راد نوردلند/ نیویورک تایمز
ترجمه: معصومه عرفانی
دگروال قلندرشاه قلندری، پرنشانترین خلبان افغانستان، اخیرا دستوری دریافت که هدفش بنیانگذاری سنگبنای نیروی هوایی جدید کشورش بود: اسکادرانی از هلیکوپترهای جنگی ساخت آمریکا، به منظور برطرفسازی مشکل بغرنج فقدان پشتیبانی هوایی از نیروهای امنیتی افغانستان.
شانزده هلیکوپتر نظامی، امسال به این کشور منتقل شدند و دوازده فروند دیگر نیز قرار است به آنها اضافه شوند. اما دگروال قلندری نظر مساعدی نسبت به این مسئله ندارد. او گفت: «این هواپیماها کاملا بیاستفاده هستند. صادقانه بگویم، اصلا نمیدانم چرا این هواپیماها اینجا هستند».
یکی از ماموران روابط عمومی، تلاش کرد تا دگروال را درحالی که با یک ژورنالیست در پایگاه نیروی هوایی افغانستان در فرودگاه کابل صحبت میکرد، دعوت به سکوت کند. افسر آمریکایی که در آنجا حاضر بود، با ناراحتی و بهتزده به او نگاه میکرد.
اما دگروال ادامه داد: «من حقیقت را میگویم. اینجا کشور من است، اینها مردان من هستند و باید حقیقت را بدانند».
او نقشهای را روی میز پرتاب کرد که برد مؤثر این هلیکوپترها را نشان میداد: آنها حتا نمیتوانند به مناطقی که طالبان از آنجا عملیات نظامی اجرا میکنند برسند. او گفت: در فصل تابستان، حداکثر ارتفاع آن با محمولهای از سوخت و مهمات، تنها 7000 تا 8000 فوت است –به این معنا که این هلیکوپتر نمیتواند از اکثر رشتهکوههایی که کابل را محاصره کردهاند و حدود 6000 فوت ارتفاع دارند، عبور کند.
دگروال قلندری گفت: «پرواز با این هواپیما ناامن است، موتور آن ضعیف است، روتور دم معیوب است و زرهپوش نیست. اگر ما برای هدفگرفتن دشمن ارتفاع را کم کنیم، با آتش ضدحملهی دشمن مواجه میشویم و نمیتوانیم از آنها زنده بیرون بیاییم. حتا سلاحها نیز خوب نیستند».
هر هلیکوپتر، حامل دو مسلسل کالیبر 50 است که در دو طرف کابین خلبان نصب شدهاند. یکی از 10 خلبانی که اخیرا توسط آمریکاییها آموزش دیده است گفت: «آنها دایم گیر میکنند».
سرهنگ قلندری نخستین مقام افغان نیست که درمورد وضعیت اسفناک تلاشها برای ایجاد یک نیروی هوایی که توان جایگزینشدن با نیروی هوایی آمریکا را داشته باشد، شکایت میکند. این نیرو باید بتواند در انجام حملات هوایی، ماموریتهای ترانسپورتی در کشوری با جادههایی خراب و خطرناک، و همچنین ماموریت انتقال زخمیها، جایگزین آمریکاییها شود. درحالیکه افغانها از این مسئله شکایت دارند که متحدانشان، نیازمندیهای آنها در مبارزه با طالبان را نادیده گرفتهاند، مقامات آمریکایی، این خواستهها را غیرواقعی میخوانند.
در گذشته، تلاشها بر بازسازی نیروی هوایی بازمانده از زمان حضور شورویها متمرکز شده بود. در آن دوران، نیروی هوایی افغانستان، حتا دارای جتهای جنگندهی MiG-21 بود که توسط خلبانهای افغان هدایت میشدند. اما تمام آنچه افغانها در سالهای اخیر داشتهاند، ناوگانی از هواپیماهای ترانسپورتی سیسنا، هلیکوپترهای ترانسپورتی قدیمی MI-17 و هلیکوپترهای جنگی MI-35 بوده است.
تلاشهای آمریکا برای بازسازی ناوگان روسی، پس از آغاز درگیریها در اوکراین، که تحریمهای غرب بر روسیه را در پی داشت، متوقف شد. این تحریمها، بهدستآوردن قطعات یدکی را دشوار کرده و خرید هلیکوپترهای جدید روسی را ناممکن ساختند.
از ناوگان قدیمی افغانها، از پنج هلیکوپتر جنگی MI-35 –هواپیمایی که کاملا مناسب شرایط افغانستان بود- تنها یکی از آنها هنوز قادر به پرواز است. اما دگروال قلندری گفت: «و آن هم مدت زیادی دوام نمیآورد».
تعدادی از MI-17های روسی که بهطورمعمول برای حمل و نقل استفاده میشدند اکنون بیشتر برای انتقال هوایی زخمیها مجهز شدهاند اما مشکلاتی دایمی در آنها وجود دارد که اغلب برای تعمیرات یا مسایل مربوط به قطعات یدکی، امکان پرواز ندارند. از طرفی نیز، برخی مقامهای دولتی افغان، برای پروازهای داخلی در سراسر کشور، درخواست استفاده از این هواپیماها را میدهند.
مقامات آمریکایی، MD-530 را، پاسخی سریع -و واقع گرایانه– برای حل نیازهای نیروی هوایی افغانستان میدانند. این هلیکوپتر دو سرنشین، ساختهشده توسط مک دانل داگلاس، 33 سال بهعنوان هلیکوپتر دیدهبانی در عملیاتهای ویژه کاربرد داشته است و در ایالت متحده، بهعنوان هلیکوپتر بخش ترافیک یا اخبار آب و هوا یا کارهای مربوط به خطوط برق، استفاده میشود. به گفتهی مقامات آمریکایی، پرواز و تعمیر این هلیکوپتر آسان است و میتواند بهسرعت در افغانستان مورد استفاده قرار بگیرد. چهار MD-530، در آگست امسال به دو ماموریت جنگی رفتهاند و مقامات افغان و آمریکایی، هر دو از آن رضایت داشتند.
افسران آمریکایی میگویند که شاید سالها طول بکشد تا خلبانهای افغانی، برای بهپرواز درآوردن هلیکوپترهای نظامی پیشرفتهتر آمریکایی با کنترلهای کامپیوتری و دستگاههای خودکار پیچیده، آماده شوند. هزینهی پرواز با این هواپیماها نیز بسیار سنگین است.
دگروال دوم جیمز ابوت، مربی نیروهای هوایی که بعد از بازنشسته شدن، برای کمک به اجرای برنامهی بهکارگیری MD-530 در افغانستان، دوباره به کار برگشته است، گفت: «این یک راهحل دایمی است. شما درحال مبارزه با افراد مسلحی هستید که سلاحهای خود را در پشت وانتها منتقل میکنند. این مبارزه، نیازی به فنآوریهای بیشتر و پیشرفتهتر ندارد».
هلیکوپترهای جدید و تعداد کافی از خلبانهایی که برای پرواز با آنها آموزش دیدهاند، درطول کمتر از یک سال آماده شده و به افغان آمدند. دگروال ابوت گفت: آنچه در این مدت کوتاه انجام شده است، شگفتانگیز است.
تعدادی از خلبانان افغانستان، درحال حاضر، واجد شرایط هستند تا دیگر افغانها را برای پرواز با MD-530 آموزش بدهند. اما آموزش مکانیکها و افرادی که وظیفهی نگهداری از آن را دارند، زمان بیشتری را در میگیرد؛ بنابراین هنوز بیشتر این وظایف را پیمانکاران آمریکایی انجام میدهند.
دگروال ابوت گفت: بیشتر شکایت افغانها از هواپیمای جدید، از سوی خلبانان قدیمی بود که به تجهیزات روسی عادت کرده بودند و برایشان استفاده از این هواپیمای جدید دشوار است. «اما خلبانان جوان آن را دوست دارند».
او درمورد شکایتها درمورد مشکلات هلیکوپترها در ارتفاعات بالا در میدانهای جنگی افغانستان گفت که این مسئله، حتا برای پیشرفتهترین هواپیماهای آمریکایی نیز مشکلساز است.
خلبان نعیم آزادی -یکی از خلبانان مربی جدید با تجربهی نخستین ماموریت رزمی با MD-530، در ماه گذشته در جلالآباد – درمورد این هلیکوپتر خوشبین است. بااینحال، او گفت که آرزو میکرد این هلیکوپتر، مجهز به دوربینهای مخصوص هدفگیری باشد. درحالحاضر، هدفگیری با چشم انجام میشود و مسلسلهای 50 کالیبر دوقلو، با چرخش هلیکوپتر به سمت هدف، نشانهگیری میکنند. این خلبان 27 ساله گفت: «اگر ما کنترلکنندههایی از زمین نداشته باشیم که ما را هدایت کنند، هدفگیری بدون اشتباه برای ما بسیار دشوار است».
اکنون، یکی از این هلیکوپترهای جدید خراب شده است. این اتفاق زمانی رخ داد که یک خلبان آمریکایی همراه با یک کارآموز افغان، آن را در ارتفاع 8000 فوتی در شرق کابل به پرواز درآورده بودند. پس از فرودآمدن هلیکوپتر، وزن سبک آن، بهاضافهی مشکلات مربوط به دُم، باعث شد تا باد آن را منحرف کند. اگرچه خلبانها به سلامت موفق به فرار شدند، اما هواپیما از صخره سرنگون شد و از بین رفت. دگروال قلندری گفت: این حادثه، محدودیتها و مشکلات این هلیکوپترها را در خاک افغانستان نشان داد. او اضافه کرد: «زمانی که خلبانها با این هلیکوپترها پرواز میکنند، فقط خدا و من میدانیم که آنها با چه دشواریهایی روبهرو میشوند. من نمیتوانم مطمین باشم که آنها دوباره برمیگردند».
به گفتهی مقامات افغانستان، MD-530 تنها هواپیمای مشکلدار درمیان جنگافزارهای افغانستان نیست. 25 هواپیمای ترانسپورتی C-208 نیز وجود دارند که هواپیماهایی 12 سرنشین هستند و آمریکاییها آن را بهخاطر سادگی و دوامش ستایش میکنند.
اما فرماندهی نیروهای هوایی افغانستان جنرال محمد دوران، با این دیدگاه مخالف است. او در مصاحبهای گفت: « C-208 برای خاک افغانستان خوب نیست. برای جغرافیای این کشور نامناسب است… ما نمیتوانیم آن را تحت فشار کنترل کنیم. سقف آنها تنها 4000 تا 5000 متر است و این در هوای گرم کافی نیست».
جنرال دوران گفت: اگرچه او برای کمکهایی که آمریکاییها ارایه کردهاند سپاسگذار است، اما باور دارد که آنها هنوز برای اینکه نیروی هوایی را به وضعیت آن در دوران روسها در سالهای 1980 برسانند، کارهای زیادی را باید انجام بدهند.
او گفت: «دوستان بینالمللی ما، بهخصوص ایالات متحدهی آمریکا، فعالیتهای بسیار سودمندی برای کمک به نیروی هوایی افغانستان انجام دادهاند. ما از صفر شروع کردیم و اکنون در وضعیت بهتری قرار داریم. اما آمریکاییها به خواستههای ما توجهی نشان ندادند و با طرف افغانی مشورت نکردند».
بااینحال، این جنرال افغان درمورد 20 هواپیمای A-29 ساخت برزیل که قرار است از سال آینده وارد شوند، ابراز امیدواری کرد. برخلاف هلیکوپترهای جدید فعلی، A-29 میتواند بمبهای هدایتشوندهی لیزری و دیگر سلاحها با تکنولوژیهای پیشرفته را استفاده کند.
جنرال کریس کریج، فرماندهی ماموریت آموزشی نیروی هوایی آمریکایی در افغانستان، اذعان داشت که توسعهی نیروی هوایی افغانستان، در مقایسه با دیگر تلاشها برای آموزش نظامی، عقب مانده است. برای نمونه، آمریکا و متحدان ائتلافی آن، تا پیش از سال 2007، حتا آغاز به آموزش نیروی هوای افغانستان نکرده بودند. این پروسه، بهدلیل اینکه آموزشهای موردنیاز برای خلبانها و مکانیکها بسیار فنی است و زمانی طولانی را دربر میگیرد، دشوار است. مخصوصا درمورد خلبانها که باید تسلط کامل به زبان انگلیسی داشته باشند و زمانی درحدود یک سال اول آموزشی آنها برای آموزش زبان سپری میشود.
جنرال کریج، گفت: « A-29، قطعا هواپیمای مناسبی است. باعث میشود تا قابلیتهای آنها برای مراحل بعدی بالا برود و نه تنها بتوانند از مسلسل و موشک استفاده کنند، بلکه قادر به پرتاب بمب باشند. و در واقع، این همان نقطهای است که ما میتوانیم نیروی هوایی افغانستان را به جایی برسانیم که برای حفظ و پشتیبانی از نیروهایشان در آن نبردهای دشوار آماده باشند».
آموزشها برای استفاده از A-29، از سال آینده آغاز میشود و تمام این 20 فروند هواپیما نیز تا سال 2018 وارد افغانستان خواهند شد.
اما نیروهای زمینی افغان، در نبردهای خود با طالبان، با چالشهای بیشتری روبهرو میشوند و درخواست پشتیبانی هوایی دارند. طالبان، در نبود حملات آمریکایی آمریکا، بدون نگرانی و با مشکلاتی کمتر، به مبارزه ادامه میدهند.
بیشتر حملات هوایی آمریکاییها در پشتیبانی از نیروهای افغان، باید مورد به مورد توسط جنرال جان اف.کمپل، فرماندهی آمریکایی در افغانستان، مورد تایید قرار بگیرد؛ اما تمام این حملات تایید نمیشوند.
یکی از موارد استثنا، درمورد موسی قلعه، منطقهای در ولایت هلمند اتفاق افتاد که در 26 اگست، توسط طالبان سقوط کرد. به گفتهی مقامات افغان و ساکنان محل، حملات هوایی سنگین آمریکاییها، هفتهها پس از آن نیز در آن منطقه جریان داشت.
بااینهمه، جنرال کریج گفت: این نخستین سالی است که نیروهای ائتلاف تمام مسئولیت را در این حملات بهعهده نگرفتهاند.
پذیرفتن این مسئله برای افغانها دشوار بوده است. یک جنرال آمریکایی دیگر که بهشرط عدم افشای نامش حاضر به گفتوگو شد، با انتقاد از وضعیت گفت که استفادهی گستردهی آمریکاییها از نیروی هوایی در طی سالهای گذشته، باعث وابستگی بیشازحد دولت افغانستان به آنها شده است.
این جنرال گفت: طالبان پشتیبانی هوایی ندارند و از نبود آن شکایت نمیکنند. بااینحال، کار خود را پیش میبرند.