- ای پسر، کار را به اهل کار بسپار و خودت برو چرس و چکر بزن. بگو «پیش من جز سخن چرس و چکر هیچ مگو».
- از مکافات عمل غافل بشو؛ چون اگر غافل نشوی معنایش این میشود که هر بار که کار غلطی بکنی باید منتظر بمانی که پاداشاش را چهگونه خواهی گرفت. این سبب میشود که به سریالهای ترکی علاقهمند شوی و بیست و چهار ساعت پیش تلویزیون بنشینی و از کار و روزگار بمانی.
- هرگز به خطای خویش اعتراف مکن. چرا که این کار خطاست و خطا را با خطا پاک نتوان کرد. شاید بپرسی چرا؟ خوب، ای پسر، اگر من این را شرح بدهم پندهای دیگر میمانند. با وجود این دو کلمه در بارهاش میگویم. ببین، فرض کن تو رییسجمهور یک کشور هستی و مرتکب خطای همکاری با طالبان شدهای. حال… گمش کن از خیر شرح این ماجرا بگذر.
- ای پسر، هرگز ژنده مپوش. از آن که خلق به سخن ژندهپوشان گوش ندهند. البته این به این معنا نیست که در آستر دریشیات چراغ نئون نصب کنی یا برق بوتهایت نور چشم خلق عالم شود یا جیب واسکتات چهار رنگه باشد.
- همیشه ریاضی کار کن. چرا که ریاضی علم عدد است و شناختن عدد نردبان سعادت. از دو جهت: یکی این اگر عدد شناس باشی، میتوانی بفهمی که مثلاً اگر دو میلیون شاگرد خیالی داشته باشی (در هزار مکتب خیالی) و برای هر شاگرد هزار افغانی خرج کتابچه و قلم اختصاص بدهی، مجموعاً چهقدر پول باید اختصاص بدهی و اگر این شاگردان خیالی این پول را نگیرند، که نمیگیرند، آن وقت پیش تو چهقدر پول میماند (قانون فاروق در ریاضیات). دیگری این که اگر ریاضی بدانی، میتوانی بفهمی که چند کیلومتر جمعیت ممکن نیست فقط چهار تا آدم کوچه بازاری باشند و احتمالاً تعداد شان به هزاران نفر میرسند. فایدهی فهمیدن تعداد جمعیت این است که در بارهی شان حرفهایی نمیزنی که بعداً نصف شهر دشمنات شوند (اصل تحقق در ریاضیات).
- ای پسر، تا توانی شاهد مباش. دلیلاش آن است که مردم هر خرابی که بکنند، فوراً تو را نیز شاهد گیرند و گویند «دزدی؟ آری، فلانی شاهد است». البته هنوز چنین چیزی اتفاق نیفتاده، اما در عصر تلویزیون و انترنت بعید نیست خیالی از این دست به سر کسی بزند و تو رسوا گردی.