سالهاست که این باور در افغانستان پخش شده و ریشه دوانده و قوام یافته که پاکستان پشتیبان اصلی طالبان است و تا آن کشور سیاست خود را در برابر افغانستان تغییر ندهد، طالبان همچنان از منابع مالی و نظامی آن کشور بهره خواهند برد. این سخن درستی است. فهمیدن آن هم نبوغ سیاسی نمیطلبد. مثل روز روشن است که پاکستان طالب میپرورد و از طالبان پشتیبانی میکند. این که باید کاری کرد که پاکستان دست از حمایت این گروه ویرانگر آدمکش بردارد نیز درست است. اما چیزی که در این میان به یک اصل بدیهی تبدیل شده و دیگر کسی بدیلی برای آن نمیشناسد این است که برای تغییر سیاست پاکستان حتماً باید با سیاستمداران آن کشور مذاکره کرد. منطق این موضع در میان دولتمردان افغان این است که اگر دولت پاکستان بپذیرد که حمایتاش از طالبان غلط است، آن وقت دست از پشتیبانی این گروه برخواهد داشت.
حال، کل سخن بر سر همین مسئله است که پاکستان چهوقت خواهد پذیرفت که حمایتاش از طالبان به نفع آن کشور نیست؟ به بیانی دیگر، افغانستان باید چه چیزی به پاکستان نشان بدهد که پاکستان را متقاعد کند دست از سیاست موجود خود در برابر افغانستان بردارد؟
یکی از راههای بسیار موثری که دولت افغانستان هرگز حاضر نیست امتحاناش کند، وارد کردن فشارهای کمرشکن بر طالبان است. فشار آوردن بر طالبان، که برای دولت افغانستان امری کاملاً ممکن و ثمربخش است، اگر بیوقفه ادامه یابد، رفته-رفته پاکستان را مجبور خواهد کرد که در سیاست خود در برابر افغانستان تجدید نظر کند. کدام سیاستمدار هوشمند پاکستانی میخواهد منابع کشور خود را سر گروهی مصرف کند که دایماً در حال باختن نبرد در میدان تقابل نظامی و فرهنگی باشد؟ چه کسی میخواهد سر اسپ بازنده شرط ببندد؟
افغانستان نمیتواند بر پاکستان فشار بیاورد تا وضعیت طالبان در داخل افغانستان تغییر کند. اما میتواند بر طالبان فشار بیاورد، تا وضعیت سیاست پاکستان در اسلامآباد تغییر کند. اما دولت افغانستان از این گزینهی دومی استفاده نمیکند. برای این که حکومت اشرف-اتمر هم میخواهد طالبان باشند و قوی باشند و هم به دولت افغانستان کاری نداشته باشند. این همان خیال محالی است که روزی گور این دولت را خواهد کند و مردم افغانستان را باز به کام تباهی فرو خواهد افگند.