ضعف اشرف غنی در گفت‌وگو با طالبان

نویسنده: فریدریک بوبین

برگردان: نسیم ابراهیمی

منبع: روزنامه‌ی فرانسوی‌زبان لوماند

اشرف غنی پس از آن‌که در پایان ماه سپتامبر 2014‌ قدرت را به‌دست گرفت، نخستین سفرهای خارجی‌اش به کشورهای عربستان سعودی، چین‌ و پاکستان بود. انتخاب این کشورها از روی تصادف نبود. در واقع، کلید حل مشکلات افغانستان ‌نزد این کشورها می‌باشد. این سه کشور، نقش مهمی را در قناعت دادن سران شورشیان طالب در مذاکره‌ی صلح با رژیم کابل بازی می‎کنند. مأموریت جنگی ناتو در افغانستان به تاریخ 31 دسامبر 2014 به پایان رسید. دولت جدید افغانستان نگران وضعیت کنونی و آینده‌اش می‎باشد.

این سه کشور، هرکدام نقش ویژه‌ی خود را برای بازی دارند. عربستان سعودی با گرایش مذهب وهابیت، از نگاه ایدیولوژیکی تأثیر‌گذاری زیادی بر گروه‎های اسلام‌گرای رادیکال جنوب آسیا دارد. این گروه‎ها روابط نزدیکی با طالبان افغانستان دارند. پاکستان، بخش بزرگی از شورشیان را در خاک خود جا داده است‌- با وجودی ‎که به‌طور رسمی حضور آن‎ها را انکار می‌کند. این کشور از حضور این شورشیان برای تأمین منافع استراتژیک (ضد‌هند) خود در افغانستان بهره می‎برد. کشور چین که پدر‌خوانده‎ی هسته‌ای پاکستان پنداشته می‎شود، تأثیرگذاری زیادی بر سیاست‌های پاکستان دارد. این کشور توانایی آن را دارد که پاکستان را قانع سازد تا سران شورشیان را وادار به مذاکره‌ی‌ صلح با دولت کابل نماید. این مثلث کشوری، با هم‎دیگر روابط استراتژیک دارند. این مسلم است که آقای غنی در پی مذاکره‌ی صلح با وساطت این سه کشور برآمده است.

«مخالفان سیاسی»

رییس جمهور جدید از همان زمانی که قدرت را به‌دست گرفت، همواره از طالبان خواسته است که به‌خاطر ایجاد صلح، با دولت افغانستان به پای میز مذاکره بنشینند. او در این راه محتاطانه گام گذاشته است. از این‌رو، از به‌کارگیری واژه‎ی «تروریست» خودداری نموده است و آن‌ها را برای پیوستن به روند صلح «بین‌الافغانی»، به عنوان «مخالفان سیاسی» مخاطب قرار داده است. آیا او در این کار‌ خوش‌اقبال‌تر از کرزی است؟ حامد کرزی، رییس جمهور پیشین افغانستان برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره‌ی صلح، آن‎ها را «برادر» خطاب نمود و نیز برای آن‌که رضایت طالبان را به‌دست آورد، در زمان پایان رهبری‌اش، سیاست ضد‌امریکایی را در پیش گرفت؛ اما هیچ‌کدام ره به‌جایی نبردند. با این حال، سرانجام تمام تلاش‌ها، ‌یک ناکامی بزرگ بو‌د.

دلیل این ناکامی چه بود؟ اکنون عبدالحکیم مجاهد، یک دیپلمات بلند‌رتبه‎ی پیشین طالبان که عضویت شورای عالی صلح را دارد، در این مورد چنین می‎گوید: «در عمل، از سوی دولت کرزی هیچ اراده‏ی قاطع برای انجام گفت‌وگوی صلح وجود نداشت». شورای عالی صلح یک نهاد مشورتی است که برای انجام مذاکره‌ی صلح طالبان با دولت افغانستان، در سال 2010 از سوی کرزی ایجاد شد. آقای مجاهد می‏افزاید، دو اقدامی که به نظر می‎رسید خوب شروع شده‌اند- یکی کنفرانس شانتیلی (Oise) که از سوی دولت فرانسه در دسامبر 2012 راه‌اندازی شده بود و دیگری گشایش یک دفتر برای طالبان در قطر در ماه جون 2013- ‌با واکنش منفی از سوی کرزی تخریب شدند. علت آن این بود که وی می‎گفت، گفتمان‎ها باید در افغانستان صورت بگیرند، نه در خارج از کشور. آقای مجاهد این بی‌ارادگی را در زمان عضویتش در شورای عالی صلح حس کرده است. وی در این مورد می‎گوید: «دولت با دو دستگی روبه‌رو‌ شده بود. در این مورد هیچ هماهنگی‌ای وجود نداشت».

مشکل دیگر این بود که هیچ‌کدام از راه‌هایی ‌که کرزی در پی آن بو‌د، راه مفید نبود‌. او برادر خویش قیوم را برای پیش‌برد یک مأموریت مخفی با طالبان برگزیده بود. تلاش می‌ورزید با وساطت اشخاصی که با گروه طالبان در ارتباط بودند، رابطه برقرار نماید. قصر ریاست جمهوری کابل می‌خواست با ملا برادر، که در سال 2010 توسط سرویس‎های استخباراتی پاکستان در کراچی دستگیر شد و هم‎چنان با معتصم آغاجان که در ماه فبروری 2014 در دبی به قتل رسید، ارتباط بر‌قرار نماید؛ اما این تلاش‌ها به ناکامی انجامید‌. پاکستان که اکثر سران طالبان شورشی را در کویته (بلوچستان پاکستان) پناه داده است، به‌شدت در گفتمان صلح طالبان با رژیم کرزی، دو دستگی ایجاد می‌کرد.

«تردیدهای دایمی رهبران کابل»

با به قدرت رسیدن اشرف غنی، کار‎ها به‌سرعت شروع شدند. گشایش دفتر طالبان در قطر که با واکنش منفی کرزی مسدود شد، می‌توانست ‌بعضی افاده‌ها را در پی داشته باشد. آقای مجاهد در این مورد می‎گوید: «به‌طور رسمی، دفتر قطر برای همیشه مسدود شده است؛ اما یک راه ارتباطی را برای ما باز می‌گذارد». رییس جمهور جدید افغانستان یک برندگی دیگر برای بازی به پیش گرفته است؛ خروج بخش بزرگی از نیروهای ناتو، می‎تواند مانورهای او را تقویت نماید.

به باور آقای مجاهد، با موانعی ‌که تلاش‌های کرزی ایجاد می‎کرد، هراس از این وجود داشت که تمام مجراهای گفت‌وگو را مسدود نماید. به باور او، «تردیدهای دایمی رهبران کابل»، همیشه باعث مختل‌سازی روند مذاکره‌ی صلح می‌شدند. به‌خصوص حق رای که پاکستان مدعی آن شده است؛ کشوری که میزبان اکثر اعضای گروه‎ طالبان می‎باشد. آقای غنی، با درک این اهمیت، راه فعال‌سازی ژیوپلیتیکی را برای فشار بر دولت پاکستان به پیش گرفته است.

با این حال، نیروهای امنیتی پسا‌ناتو در افغانستان برای تأمین امنیت و ایجاد صلح، از تجربه‌ی کافی برخوردا نمی‌باشند. این مسئله یک آینده‎ی پر‌خطر را برای افغانستان پیش‌بینی می‎کند. در تمام این موارد، این دیدگاه وجود دارد که گروه طالبان- با مشوره‎ی پاکستان- به فکر برگشت دوباره به قدرت ‌است. آن‎ها پیش از این‌که راه مذاکره را طی کنند، برای دستیابی به قدرت تلاش می‎نمایند و در این مورد ریسک می‎کنند. به این اساس، دورنمای این کار یک جنگ کوتاه و متوسط را پیش‌بینی می‌کند.