اطلاعات روز

محبت افغانی برای هم‌کیشان قاره‌های دیگر

یادداشت روز

وقتی مقام‌های طالبان، مشخصا انس حقانی، از رفتار حکومت فرانسه با شهروندان معترض در آن کشور انتقاد می‌کنند، آدم فکر می‌کند که رفتار حاکمان فرانسه باید بسیار وحشتناک باشد که حتا مقام‌های طالبان را نگران کرده است. مگر حکومت فرانسه با معترضان چه می‌کند که حتا با استاندارد طالبان نیز غیرقابل قبول است؟

اعتراضات گسترده در فرانسه وقتی آغاز شد که ناهل مرزوق، نوجوان هفده‌ساله‌ی فرانسوی، به ضرب گلوله‌ی پولیس کشته شد. براساس گزارش‌ها، مرزوق وقتی هدف گلوله‌ی پولیس قرار گرفت که پولیس می‌خواست از او تحقیق کند، اما او با موتر خود حرکت کرد تا از آن‌جا دور شود.

از زمانی که طالبان به قدرت رسیده‌اند، موارد بسیاری از خشونت پولیس طالبان در ایست‌های بازرسی گزارش شده‌اند. قتل زینب عبداللهی در ایست بازرسی در کابل، قتل فیصل در ایست بازرسی در کابل و قتل خدابخش بهزاد  در دایکندی فقط سه نمونه از رفتار طالبان‌اند. در هیچ کدام از این موارد -و موارد دیگر خشونت طالبان با مردم- شهروندان افغانستان دست به اعتراض نزدند. چرا؟ آیا مردم افغانستان خشونت طالبان با شهروندان را موجه و مشروع می‌دانند؟ نه. مردم دست به اعتراض‌های گسترده‌ی خیابانی نزدند، چون می‌دانستند که حکومت طالبان پاسخگو نیست و هر اعتراضی را با قتل‌های بیشتر سرکوب خواهد کرد. آیا آقای حقانی که از معترضان فرانسوی حمایت می‌کند، اعتراض علیه خشونت و تبعیض در حکومت طالبان را نیز مجاز و قابل حمایت می‌داند؟

فارغ از این‌که انتقاد مقام‌ها و اعضای طالبان از «خشونت و تبعیض» در جاهای دیگر جهان مضحکه‌ی دردآوری است، آنچه طالبان و کثیری از شهروندان افغانستان را بر می‌انگیزد که از رفتار حکومت فرانسه با معترضان انتقاد کنند، مسلمان بودن مقتول (ناهل مرزوق) است. برای بسیاری همین که اسم مقتول عربی باشد و ظن مسلمان بودنش برود، کافی است تا دانسته و ندانسته جانب او را بگیرند. اما این هم سخن اصلی این یادداشت نیست. پرسش اصلی این است:

 برای یافتن مسلمانی که حقش پامال شده، چرا حتما باید به قاره‌های دیگر برویم؟

مسلمان مؤمنی که در افغانستان از خشونت و تبعیض علیه مسلمانان ناراحت است، نیازی ندارد که قاره‌ها را بپیماید تا مسلمان ستم‌رسیده و تبعیض‌دیده‌یی بیابد و از حقوقش دفاع کند. در خود همین کشور، در همین افغانستانی که بالای نودونُه درصد جمعیتش مسلمان است، آیا مسلمانی یافت نمی‌شود که مورد خشونت و تبعیض قرار گرفته باشد؟ آیا در این کشور کسی نیست که در ایست بازرسی به ضرب گلوله‌ی پولیس کشته شده باشد؟ چه‌طور است که هم‌کیشان مسلمان در قاره‌ها و ممالک دیگر این‌قدر سزاوار حفاظت و حمایت‌اند، اما هم‌کیشانی که در شهرها و روستاها و کوچه‌ها و محله‌های افغانستان زندگی می‌کنند بازداشت می‌شوند، زخم می‌خورند، کشته می‌شوند و آزارها می‌بینند به چشم نمی‌آیند؟ آقای حقانی می‌تواند یک روز پیاده در پایتخت بگردد و صدها ناهل مرزوق افغانستانی را ببیند که در صف تباه‌شدن زندگی منتظر نوبت‌اند.