صد روز نخست حکومت وحدت ملی خاتمه یافت. این فصل از عمر حکومت وحدت ملی که با روزهای امیدبخش از ایجاد اصلاحات و بهبود حکومتداری آغاز شده بود، با روزهای خستهکننده از انتظار معرفی کابینه و دیگر وعدههای پوشالی رهبران حکومت وحدت ملی خاتمه مییابد. 100 روز پیش، وقتی رییس جمهور غنی در سخنرانی روز تحلیفش وعدههای همهپسند و دلنواز را لیست کرد و از ایجاد تغییر در کار و زندگی مردم افغانستان سخن گفت، با صدور فرمانهای بلندبالا برای اصلاحات در بخشهای مختلف حکومتی و با سر زدنهای ناگهانی به ادارههای مختلف و بازکردن پروندههای بسیار، از خود تصویر یک منجی را در ذهن مردم افغانستان خلق کرد؛ اما اکنون این تصویر به قاب شکستهی یک رییس جمهورِ پرحرف و کمعمل و گرفتار در منجلاب سیاست بدل شده است. در این مدت رییس جمهور و رییس اجرایی وعدههای زیادی دادند و پروندههای کاری متعددی را باز کردند؛ اما اکنون کارهای کردهی هردو رهبر به کمتر از شمار انگشتهای یک دست میرسند. از میان 110 وعدهی رهبران حکومت وحدت ملی که ثبت شده، تنها چهار مورد اجرایی شده، برای 23 مورد اقدام شده و بقیه در فراموشی بهسر میبرند. برخی از وعدههای رییس جمهور از مهلتشان گذشته و برخی حتا بیشتر از دو برابر از مهلت رسمیشان میگذرد؛ اما هنوز هم در مورد آن اقدامی نشده است.
اکنون رییس جمهور غنی و حکومت وحدت ملی مصداق آن تصویری نیستند که در روزهای نخست این فصل در ذهن مردم افغانستان خلق گردیده بود. کاخ تصورات مردم افغانستان از تحول و اصلاحات در کشورشان، اکنون فروپاشیده و جایش را نگرانی، ترس و ناامیدی از رهبران جدید گرفته است. تا اینجا را حکومت وحدت ملی ضعیفتر از حکومت قبلی و آشفتهتر از هر وقت دیگر ظاهر شده است. با وجود تسجیل تقسیم قدرت در موافقتنامهی تشکیل حکومت وحدت ملی، هنوز هم رییس جمهور و رییس اجرایی بر سر تقسیم کابینه و گزینش افراد در وزارتخانهها به تفاهم نرسیده و دو رهبر هنوز از نخستین مرحلهی تشکیل حکومت عبور نکردهاند.
هرچند رییس جمهور غنی در این مدت دست به اقدمات پرسروصدا و بزرگی زد؛ اما عملا در آوردن اصلاحات و حکومتداری خوب کار مؤثری انجام داده نتوانست. دو مشکل اساسی در حکومتداری آقای غنی وجود داشته است. نخست، بیشتر اقدامات و شعارهای وی عجولانه، احساساتی، نمایشی و فوری بودند و کمتر به پشتوانهی عملیاتی و تأثیرگذاری درازمدت آن توجه شد. سرزدنهای گاه و ناگاه وی به ادارههای دولتی، به پیکر خوابرفته و آغشته با فساد ادارههای دولتی تلنگری وارد نکرد و فرمانهای پیهم او به ادارههای زیردستش نیز وضعیت حکومتداری را بهبود نبخشیدند.
دوم اینکه اقدامات وی، خصوصا در تغییر و تبدیلیها و عزل و نصبهای مقامهای دولتی، ترجیحات سیاسی و تعلقات قومی و تیمی بر رفتار رییس جمهور غلبه داشتند. آقای غنی در نخستین روزهای قدرتش ادارهی امور و دبیرخانهی شورای وزیران را یکجا کرد و تعدادی از مسئولان قبلی این ادارهی عریض و طویل را برکنار و چهرههای جدیدی از درون تیمش را در آن معرفی کرد. کسانی که سالها در بخشهای کلیدی این اداره کار کرده بودند، یکشبه با حکم رییس جمهور برکنار و فردایش کسان دیگری از اطرافیان نزدیک رییس جمهور و اکثرا از یک قوم، جایش را اشغال کردند. این امر مردم را بهشدت نگران ساخت و خیلیها آن را زنگ هشداری از فرایند تکقومی شدن حکومت تلقی کردند. عملکرد رییس جمهور غنی نشان داد که تمام عزل و نصبها برای آوردن اصلاحات صورت نگرفته، بلکه به گونهی آشکار ترجیحات تیمی و سیاسی آقای غنی بر تصمیم وی غلبه داشتهاند.