با سقوط جمهوریت و افزایش انتقامگیری نیروهای طالبان -با وجود اعلام عفو عمومی از جانب رهبر این گروه- تعدادی از منسوبین نیروهای امنیتی و دفاعی (منبعد در این نوشته بهگونهی اختصار نظامیان پیشین یاد میشود) از طریق روند تخلیه و تعدادی قابل توجه بعد از آن مجبور به ترک افغانستان و پناهجستن در کشورهای همسایه، بهویژه پاکستان و ایران شدند.
زندگی مشقتبار و ترس از انتقامجویی طالبان در این کشورها، همانند یک کابوس آنان را سایهوار تعقیب میکند، طوری که بعضی کارشناسان و رسانهها وضعیت نظامیان پیشین در این دو کشور را به برزخ تشبیه کردهاند. تعدادی از رسانههای دیگر، از جمله تلویزیون افغانستان انترنشنال در مجموعه گزارشهای زیر عنوان «مدافعان بدون سرزمین» نیز روزگار بد اعضای نیروهای امنیتی و دفاعی پیشین را به تصویر کشیده که در این گزارشها به وضاحت وضعیت رقتبار و تأسفبار آنان دیده میشود.
روزنامه اطلاعات روز نیز در گزارش ویژه تحت عنوان «روایت سرباز» تا اکنون در سه قسمت بهطور همه جانبه به ابعاد مختلف و دشواریهای زندگی نظامیان پیشین پرداخته که دل هر شنونده و بینندهی این مستند را به خون میآورد.
از جانب دیگر، قتل، اختطاف، بازداشت و ناپدیدنمودن اجباری تعداد زیادی از نظامیان پیشین در داخل افغانستان توسط افراد طالبان تا اکنون بهعنوان یک رویه اصلی این گروه ادامه دارد. افراد طالبان بهعلاوهی رفتار غیرانسانی فوق، خانوادههای نظامیان پیشین را به بهانهی باقیداری سلاح، تجهیزات یا امکانات دولتی بازداشت و شکنجه مینمایند، تا بهعلاوهی حصول مبالغ هنگفت، نظامیان پیشین را مجبور به بازگشت به افغانستان نمایند.
چه کسانی به کشور بازگشت نمودهاند؟
بهطور کلی دو گروه از نظامیان پیشین به کشور بازگشت نمودهاند که در ذیل بهطور مفصلتر میپردازیم.
الف: افسران عالیرتبه-مقامهای پیشین
تعدادی از افسران عالیرتبهی پیشین که مقامهای بلند در جمهوریت داشتند از طریق کمیسیونی که طالبان در ماه می ۲۰۲۲ تحت عنوان «کمیسیون تماس با شخصیتهای افغان و عودت آنان» تحت ریاست مولوی شهابالدین دلاور و با عضویت مولوی امیرخان متقی، ملا خیرالله خیرخواه، مولوی خالد حنفی، قاری فصیحالدین، انس حقانی، مولوی عبدالحق وثیق، مولوی ضیاالرحمان مدنی، مولوی عبدالرحمان منصور ایجاد نمودهاند، به افغانستان برگشته که تعدادی از آنان با دهل و کرنای رسانهای طالبان استقبال ولی تعدادی صرف با نشر تصاویر شان در صفحهی توییتر این کمیسیون اطلاعرسانی شده است.
از میان کسانی که بیشتر مورد توجه رسانههای طالبان قرار گرفته و بعدا به نحوی به مبلغان تفکر طالبانی تبدیل شدند، یکی دولت وزیری، سخنگوی پیشین وزارت دفاع ملی در دوران جمهوریت بود؛ کسی که در زمان جمهوریت بارها طالبان را تروریست و مزدور بیگانه عنوان نموده ولی بعد از بازگشت و بیعت با این گروه آنان را منجی افغانستان میداند. آقای وزیری بعد از بازگشت به کابل در چندین مراسم رسمی طالبان در کنار مقامهای ارشد این گروه در صف اول نشسته و همگام با آنان نعرهی تکبیر سر میداد. گفته میشود دولت وزیری با سقوط جمهوری، با استفاده از امتیاز تخلیهی همپیمانان ناتو تمامی اعضای خانوادهی خود را به بیرون از کشور منتقل کرد ولی خود به افغانستان برگشت تا کمک به مشروعیتدهی و سفیدنمایی قاتلان هزاران همسنگر قبلیاش و یک گروه با پیشینهی رفتار کاملا تروریستی حاکم به سرنوشت افغانستان صرف با عرق قومی شود. اما حاضر نیست فرزندانش در سایهی همین حاکمیت به اصطلاح «افغانی و اسلامی» زندگی کنند. طالبان تعداد محدودی از این افسران را که مشابهتهای فکری و تباری همانند وزیری با آنان دارند را استقبال نمود و به علاوه امتیاز و محافظ و استیژ رسانهای در اختیارشان قرار دادهاند.
اما تعدادی دیگر را صرف بهخاطر سوءاستفادهی رسانهای یا به اصطلاح ویترین تبلغاتیشان و تقلا برای کسب مشروعیت دروغین در حایشهی دستگاه طویل و عریض تبلیغاتیشان یادآوری نمودهاند.
افسران در موقف/رتب جنرالی که به کابل برگشتهاند؛ براساس اطلاعات منتشرشدهی کمیسیون طالبان:
شماره | اسم و تخلص | وظیفه در جمهوریت | قومیت |
۱ | دولت وزیری | سخنگوی پیشین وزارت دفاع-متقاعد | پشتون |
۲ | نجیبالله سرتیر | فرمانده پولیس زابل-خوست و معاون فرماندهی پولیس کابل | پشتون |
۳ | غلامسخی روغ لیونی | فرمانده پولیس لوگر، رییس پولیس محلی | پشتون |
۴ | جنتگل اوریاخیل | فرمانده قطعه واکنش سریع پولیس کابل | پشتون |
۵ | محمدانور کوهستانی | رییس کوپراتیف وزارت داخله-متقاعد | تاجیک |
۶ | عبدالحکیم نورزی | معاون دفتر مشاور شورای امنیت ملی | پشتون |
۷ | محمددین جلندری | افسر رجال برجسته-فرمانده محافظین مارشال فیهم | تاجیک |
۸ | محبالله صافی | افسر ارتش-متقاعد | پشتون |
۹ | راشد طوطاخیل | رییس عمومی ادارهی عالی محابس (ملکی در موقف نظامی) | پشتون |
۱۰ | عبدالسلام بخشی | رییس عمومی محابس | تاجیک |
۱۱ | محمدحسن کروخیل | رییس ارکان لوای اول در قول اردوی سیلاب | پشتون |
۱۲ | غلامبهلول ملکزی | معاون نظامی ریاست لوژستیک وزارت داخله | پشتون |
۱۳ | حیاتالله روستازاده | رییس امنیت ملی بامیان-متقاعد | هزاره |
۱۴ | عبدالواسع احمدزی | رییس امنیت ملی خوست-متقاعد | پشتون |
۱۵ | سید کمال سادات | رییس کریمنال تخنیک وزارت داخله-متقاعد | پشتون |
۱۶ | عبدالباقی نورستانی | فرمانده پولیس نورستان | نورستانی |
۱۷ | محمدرازق صدیقی | معاون ریاست رجال برجسته وزارت داخله | اوزبیک |
در صفحهی توییتر کمیسیون طالبان، شهرت و تصاویر تعداد زیادی از افراد منتشر شده؛ در این میان تعدادی قابل توجهی از افراد بازگشتکرده نظامیان پیشین معرفی شده که در سطوح مختلف کار کردهاند، اما در این جمع ۱۷ نفر کسانی اند که در موقفهای جنرالی وظیفه اجرا نمودهاند که ۱۱ نفر با قومیت پشتون، سه نفر با قومیت تاجیک و یک-یک نفر از قومیتهای اوزبیک و هزاره میباشند.
بررسیهای من از وضعیت موجود این افراد نشان میدهد که تعدادی به مهرههای مقرب درگاه گروه طالبان تبدیل شده ولی تعدادی صرف بهدلیل اینکه در رسانهها بازگشت شان مطرح شده و مردم بدانند که وی بهطور رسمی از طریق کمیسیون طالبان وارد کشور شده، دستکم در امنیت ظاهری زندگی مینمایند. طالبان در رویکرد خود با این افراد قومیت و ارتباط قبلی را بیشتر ترجیح دادهاند تا موقف قبلی. در حالیکه در مادهی سیزدهم لایحه کمیسیون طالبان چنین آمده است: «تمامی قوماندانان نظامی، افسران اردو، استخبارات، پولیس، قوایی هوایی و قوماندانان و افراد پولیس محلی که توسط این کمیسیون به زندگی عادیشان برمیگردند نیز میتوانند از امتیازات فوقالذکر برخوردار باشند.»
یکی از این افسران در صحبت با من گفت: «من از طریق کمیسیون به افغانستان برگشتم. قبل از بازگشت نمایندهی طالبان حرفهای زیادی را مطرح مینمودند، ولی زمانی که در میدان هوایی کابل رسیدم از اینکه قبلا در رسانهها چهرهام نشر شده و وظایف قبلیام معلوم بود، کارمندان طالبان، خصوصا بخش استخبارات مثل دشمن با من برخورد نمودند. برای ساعتی من را در یکی از اتاقها نگهداشتند تا اینکه من نامهی کمیسیون را برایشان نشان دادم. با آنهم با برخورد نامناسب و تلاشی چندین مورد بیکهایم، به من اجازهی بیرونشدن دادند.»
وی در ادامه گفت: «تصورم این بود که با توجه به موقف قبلیام و صحبتهای قبلیای که صورت گرفته بود و تصاویری که از تعدادی از بازگشتکنندگان منتشر شده بود، باید پروتکل لازم برای پذیرایی من نیز اتخاذ میشد، ولی نه تنها اینکه پروتکل وجود نداشت بلکه تحقیر و توهین شدم.»
او در مورد وضعیت کنونیاش میگوید: «بعد از روزی که وارد کابل شدم، تا اکنون استخبارات حوزهی مربوطه چندین بار آمدند و خانهام را تلاشی نمودند. تا اکنون هیچ نهادی به تقاضای ملاقات من پاسخ ندادهاند. حساب بانکیام تا به حال مسدود است.»
ب: منسوبین میانرتبه و جوان
شهرت تعدادی از افسران میانرتبه و جوان نیز در صفحهی توییتر کمیسیون طالبان بهعنوان بازگشتکننده منتشر شده است. با تعدادی از این افراد صحبت نمودم تا بدانم وضعیت کنونیشان چطور است و با چه پروسهای وارد افغانستان شدهاند.
یکی از نظامیان پیشین که نمیخواهد هویتاش در گزارش ذکر شود، میگوید که توسط کمیسیون رژیم طالبان به افغانستان بازگشته و اکنون دوباره مجبور شده که افغانستان را ترک کند. او داستان وحشتناکی از درون ادارهی طالبان و برخورد نامناسب آنان دارد.
وی دربارهی رفتن دوبارهاش از کشور میگوید: «طالبان چند بار خانوادهام را در کابل برای بازجویی در حوزه خواسته بودند، از آنان سلاح میخواستند و میگفتند فرزند شما سلاحهای دولت را با خود برده است. یا سلاح را بیاورید یا جریمهی آن را بدهید.
از جانب دیگر، به همین بهانه حساب بانکیام را که پسانداز معاشاتم برای حمایت از خانوادهام بود، مسدود نموده بودند. مجبور شدم جستوجو کنم که چطور بتوانم مصون به افغانستان رفته و این اتهامات و مشکلات به میان آمده برای خانوادهام را رفع نمایم.
با یکی از کسانی که در کابل تجارت میکرد و با طالبان در ارتباط بود، صحبت کرده و تقاضا نمودم تا من را با طالبان وصل کند. از طریق وی به کمیسیون وصل شدم، نامه دریافت نموده و قبل از اینکه وارد افغانستان شوم، عکسام در توییتر کمیسیون نشر شد.
وقتی که به کابل رفتم، چند روز بعد حوزهی استخبارات طالبان من را جلب کرد. تحقیق کرد و ضمانت گرفت که ضد طالبان فعالیت نکنم، در حالیکه من قبلا از طریق کمیسیون به افغانستان رفته و برای آنان مکتوب کمیسیون را نشان دادم اما قناعت نمیکردند.
دو روز در حوزه ماندم و بعد از آنجا آزاد شدم. برای رفع اتهام به ادارهی قبلی خود رفتم تا مکتوب بگیرم که من باقیداری ندارم. وقتی به اداره رفتم، تعداد محدودی از افراد سابق وجود داشتند. از آنان تقاضا نمودم تا فورمههای لجستیکی را ببینند. من باقیداری ندارم و برای علم و خبر (فورم معلومات در مورد سوابق باقیداری یک نفر منسوب نظامی-پولیس در اداره) بدهند. تمامی اسناد را دیدند، من هیچ باقیداری نداشتم. علم و خبر را گرفتم. اما بخش استخبارات چند بار دیگر من را خواست. علم و خبر ادارهی قبلیام را نشان میدادم و من را رها مینمودند.
این در حالی است که در مادهی هشتم لایحه کمیسیون طالبان بهطور صریح آمده که افراد بازگشتکننده نباید بازداشت و شکنجه شوند. مادهی هشتم میگوید: «اشخاص و افرادی که توسط این کمیسیون برای زندگی مصون به کشور برمیگردند، به اساس فرمان عفو عمومی امارت اسلامی، هیچکسی حق بازداشت و شکنجهی آنان را بهدلیل وظایف سابقهی ملکی و نظامیشان ندارد.»
این افسر پیشین وزارت داخله میافزاید: «برای گرفتن کارت ویژه که از جانب کمیسیون داده میشود من مجبور شدم ۵۰ هزار افغانی رشوت بدهم تا با گرفتن آن کارت مصون شوم. با گرفتن کارت و رفع اتهام مجبور شدم دوباره به خارج از کشور بروم.»
یکی دیگر از افسران پولیس که توسط کمیسیون دعوت طالبان به کابل برگشته بود نیز با سرنوشت مشابه دچار شده بود. او میگوید: «من از راه زمینی، از بندر اسلامقلعه وارد افغانستان شدم. حین ورود من را بیومتریک کردند که از روی تصادف هویت من معلوم نشد. به کابل آمدم. با واسطه و رشوت کارت ویژهی کمیسیون را گرفتم. وقتی به وزارت داخله مراجعه کردم تا من را در جایی تعیین کنند، ولی تعیین نکردند.»
وی در ادامه میگوید: «مجبورا عریضه کردم که در بخش احتیاط غیرفعال من را تنظیم کنند، با وجودی که امر معین اداری را گرفتم ولی در پیژنتون بعد از روزها سرگردانی به من گفتند که شما نامطلوب هستید.»
این افسر وزارت داخله میافزاید: «میخواستم دوباره از کشور بیرون شوم. وقتی در ریاست پاسپورت رفتم، در بخش بیومتریک من را شناسایی کردند. فورمهام را به استخبارات معرفی کردند. کارمندان استخبارات ریاست پاسپورت که همه طالب بودند، من را تحقیر و توهین نموده و با الفاظ رکیک مانند “نوکر کافران” و “جاسوس کفار”، به ریاست استخبارات در ششدرک انتقال دادند. در آن روز من کارت ویژهی کمیسیون را با خود نداشتم، آنان تلفنم را گرفتند. با آنکه میگفتم من از طریق کمیسیون آمدم و کارت دارم ولی قبول نمیکردند. تا اینکه بعد از سه روز به من گفتند که میتوانی به خانوادهات زنگ بزنی. تماس گرفتم و کارتم را خواستم. با آنهم از من ضمانت گرفتند که از کشور خارج نشوم و ضد امارت فعالیت نکنم.»
این افسر پیشین وزارت داخله اکنون در یکی از ولایتهای افغانستان با خانوادهی خود رفته و در یک سرای نگهبانی میکند.
این در حالی است که در پیوند به توزیع کارت ویژهی کمیسیون طالبان بهخاطر مصونیت افراد بازگشتکننده، در مادهی هفتم لایحهی این کمیسیون چنین آمده است: «این کمیسیون به هر آن شخصیت افغان که پس از دریافت اطمینان، به کشور برگشت و زندگی عادی و صلحآمیز را انتخاب نمود، کارت ویژهای میدهد که به وسیلهی آن جان و آبروی وی مصون بوده و همانند سایر هموطنان از امنیت کامل برخوردار میباشد.»
همچنان در مادهی سیزدهم همین لایحه در مورد امتیازات نظامیان پیشین که از طریق کمیسیون بازگشت نمایند آمده است: «تمامی قوماندانان نظامی، افسران اردو، استخبارات، پولیس، قوایی هوایی و قوماندانان و افراد پولیس محلی که توسط این کمیسیون به زندگی عادیشان برمیگردند نیز میتوانند از امتیازات فوقالذکر برخوردار باشند.»
اما بهباور اکثریت نظامیان پیشین که در افغانستان بازگشت نمودهاند، این امتیازات صرف به افراد خاص که ظاهرا قبلا با این گروه در ارتباط بوده اعطا میشود نه به همه. آنان میگویند که اگر نزد افراد طالبان صد نامهی کمیسیون و مقامهای این گروه را داشته باشند، کارمندان دولت قبلی، دشمن و حتا کافر تلقی میشوند.
قتل و ناپدیدشدن نظامیان پیشین بعد از بازگشت
تحقیر، توهین و شکنجه رویکرد «ملایمتر» طالبان با نظامیان پیشین در برابر قتل فجیع و ناپدیدنمودن اجباری آنان است. تعدادی قابل توجهی از نظامیان پیشین که از ترس انتقامجویی گروه طالبان مجبور به ترک افغانستان شده و بهطور غیرقانونی به کشورهای همسایه و منطقه مسکنگزین شده بودند، بهدلیل نداشتن اسناد قانونی اقامت از جانب نهادهای دولتی کشورهای میزبان بازداشت و بهطور اجباری بدون درنظرگرفتن تهدید احتمالی به جان آنان به افغانستان برگردانیده شدهاند.
در این میان بیشترین افراد از ایران، پاکستان و ترکیه به افغانستان بهطور اجباری اخراج شدهاند.
صلاحالدین ستاری، افسر ارتش ملی و باشندهی اصلی ولایت تخار که از ترس انتقامجویی طالبان بعد از سقوط جمهوریت به ایران پناه جسته بود، اوایل ماه می ۲۰۲۳ توسط نیروهای انتظامی ایران بازداشت و بهتاریخ پنجم همین ماه از طریق مرز زمینی پل ابریشم ولایت نیمروز به افغانستان اخراج گردید. نیروهای مرزی طالبان در کمیساری پل ابریشم وی را توسط دستگاه بیومتریک شناسایی کردند و نیروهای استخبارات این گروه در شهر زرنج وی را بازداشت نمودند که از سرنوشتاش تا به حال خبری نیست.
در قیاس با بسیاری دیگر، ستاری خوشچانس بوده که حداقل بازداشت وی توسط رسانهها اطلاعرسانی شده است. دهها نظامی دیگر در خفا بازداشت و ناپدید شدهاند. محمدناصر، یک شهروند افغانستان که دو ماه قبل از مرز دوغارون-اسلامقلعه هرات بهطور اجباری اخراج شد، در صحبت با من میگوید: «نیروهای ایرانی بعد از بازداشت تمامی مشخصات ما (مهاجران) را درج یک فورم مینماید و براساس آن فورم جدول را تهیه میکند که شامل سابقهی شغلی نیز میشود. قبل از اینکه مهاجران را به داخل خاک افغانستان اخراج کند، تمامی معلومات را به افراد طالبان در مرز میدهد.»
وی میافزاید: «افراد طالبان تمامی مشخصات هویتی افراد اخراجشده را با خود دارند و وقتی داخل خاک افغانستان میشویم به ترتیب اسناد هویتی ما را چک کرده و همه را به بهانهی اینکه با شما کمک مالی از طرف نهادهای بینالمللی میشود، بیومتریک میکنند. در این میان، یک تعداد را بعد از بیومتریک به سمت دیگر رهنمایی میکردند.
من در اول نمیدانستم چرا آنان را به سمت دیگر روان میکنند. از کسانی که همراه من بود پرسیدم، گفتند در دستگاه بیومتریک آنان را شناسایی کرده که نظامی اند.»
وقتی از ناصر در مورد سرنوشت آن افراد پرسیدم، گفت: «من دیگر متوجه نشدم که آنان کجا شدند ولی اینقدر متوجه شدم که همهی شان را در یک اتاق که نوشته بود “آمریت کشف” بردند.»
هیچ نهاد و رسانهای در مرز وجود ندارد تا از سرنوشت این نظامیان اطلاعرسانی کند. کسی نمیداند که سرنوشت افراد شناساییشده چه خواهد شد، اما آنچه از رفتار طالبان معلوم است، این است که مرگ، شکنجه و ناپدیدشدن در انتظار این نظامیان میباشد.
در همین حال بختیار، یکی از منسوبین پولیس ملی که باشندهی اصلی ولایت پکتیا میباشد و بعد از سقوط جمهوریت با خانوادهی خود برای زندهماندن به پاکستان پناه برده بود، حین بازگشت به افغانستان از نقطهی مرزی چمن-اسپینبولدک توسط نیروهای استخبارات طالبان بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده است.
براساس یافتههای من که با تعدادی از افراد در بخش پولیس سرحدی صحبت نمودم، یک بخشی از مأموریت افراد استخبارات و امنیت داخلی وزارت داخله در نقاط مرزی (زمینی و هوایی) شناسایی نظامیان پیشین حین ورود به کشور است.
محمدقاسم، باشندهی اصلی ولایت غزنی میگوید: «پسر عمهام سال گذشته از ترکیه بهطور اجباری اخراج شد. وقتی به میدان هوایی کابل رسید، طالبان برایش یک فورم دادند که حاوی اطلاعات عمومی مانند محل سکونت، شمارهی تماس و… بود. اما بعد از سه روز وی را در ناحیهی ۱۳ شهر کابل بازداشت نمودند که تا به حال از سرنوشتاش خبری نیست.»
قاسم میگوید که پسر عمهاش عضو ارتش بود و در بخش کشف لوای غزنی کار میکرد. بعد از سقوط جمهوریت بهطور قاچاق از مسیر ایران به ترکیه رفته بود که بعد از مدتی کوتاه از آنجا بهطور اجباری اخراج و به افغانستان منتقل شد.
افراد طالبان شبیراحمد، یکی از کارمندان ریاست امنیت ملی حکومت پیشین را در اواخر ماه مارچ ۲۰۲۳ در ولایت پروان کشتند. شبیراحمد بعد از سقوط جمهوریت به ایران پناه برده بود ولی وی را نیروهای انتظامی ایران از تهران بازداشت و بهطور اجباری به افغانستان اخراج نموده بودند.
لعلمحمد غریبزاده، یکی از فرماندهان پیشین پولیس محلی در ولسوالی چهاربولک ولایت بلخ که براساس دعوت کمیسیون موظف رژیم طالبان به افغانستان برگشته بود و کارت معافیت نیز با خود داشت، بهتاریخ ۱۵ سرطان ۱۴۰۲ در مسیر مزار شریف-چهاربولک توسط افراد مسلح ناشناس به قتل رسید. دستکم سه منبع از مزار شریف به من تأیید کردند که غریبزاده توسط افراد مولوی قدرتالله مشهور به ابوحمزه، از فرماندهان طالبان که مدتی والی طالبان برای بلخ نیز بود کشته شده است.
موارد فوق نمونهی کوچک از سرنوشت نظامیان پیشین میباشند که فریب اعلامیههای طالبان را خورده و به افغانستان برگشتهاند. این در حالی است که بازداشت و اخراج اجباری شهروندان افغانستان از کشورهای همسایه، بهویژه ایران و پاکستان و همچنان ترکیه بهطور بیرویه ادامه دارد. نظامیان پیشین که در این کشورها پناه جستهاند، وضعیت پیشآمده را شدیدا نگرانکننده و خطر دایمی در کمینشان میدانند. آنان از نهادهای بینالمللی و کشورهایی که طی دودهه در افغانستان حضور داشتند میخواهند تا در زمینهی مصونیت یا انتقال شان به کشور سوم توجه نمایند.