آینده‌ی نامعلوم حقوق بشر در افغانستان

ناوی پیلای، رییس بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد که به افغانستان سفر کرده، از بد‌تر شدن وضعیت حقوق بشر در افغانستان ابراز نگرانی کرد. او گفت‌ که دست‌آوردهای حقوق بشر در طول یازده سال گذشته اکنون رو به وخامت است. انتقال مسئولیت‌های امنیتی و سیاسی از خارجی‌ها به افغان‌ها، ظاهرا بزرگ‌ترین نگرانی وی و هم‌کارانش در بخش حقوق بشر سازمان ملل می‌باشد. کاهش سهم زنان در شوراهای ولایتی، عدم تصویب قانون منع خشونت از پارلمان و رویه‌های بد و روندهای منفی که علیه زنان روزبه‌روز در کشور یکی پس از دیگری پی گرفته و اجرا می‌شوند، همه از نمونه‌های این نگرانی می‌باشد. تاکنون این موارد تنها برای جامعه‌ی مدنی و رسانه‌های افغانستان مطرح بود؛ اما اکنون این نگرانی‌ها به دهلیز‌های سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی نیز رسیده است.

حقوق بشر طی ده سال اخیر یکی از مهم‌ترین موضوعات و اولویت‌های دولت افغانستان و جامعه‌ی جهانی بوده که هزینه‌های زیادی صرف آن شده است؛ اما هیچ‌گاهی نتوانسته به یک فرهنگ غالب و هنجار اصولی و الزام‌آور در نگرش و رفتار مردم افغانستان بدل گردد. علی‌رغم یازده سال فرهنگ‌سازی و تلاش برای نهادینه‌سازی هنجارها و الزام‌های حقوق بشر در زندگی و رفتار جمعی و فردی افغان‌ها، هنوز‌هم تعصب، خشونت و مردسالاری آبشخور اصلی اغلب رفتار‌ها و نگرش‌های بخش عمده‌ی مردم افغانستان در جامعه بوده و کماکان مرد‌سالاری، خشونت علیه زنان، سو‌ استفاده از کودکان، گونه‌های مختلف تبعیض و بی‌عدالتی، به عنوان مهم‌ترین مصادیق نقض حقوق بشر در جامعه‌ی افغانستان تاکنون وجود داشته و هنوز ارزش‌های حقوق بشری واژگان غریب، سرد و بی‌روح در اذهان مردم افغانستان می‌باشند. تنها رسوم‌ سنتی و باورهای مردسالارانه و جزم‌گرایانه در جامعه، عاملان نقض حقوق بشر نیستند، بلکه تراژیک‌ترین گونه‌ی نقض حقوق بشر در جریان جنگ و ناامنی در کشور رخ می‌دهد. آن جاهایی که در کش‌مکش‌ها و جنگ‌های دولت با مخالفان مسلحش، مردم ملکی با بی‌رحمی‌ تمام مثله می‌شوند و هر‌روز قربانی می‌دهند.

طی چندسال اخیر، آمار کشتار غیرنظامی‌ در جریان جنگ با تروریسم، روند رو به رشد داشته و افزون برآن، غم‌ها و دشواری‌های فراوانی را جنگ و ناامنی در افغانستان بر انسان‌های این سرزمین تحمیل کرده است. هرچند ظاهرا عمده‌ترین چالش در برابر حقوق بشر در افغانستان سنت‌های دست و پاگیر اجتماعی، باور‌ها و هنجارهای مردسالارانه و جزم‌گرایانه عنوان می‌شوند و بیش‌ترین تلاش نیز در همین راستا صورت می‌گیرد؛ اما در کنار آن، برخی عوامل و فکتورهای دیگری نیز وجود دارند که مستقیما به نقض حقوق بشر می‌انجامد، و تاحدودی مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند.

فقر، جنگ و ناامنی‌های متداوم از مهم‌ترین عواملی‌اند که منجر به نقض حقوق بشر می‌شود.  کشتار غیرنظامیان، سو استفاده از کودکان، بی‌عدالتی و سایر انواع نقض حقوق بشر به عنوان برجسته‌ترین مصادیق حقوق بشر، پیامد مستقیم این سه فکتور بوده که گراف نقض حقوق بشر را در افغانستان افزایش داده است. هرچند پهنه‌ی اجتماعی و سنت‌ها و رویه‌های مردسالارانه و جزم‌گرایانه در جامعه‌ی افغانستان را نیز نمی‌توان از منظر دور داشت.

نهادینه شدن حقوق بشر در جامعه‌ی افغانستان و هنجارمند شدن رویه‌ها و رفتار مردم افغانستان از نظر حقوق بشری، نیاز به زمان دارد و نمی‌توان در کوتاه‌مدت و بدون توسعه‌ی فکری و فرهنگی و ایجاد زمینه‌های اجتماعی مناسب آن، به تأمین حقوق بشر امیدوار بود. مردم افغانستان قرن‌ها است که با سنت‌های کهن و باور‌های مردسالارانه و جزم‌گرایانه زندگی کرده و نهادینه شدن حقوق بشر در این میان، نیاز به زمان طولانی و کارهای فراوان دارد.

حقوق زن، به عنوان یکی از مصادیق حقوق بشر، نسبت به سایر مصادیق این موضوع مورد توجه بیش‌تر بوده است. وضعیت زنان از نظر حقوق اساسی و وضعیت سیاسی تحول زیادی یافته و بهبودی قابل توجهی حاصل کرده است؛ اما از نظر اجتماعی و حقوق مدنی، چندان تغییر نکرده و هم‌چنان میزان خودکشی‌ها، اجبارهای خانوادگی و اشکال مختلف تبعیض علیه زن به عنوان مصادیق نقض حقوق بشر در کشور فراوان است. هرچند که زن‌ها فرصت مشارکت در امور عمومی ‌جامعه را دارند و به اندازه‌ی مردان در تمام عرصه‌ها حضور یافته‌اند؛ اما این به معنای بهبود وضعیت حقوق زنان در کل جامعه‌ی افغانستان نیست. زن‌هایی که در عرصه‌های عمومی ‌فرصت تبارز و حضور یافته‌اند، تنها چند‌درصد اندک از کل جمعیت افغانستان را شامل می‌شود و این به هیچ‌وجه نمی‌تواند از کل زن‌ها نمایندگی کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *