ظهورِ داعش – بخش دهم

پاتریک کاکبرن

ترجمه‌ی حکمت مانا

بخش دهم

ظهور داعش، از زمان به‌اجرادرآمدن موافقت‌نامه‌ی سایکس-پیکو، رادیکال‌ترین تحول در جغرافیای سیاسی خاورمیانه، پس از جنگ جهانی اول است.[1]  بااین‌حال، این تحول در اوایل زنگ هشدارهای کمی را در سطح جهانی به صدا درآورد. حتا کسانی که در سوریه و عراق، هنوز تحت تسلط داعش قرار نگرفته بودند، توجه جدی به این مسئله نکردند. دیپلمات‌ها و سیاست‌مداران، تمایل داشتند تا با داعش مانند یک گروه بَدَوی برخورد کنند که یک‌باره از صحرا برمی‌خیزد، به‌سرعت چند منطقه را فتح می‌کند و دوباره بدون این‌که تحول چندانی در اوضاع به‌وجود بیاورد، به سرزمین خود بازمی‌گردد. ظهور بسیار سریع و غیرمترقبه‌ی آن، این امید را در نزد رهبران غربی به‌وجود آورد که سقوط داعش و ازهم‌پاشیدن خلافت نیز شاید همین‌گونه سریع اتفاق بیفتد. مانند هر فاجعه‌ی بزرگی، روحیه‌ی مردم بین وحشت کامل و این خوش‌باوری که فاجعه به آن بدی که در قدم نخست به‌نظر می‌رسد نیست، در چرخش بود.

مردم، در بغداد –با هفت میلیون جمعیت که اکثرشان شیعه هستند-، می‌دانستند که اگر نیروهای داعش –که به شکل مرگ‌باری ضدشیعه هستند- شهر را تصرف کنند، چه چیزی در انتظارشان خواهد بود. اما از این حقیقت که هنوز این اتفاق نیفتاده بود، تسلی خاطر می‌یافتند. یک زن به من گفت: «ما اول از فاجعه‌ای که برای ارتش رخ داده بود ترسیده بودیم، اما ما مردم بغداد، در طول سی و پنج سال بحران، به این مسایل عاده کرده‌ایم». از سوی دیگر، حتا زمانی که داعش تا پشت دروازه رسیده بود، سیاست‌مداران عراقی سرگرم بازی‌های سیاسی خود برای برکناری نوری المالکی بودند.

یکی از وزیران پیشین عراقی به من گفت: «این حقیقت، فراتر از یک واقعیت است که وقتی با رهبران سیاسی در بغداد صحبت می‌کنید، طوری حرف می‌زنند که گویی نیمی از کشور از دست‌شان نرفته است». بعد از فتوایی که آیت‌الله علی سیستانی، یکی از بانفوذترین روحانیون شیعه‌ی عراق صادر کرد، عده‌ی زیادی به‌طور داوطلبانه به جبهه رفتند. با‌این‌حال، در ماه جولای، این نیروها کماکان در حال برگشت به خانه‌های خود بودند، زیرا شکایت داشتند که در آن‌جا امکان داشت از گرسنگی تلف شوند و مجبور بودند خودشان سلاح و مهمات تهیه کنند. تنها ضدحمله‌ی بزرگ این نیروهای، و شبه‌نظامیان تازه تشکیل‌شده‌ی شیعه، تهاجم فجیع آنان به تکریک، در 15 جولای بود که با کمین نیروهای داعش روبه‌رو شد و تلفات سنگینی بر آن‌ها وارد آورد. نشانی از این‌که ارتشِ ازکارافتاده‌ی عراق تغییری کرده باشد وجود ندارد. همان وزیر پیشین گفت «دولت فقط از یک هلیکوپتر برای حمایت از نیروهایش در تکریک استفاده می‌کند؛ به همین دلیل برای من سوال است که چه بلایی بر سر آن 140 هلیکوپتری که دولت اخیرا خریداری کرده، آمده است؟». تنها جوابی که برای این سوال وجود دارد، به سادگی، این است که به احتمال زیاد، پول موشک‌های آن 139 هلیکوپتر دیگر «دزیده شده است»!

دربرابر این فجایع، اکثر شیعه‌ها از دو باور آرامش می‌یافتند که اگر حقیقت می‌داشت به این معنا بود که وضعیت کنونی، آن‌گونه که به‌نظر می‌آمد خطرناک نیست. طبق این باورها، آن‌ها استدلال می‌کردند که سنی‌های عراق قیام کرده‌اند جنگ‌جویان داعش، صرفا نیروهای خط مقدمِ این قیام هستند که توسط اعمال و سیاست‌های نوری المالکی برانگیخته شده‌اند. همین‌که او برکنار شود –که ظاهرا به‌خاطر فشارهای ایران و آمریکا و سلسله‌ی روحانیون شیعه حتمی می‌نمود-، بغداد یک توافق تقسیم قدرت، با خودمختاری در منطقه‌ای، به سنی‌ها پیشنهاد خواهد کرد، شبیه همان اتفاقی که با کردها افتاده بود. پس از آن، قبایل سنی، افسران پیشین ارتش و بعثی‌ها که اجازه داده‌اند داعش رهبری قیام سنی را به دست بگیرد، علیه آن‌ها تغییر موضع خواهند داد. باوجود این‌که تمام شواهد خلاف این را نشان می‌دهد، شیعه‌ها در تمام سطوح به این افسانه دلگرم بودند که داعش ضعیف است و پس از دست‌یافتن به اهداف خود به سادگی توسط میانه‌روهای سنی از هم می‌پاشد. یک عراقی شیعه به من گفت: «من شک دارم که داعش اصلا وجود داشته باشد».

متاسفانه، داعش نه تنها وجود دارد بلکه سازمانِ ظالم و قدرت‌مند آن، قصد ندارد تا منتظر بماند متحدین سنی‌اش روزی به آن خیانت کنند. در موصل، داعش از تمام جنگ‌جویان اپوزیسیون خواسته است تا با خلافت بیعت کرده یا سلاح‌های خود را بر زمین بگذارند. در اوایل ماه جولای، جنگ‌جویان، دو افسر سابق از جمله دو جنرالِ دوران حکومت صدام حسین را دست‌گیر کردند. به گروه‌هایی که تصاویر صدام را برافراشته بودند اخطار داده شد تا آن‌ها را برچینند وگرنه منتظر عواقب آن بمانند. ایمن التمیمی، از کارشناسان جهادی‌ها، گفت: «به نظر نمی‌رسد بقیه‌ی اپوزیسیون مسلح سنی بتوانند با موفقیت، علیه داعش بایستند. اگر قرار باشد دست به این کار بزنند، باید پیش از این‌که داعش خیلی قدرت‌مند شود، این کار را بکنند». وی خاطرنشان کرد که جناحِ به‌اصطلاح میانه‌رو در اپوزیسیون سنی، برای جماعت باستانی مسیحی عراق، که از سوی داعش مجبور شده بودند به اسلام بگرایند و مالیات ویژه‌ای را بپردازند یا کشته شوند، کاری نکرده بود. اعضای دیگر فرقه‌ها و گروه‌های قومی، کشتار و بازداشت شیعه‌ها و دیگر گروه‌های مذهبی غیرسنی را محکوم کردند. به‌نظر می‌رسید که زمان برای راه‌اندازی یک چالش موفق توسط اپوزیسیون غیرداعشی (non-ISIS)، در حال پایان‌یافتن است.

[1]  (پی‌نوشت:‌ موافقت‌نامه‌ی سایکس-پیکو، توافقی سری میان بریتانیای کبیر و فرانسه بود که در ماه می ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافق‌نامه به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و بریتانیا منجر شد. مناطقی که قبل از آن تحت کنترل ترک‌های عثمانی بودند – مترجم)

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *