای بیشتر از ۲۴ ساعت در محل اعدام به نمایش گذاشتند تا عبرتی برای دیگران باشد. در آخرین هفتهی ماه جنوری ۲۰۰۸ به تعداد هشت نفر از کارمندان اداری را به ضرب گلوله کشتند و هشت نفر دیگر را جهت باجگیری با خود بردند. در اواخر اپریل ۲۰۰۸ پنج نفر را در منطقهی موچانی به اتهام دزدی، در جریان درگیری به ضرب گلوله کشتند. یک نفر دیگر را که زنده گرفته بودند در حضور صدها نفر تیرباران کردند. (۲)
در ۲۶ ماه می ۲۰۰۸ بین ستیزهجویان تحریک طالبان مهمند و بزرگان قبایل معاهدهای به امضا رسید که براساس آن هر دو طرف متعهد به حفظ صلح در مهمند ایجنسی شدند. براساس این توافقنامه چندین نفر از ستیزهجویانی که به اتهام اعمال تروریستی و حمله بر افراد امنیتی در مناطق قبایلی دستگیر شده بودند، رها گردیدند. ستیزهجویان متعهد شدند که صلح منطقه را برهم نزنند و از هدف قراردادن افراد امنیتی و تأسیسات دولتی خودداری کنند. بزرگان برجستهی قومی در جرگهای که در منزل ملک ظاهرشاه قندهاری، رییس قبیله در لاکارو برگزار شده بود شرکت کردند. در این جرگه ستیزهجویان قول دادند که در امور دولتی مداخله نمیکنند و مانع پروژههای انکشافی نخواهند شد. (۴)
قندهاری وعده داده بود که دختران و آموزگاران زن بهشمول کارمندان دولتی به مکاتب و وظایف شان برخواهند گشت. (۵) طالبان نیز امنیت کارمندان دولت را تضمین کردند. همان زمان اعلام کردند که سازمانهای غیردولتی اجازه ندارند فعالیتهایشان را در این منطقه از سر بگیرند؛ آنها را متهم به «اشاعهی فحاشی» نمودند. طالبان و نیروهای طرفدار طالبان با سازمانهای غیردولتی مخالف اند و در سطح جهانی با آنان مخالفت دارند و آنان را مأموران غربی میدانند که از آنها برای تهاجم فرهنگی و گمراهکردن مسلمان بیگناه استفاده میشود. تعداد زیادی از کارمندان مؤسسات غیردولتی افغانستانی و خارجی یا بدست طالبان یا سایر گروههای شبهنظامی زندانی شدهاند یا جانهایشان را از دست دادهاند. طالبان بدون استثنا همهی سازمانهای غیردولتی را به جاسوسی برای نیروهای امریکایی متهم میکنند.
حداقل به تعداد دو هزار نفر از پیروان مسلح تندروان تحریک اسلامی مهمند، بهنام مراقبت از جرم و جنایت فعالیت میکنند. به اساس دریافتهای یک اندیشکده یا مرکز تحقیقات و مطالعات امنیتی، «کشتن افراد بیگناه، اختطاف و آدمربایی، انفجار قرارگاههای بازرسی و حمله به اهداف دولتی و مسئولین اداری، به یک امر عادی تبدیل شده است.»
در ماه جولای ۲۰۰۸ طالبان کنترل کامل مهمند ایجنسی را در دست خود داشتند. دساتیر و فرامین دولتی به سختی فراتر از شهر کوچک غلانایی، مقر اداری مهمند مورد تطبیق قرار میگرفت. مرزهای غربی آن با ولایتهای ننگرهار و کنر افغانستان عملا بدون نظارت است. و در نتیجه شبهنظامیان بیهیچ مانعی بین افغانستان و پاکستان در رفتوبرگشت هستند.
هنگامی که در اواخر سال ۲۰۰۳ و بار دیگر در سال ۲۰۰۴ به مهمند ایجنسی سفر داشتم، به نظر میرسید که مسئولین نظامی و غیرنظامی کنترل بیشتر مناطق را در دست دارند. آنان کارهای انکشافی را در این منطقه آغاز کرده و مصروف ساختن خطوط جدید راه آهن در جاهایی که قبلا وجود نداشت، بودند. گفتوگوهایی که با بزرگان قبایل صورت گرفته بود، تأثیرات مثبتی به همراه داشت. این منطقه با زمانی که نیروهای افغانستانی در تابستان سال ۲۰۰۳ به تعقیب ستیزهجویان وارد ساحهی ایجنسی شدند، همچنان تحت نظارت دولت باقی مانده بود. این تهاجم باعث درگیری بر سر مرزهایی شد که هیچگاهی به وضوح مشخص نشده است. تنها با مداخلهی فرماندهی قطعات نظامی امریکا مستقر در کابل میتواند این اختلاف برای مدتی کنار گذشته شود.
طوری که معلوم شد زیر پردهی ظاهر آرام وضعیت، جوش و خروش عظیمی در جریان بود. علیرغم ادعاهای دولت و ارتش پاکستان، تا جولای ۲۰۰۸ مهمند ایجنسی تقریبا بهطور کامل بدست تحریک طالبان مهمند افتاد.
یگانه رقیب این تحریک، گروه خالد صاحبشاه بود که ارتباط تنگاتنگی با لشکر طیبه داشت. این گروه در اوایل دههی ۱۹۹۰ بهعنوان گروهی با تکیه بر ستیزهجویان کشمیر تشکیل شده و بهطور کامل از طرف دستگاه اطلاعاتی پاکستان حمایت و پشتیبانی میگردید. تأمینات مالی گروه از جانب عربستان سعودی صورت میگرفت، زیرا آنان پیروان مکتب فکری سلفی مشهور به اهل حدیث بودند. مرکز اصلیشان در موریدکه در نزدیکیهای لاهور، دومین شهر بزرگ پاکستان موقعیت دارد. نفوذ و کنترل این گروه مانند طالبان بر اراضی مشخصی نیست، اما جنگجویانشان بسیار آموزشدیده، مرگبار و ترسناک هستند. به گمان اغلب، پشت حملهی بمبئی در ۲۶ نوامبر سال ۲۰۰۹ همین جنگجویان قرار دارند.
گروه خالد صاحبشاه و تحریک طالبان پاکستان و یکی از زیرمجموعههای آن (تحریک طالبان مهمند)، برای مبارزه با حضور نظامی امریکا دارای دیدگاه و استراتژی واحدی بودند و از فعالیتهای القاعده نیز حمایت میکردند. رقابتهای این دو گروه بیشتر انگیزههای محلی دارد. آنچه تحریک طالبان پاکستان را از گروه خالد متمایز میسازد، ساختار سازماندهیشده و تأمینات مالی آن است. این در حالی است که گروه خالد هم کوچک است و هم قلمرو محدودی را در مهمند ایجنسی در اختیار دارد.
این دو گروه هر کدام کمپهای جداگانهی آموزشی دارند و ایستگاههایی را در مسیر جادهها ایجاد کرده و به مسائل داخلی یکدیگر مداخله نمیکردند. اما وضع در اواسط ماه جولای ۲۰۰۸، زمانی که افراد خالدشاه بر یکی از فرماندهان محلی طالبان پاکستان بهنام قاری شکیل در راه بازگشت به محل سکونتاش در روستای خوزو که پایگاه مستحکم خالد محسوب میگردید کمین اجرا کردند، به وخامت گرایید. شکیل زخم برداشت و پیکب دو کابین او منهدم شد. این رویداد عمر خالد و جنگجویانش را خشمگین ساخت و بلافاصله به پناهگاههای خالدشاه در اشرفآباد، شهری کوچک در مهمند یورش بردند. بعدازظهر همان روز آنان به یک کمپ آموزشی بزرگ در خوزو مربوط به خالدشاه حمله کردند که به قول منبعی حدود ۱۰۰ نفر در آنجا موجود بود.
بعدتر، یکی از سخنگویان تحریک طالبان مهمند ادعا کرد که خالدشاه را با ۱۲۰ نفر از افرادش دستگیر کرده و جرگهای دربارهی سرنوشت او و افرادش تصمیم خواهد گرفت. چند روز بعد، در ۱۸ جولای پس از یک محاکمهی ساختگی، شاه و چند نفر از همکاران او از جمله معاونش اعدام شدند.
این دو گروه بدون هیچ مداخله و ایجاد چالشی از جانب نیروهای امنیتی، برای چندین روز باهم درگیر بودند. اسیران یکدیگر را اعدام و قصابی کردند و مردم محل مجبور به کوچ دستهجمعی شدند. نیروهای امنیتی در این میان در نقش تماشاچی عمل کردند. این رویداد در واقع به وضوح ضعف و ناتوانی آنان را نشان داد. (۷) منابعی در غلانایی بعدا به ما گفتند که این منازعه آشکارا ناشی از یک سوءظن تحریک طالبان مهمند مبنی بر همکاری خالدشاه با مقامات دولتی بوده است. با توجه به اینکه بسیاریها به رابطهی لشکر طیبه (سازمان مادر این گروه) با آیاسآی مشکوک بودند، یک چنین شک و تردیدهایی اجتنابناپذیر بود.
از آنجا که اعدام خالدشاه و افرادش چهرهی زشتی از تحریک طالبان پاکستان ترسیم میکرد، بیتالله محسود در اینباره از عمر خالد توضیح خواست. قاری حسین محسود، سخنگوی تحریک طالبان پاکستان در یک تماس تلفونی با یک روزنامهنگار که من هم آنجا بودم، گفت: «امیر از عمر خالد خواسته تا دربارهی قتل شاه توضیح بدهد، زیرا بیتالله محسود او را متحد خود میدانست.» (۸) این روزنامهنگار از قول قاری حسین میگوید: «محسود به خالد گفت گروه شاه متحد ما است و مرگ او یک ضایعهی بزرگ برای همهی ما است.»
خالد در نخستین کنفرانس مطبوعاتیاش پس از تصرف پایگاه رقیب خود به خبرنگاران گفت: «هر گروهی که در مهمند ایجنسی از تحریک طالبان پاکستانی پیروی نکند، برای ما قابل تحمل نخواهد بود.» (۹) گفته شده که یک هفته بعد مولانا فضلالرحمان خلیل، رییس سرکش سازمان غیرقانونی «تحریکالمجاهدین» متن یک توافقنامهی صلح را در مهمند ایجنسی آماده کرد. (۱۰) در متن این توافقنامه پیشنهاد شده بود که تمام پیروان فرمانده فقید، خالدشاه میتوانند زیر پوشش تحریک طالبان پاکستان به زندگی و جهاد خویش ادامه بدهند. ظاهرا هر دو طرف توافق کردند که با توجه به اهداف کلان سیاسی، بهگونهی مسالمتآمیز با هم کنار بیایند. در اصل، بهدلیل برخورداری تحریک طالبان پاکستان از یک ساختار نیرومند سازمانی و نیروهای بیشتر انسانی، در یک موقعیت بالا قرار گرفت.
پیش از این درگیری، ستیزهجویان تحریک طالبان پاکستان در کارد، ناحیهای در لکوروت در نزدیکیهای زیارتگاه جنجالی تورنگزی صاحب و مسجدی که به یادبود از حادثهی لالمسجد در اسلامآباد به این نام مسما شده بود، آموزش میدیدند. اساسا برای دهها نفر از ستیزهجویان در این کمپ تکنیکهای اجرای کمین، مهارت حمله و گریز، مونتاژ تفنگهای تهاجمی، کارگذاری و انفجار ماین و اصول کمکهای اولیه و نجات، آموزش داده میشد. جای بودوباش افراد در کمپ فرسوده اما مجهز با تمام امکانات بود. افراد عمدتا از مناطق قبایل آزاد یا قلمرو تحت ادارهی فدرال در این آموزشها شرکت میکردند، اما شماری هم از بخشهای جنوب پنجاب بودند. دربارهی تعداد واقعی شرکتکنندگان این آموزشها ارقام متفاوت ارائه شده و این ارقام بهشدت مخفی بوده است. براساس برخی از گمانهزنیها، در ابتدا تعداد شان به حدود ۴۰ نفر میرسید، اما پسانتر به صدها نفر افزایش یافت.
در آغاز شبهنظامیان تمرینات شان را پس از غروب آفتاب و با استفاده از تاریکی شب انجام میدادند، اما روش انفعالی دولت به آنان جرأت بخشید که حتا روزهنگام نیز سلاحهایشان را به صدا در آورند. گوش شنوایی برای شنیدن شکایات باشندگان محل وجود نداشت. (۱۱) دو ماه پس از آموزشهای فشرده، تحریک طالبان پاکستان به ارسال نامههای تهدیدآمیز به سلمانیها، فروشندگان مواد مخدر و صاحبان فروشگاههای ویدیویی منطقه شروع کرد؛ به آنان هشدار داده شد تا تجارت غیراسلامی خود را متوقف کنند. در ماه می ۲۰۰۸ یک روزنامهی محلی گزارش داد: «اکنون ستیزهجویان با اونیفورمهای مخصوص ظاهر میشوند، جلیقههای جنگی و چکمههای بلند میپوشند و برای قدرتنمایی، نشاندادن یکپارچگی، آمادگی برای مقابله با نیروهای امنیتی و پیگرد خلافکاران در بازارها رژه میروند. این وضعیت همچنان ادامه دارد.» (۱۲)
در این مورد تنها مهمند نبود. سوات، کرم، باجور و وزیرستان جنوبی نیز شاهد صحنههای مشابهی بودند. اما با گذشت زمان قدرتنمایی آشکار طالبان در برابر افزایش حضور نظامی پاکستان و نظارت مستمر ماهوارهای بر منطقهی وزیرستان توسط امریکاییها، کمرنگ شد.
در فبروری ۲۰۰۹ ارتش و ملیشهها (سپاه مرزی) چندین نقطهی مهم را در مهمند ایجنسی اشغال کردند. درگیریهایی که هرازگاهی میان تحریک طالبان پاکستان و نیروهای امنیتی رخ میداد، اوضاع را همچنان متشنج نگهداشته و چندین هزار خانواده را مجبور به فرار ساخته بود.
در سال ۲۰۱۰ مهمند همچنان در چنگال خشونت و بلاتکلیفی مانده بود. براساس گزارشهایی، شبهنظامیان افراطی پیوسته در این ساحه در رفتوبرگشت بودند و هنگام حملات ارتش به ایجنسیهای وزیرستان، باجور و خیبر پناه میبردند. وضعیت ناگوار جنگی زندگی روزمره را در بخشهای وسیعی از مهمند فلج کرد و بسیاری از مردم راهی جز فرار و اسکان در نقاط امنی در مجاورت پیشاور، چهارصده و مردان نداشتند.
ادامه دارد…