از خیمه و سایر امکانات زندگی خبری نیست. از دیوارهای گلی تَرکخورده و فروریخته اندکی در وسط حیاط فاصله گرفتهاند و در فضای باز، زیر نور کمرمق خورشید روز را میگذرانند. شب اما با بادهای بیابانی و گرسنگی و نبود نور، برای فرزندانش طولانیتر و زجرآورتر میشود.
نورگل میگوید که هرچند از زمینلرزههای پیهم هرات تا اکنون نجات یافته است، اما با تداوم شرایط کنونی زندگی آنان ناممکن به نظر میرسد. «خودم بیمار هستم و این بچهها تا چندی دیگر در این وضع دوام خواهند آورد؟ هوا سرد است و ما هیچ چیزی نداریم. دختر کلانم مدتی است که دچار ناآرامی شبانه شده است. از دستم هیچ چیزی نمیآید.»
نورگل مادر شش فرزند است. بزرگترین فرزندش ۱۳ ساله و کوچکترین فرزندش پنجساله است. فرزند کوچک او نیز گلو درد است و داکتران گفتهاند که نیاز به دارو دارد.
این خانواده در شهرک احمدی شهر هرات در یک حیاط نیمهمخروبه روزگار میگذارند و بابت بودن در آن ماهانه باید دو هزار افغانی پول بپردازند؛ هزینهای که برای نورگل و فرزندانش سنگین و کمرشکن است.
نامهربان
رنج روزگار در سیمای نورگل ۳۵ ساله هویدا است و او را بزرگتر از سن واقعیاش مینمایاند. نورگل میگوید که برای او نامهربانی روزگار تازگی ندارد. «شوهرم شهید شد. پدر و مادرم هم بیمار شدند و از دست شان دادم. برادرم که تنها حامی من بود، در ایران در بستر بیماری است و خودم هم در این وضع.»
روی سخت روزگار پنج سال پیش زمانی آغاز شد که شوهر جوانش با کمین طالبان در ولایت غور برخورد کرد. شوهر نورگل یکی از هزاران جوان عضو ارتش بود و در ولایت ناآرام غور برای آرامش زندگی مردم و تأمین امنیت در برابر طالبان مبارزه میکرد. او از آن کمین جان سالم به در نبرد. در پی این رویداد نورگل با پنج کودک خود به خانهی پدرش به هرات پناه برد و در آنجا فرزند ششماش را نیز به دنیا آورد. فرزندی که هرگز روی پدر را ندید و کودکیاش نیز در میان وضعیت زندگی مادرش ناپدید شده است.
نورگل میگوید که بعد از تولد پسرش، کودکانش را نزد پدربزرگ و مادربزرگ شان گذاشته و خود بهعنوان یک نظافتچی در منازل باشندگان محل، برای کار میرفته است. «به خانههای مردم کالاشویی، خانهتکانی و هر کار دیگر میکردم تا مخارج زندگی بچهها و پدر و مادرم را تأمین کنم و سخت کار میکردم.»
مرگ پدر و مادر، فروپاشی نظام بدست طالبان و وضع بد اقتصادی مردم روی کار او تأثیر گذاشت. زیرا با وضع محدودیتهای کاری برای زنان، مردم دیگر برای پیشبرد کارهای خانه به نظافتچی منزل نیاز پیدا نکردند و از سویی هم، فقر دست سخاوت مردم برای حمایت از آنان را کوتاهتر کرده است.
نورگل میگوید که زمینلرزه زندگی را برای آنان به فاجعه تبدیل کرده است. «پیش از زمینلرزه مردم یگان بار برای پاککاری و کالاشویی و کارهای خانهیشان خاله میگرفتند، اما حالا نیست و مردم نیز چیزی برای خیرات ندارند. بچهها که زباله جمع میکنند، حتا پول نان خشک یک روز به حد سیرشدن را پیدا نمیتوانند. یگان نان خشکی که پیدا میکنند را با آب میخوریم تا زنده باشیم.»
دورنمای تاریک و رنج این شرایط وضعیت صحی نورگل را بدتر کرده است و او اکنون در بستر بیماری است. داکتران برای نورگل گفتهاند که او باید به زودترین فرصت تحت درمان قرار بگیرد، اما او حتا هزینهی درمانش را ندارد.
نورگل میگوید: «دیشب بچهها بهخاطر نبود غذا و نداشتن کتابچه گریه کردند و از من میپرسند چرا ما در این وضع هستیم؟ من جوابی برایشان نداشتم و همه با گریه به خواب رفتند.»
بهگفتهی این مادر، تا اکنون هیچ نهادی برای دستگیری از او و خانوادهاش مراجعه نکردهاند و ادامهی این وضعیت مرگ دستهجمعی این خانواده را در پی خواهد داشت.
خانوادهی نورگل تنها آسیبدیدهی زمینلرزه در وضع ناگوار در آستانهی سرما نیست. سوسن نیز شوهرش را از دست داده است. در کشوری که زنان حق فعالیت و حق بیرون رفتن از خانه بدون همراه مرد را ندارند، از دید سوسن، نبود مرد نبود زندگی است.
سوسن سرپرست پنج کودک است. او برای تأمین نیازهای خوراکی کودکانش مانند نورگل نظافتچی است و مجبور است که ساعتها با درآمد اندک آن سخت کار کند. اما با گذشت یک ماه از اولین و بزرگترین زمینلرزه در هرات و پسلرزههای آن، تا اکنون بسیاری از باشندگان این شهر در خیمه و زیر چادر زندگی میکنند. روالی که سبب گستردگی فقر و نایابی کارهای امور منزل شده است. کارهایی که تنها منبع درآمد برای افرادی چون سوسن بود و اکنون نبود آن به معنای گرسنگی کشیدن و مشکلات بیشتر است. سوسن میگوید: «به فضل خداوند کسی از ما در زمینلرزه آسیب ندیده، اما خانهی ما خراب شده است. خانهای که بابت ساخت آن تا اکنون دو صد هزار قرضدار هستم و نمیدانم در فصل سرما به کجا برویم و چگونه در این وضع آن را پرداخت کنم؟»
سوسن اضافه میکند که او تا اکنون یک قوطی روغن پنجلیتره، یک بوری آرد ۴۹ کیلوگرام، سه کیلو شکر، چای خشک و یک بستهی بهداشتی مخصوص زنان دریافت کرده است و با حجم نیازمندی او و کودکانش، این مقدار کمک هیچ است. «یک خیمه از هلال احمر درخواست کردهام و نامم را بهعنوان بیسرپرست لیست گرفته، اما تا حال به جز همین مواد دیگر حتا یک پنجی در دستم نگذاشته است. من حیران ماندهام.»

بر اساس آمار دفتر هماهنگکنندهی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد در افغانستان (اوچا)، از ۱۵ میزان در پی زمینلرزهها بیش از ۴۳ هزار نفر در هرات متأثر شدهاند و نزدیک به چهار هزار نفر کشته و زخمی شدهاند.
زینب یکی از زخمیهای زمینلرزه است. او هر چند اکنون بهبود یافته، اما امید به زندگی را از دست داده است. خانوادهی او ۱۸ سال پیش بعد از درخواست عودت، داوطلبانه به افغانستان برگشتند. به کمک سازمان ملل در هرات اسکان داده شدند و خانه ساختند. اما اکنون دیوارهای خانهی کاهگلیاش فروریخته است و سقف اتاقها تَرک برداشته و هر آن ممکن است فرو بریزد.
با این وجود، آنان از نهادهای امدادرسان یک ترپال دریافت کرده و اکنون از آن بهعنوان سرپناه استفاده میکنند و از سویی، تنها مرد خانواده پنج سال بیشتر ندارد.
زمینلرزه و کودک بودن تنها مرد خانه تنها منبع رنج این خانواده نیست. چهار سال پیش برادر زینب و تنهاترین فرزند پسر خانواده که عضو ارتش بود، در جریان نبرد با طالبان جانش را از دست داد. بهدنیال دریافت خبر مرگ او، پدرش نیز دچار سکته شد. او نیز خانواده را تنها گذاشت.
بعد از این رویداد مادر پیر زینب سرپرست دختر، عروس جوان و نوهاش شد. او با کمک برادر گاو شیری گرفت و هرچند اندک اما با آن گذارهی روزگار میکرد. مادر زینب میگوید: «بعد از مرگ پسر و شوهرم، برادرم اندکی کمک میشد، که او هم با آمدن طالبان مهاجر شد. گاو هم مرد.»
مادر خانواده پیشمان از برگشت به افغانستان است. او میافزاید: «حالا زیر ترپال زندگی میکنیم. یگان چیزی به کار مان شود با ترس و لرز به خانه میرویم و از زیر خاک آن را گرفته به خیمه میدویم که مبادا آجُرها پایین بریزد. این زمینلرزهها به ما هیچ چیزی نگذاشته است. از این به بعد هوا با باران سردتر میشود و زندگی در زیر این ترپال ممکن نیست و من دست و پایم را گم کردهام و حیران به خدایم.»
بر اساس آمار اوچا، در پی زمینلرزهها و پسلرزههای آن در هرات نزدیک به ده هزار خانه بهگونهی کامل تخریب شدهاند و ۲۰ هزار و ۴۳۰ باب خانهی دیگر شدیدا آسیب دیده و غیرقابل سکونت شدهاند.
بیشترین میزان تخریب و آسیبدیدگی در ولسوالیهای انجیل، کُشک یا رُباطسنگی، زندهجان، گلران و کهسان گزارش شده است.
نهادهای خیریه، تجاران و سرمایهگذاران کار ساخت شهرکهای ویژه برای آسیبدیدگان زمینلرزهها را در ولسوالیهای زندهجان و انجیل آغاز کردهاند. بر اساس اطلاعات منتشرشده، قرار است که این نهادها بیش از دو هزار خانهی مقاوم در برابر زمینلرزههای هشت ریشتری را تا پیش از فرارسیدن فصل زمستان تکمیل و به بهرهبرداری بسپارند.
عبدالله اکبری، رییس ادارهی شهرسازی طالبان در هرات به رسانهها گفته است که باشندگان هرات به حداقل هشت هزار سرپناه نیاز دارند. «بر اساس آمارهایی که سره میاشت و دیگر نهادها مثل انکشاف دهات گرفتهاند حداقل ما به هشت هزار خانه برای آسیبدیدگان نیاز داریم.»
پیشتر عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخستوزیر طالبان گفته بود که برای آسیبدیدگان زمینلرزه در هرات خانههای معیاری میسازند. اکنون معلوم نیست که از این خانه برای سوسن، نورگل و باقی زنان بیسرپرست هم تعلق میگیرد یا خیر.
نورگل میگوید: «طالبان ابتدا افراد خودشان را در لیست امداد میگیرند و در صورتی که باقی بماند به افراد با واسطه کمک خواهند کرد، اما افرادی چون من که شناس و واسطهای ندارم، سهمی در زندگی نیز نخواهم داشت.»