پیش‌بینی سال 1395

بسته‌ی اهل‌بیت برای مهاجرین

بسته‌ی اهل‌بیت برای مهاجرین
(دالر امریکایی، شیطنت ایرانی و مرگ افغانی)


این روایت را شنیده‌اید که می‌گویند «اگر فقر از در درآید، ایمان از دریچه فرار می‌کند.»؟ شما چه‌قدر با این روایت موافقید؟ من می‌گویم اگر فقر از در درآید، نه‌تنها ایمان که زندگی هم از دست می‌رود، البته نه صددرصد. برای این ادعا دو مثال می‌آورم، یکی داخلی، دیگری خارجی.
ما بدون هیچ اغراقی مالک تاریخ پنج‌هزارساله‌ایم. شما در این پنج‌‌هزار سال وارد شوید، در فاصله‌ی چندصدساله از حالا، هیچ حاکم و پادشاه و امیری یافت نمی‌شود که فقر را وارد خانه‌های مردم یا بخشی از مردم نکرده باشد و ایمان و حیات آن‌ها را نستانده باشد. اگر شما چنین یک حاکمی در فاصله‌ی سه‌صدساله‌ی تاریخ ما یافتید، بیایید موهای سرم را با داس بتراشید و روی آن بنویسید دروغگوی بی‌شرف! نمی‌توانید. حالا بگذریم که تاریخ ما به‌جای افتخار، به بخش بزرگی از مردم این سرزمین فقر توزیع کرده و به جای زندگی، مرگ هدیه داده است.
اگر در روزگار فعلی که حاکم کشور (رییس‌جمهور) دیگر نمی‌تواند زندگی کسی را صرفاً به این دلیل که دل مبارکش می‌خواهد بگیرد؛ به روایت بالا فکر کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که «در حال‌حاضر اگر فقر از در درآید (که حتماً می‌آید)، ایمان از دریچه فرار می‌کند و صاحب خانه از کشور.» بیایید به آمار مهاجرین افغانستان در دو کشور ایران و پاکستان نگاهی بکنیم، می‌گویند حداقل 5 میلیون مهاجر افغانی در این دو کشور وجود دارد. حالا سوال این است که چرا این جمعیت انبوه از کشور مهاجر شده؟ دلیل این است که برآیند تاریخ پنج‌هزارساله‌یی‌که رییس‌جمهور فعلی از افتخار به آن هیچ فارغ نمی‌شود، فقری است که از در خانه‌های این مردم وارد شده و این‌ها را مجبور به ترک وطن کردند. (این مثال داخلی و وطنی)
فقر با رفتن از کشور از بین نمی‌رود. همچنان از در خانه‌ها وارد می‌شود تا ایمان‌ها را از دریچه فراری دهد. حتماً شنیده‌اید که جمهوری اسلامی ایران جوانان افغانی را به بهانه‌ی دفاع از حریم اهل‌البیت به سوریه می‌فرستد. قبول دارم که خبر تازه‌یی نیست، اما سوال این است که جوانان افغانی چه‌گونه متقاعد می‌شوند به سوریه بروند تا بمیرند؟
اکثریت این جوانان بدبخت به پول نیاز دارند تا خود و خانواده‌ی خویش را از گرسنگی و مرگ نجات دهند. اما پول که سر سرک نیست، در اختیار صاحبش است. جمهوری اسلامی ایران در سوریه با عربستان و متحدینش در رقابت است. هر دو طرف نیروهای جنگی خویش را با نام‌ها و عناوین مختلف به سوریه می‌فرستند تا یک‌دیگر را بکشند. ایران از یک‌سو برای جنگ در سوریه به سرباز نیاز دارد و از سوی دیگر، پناه‌گاه چند میلیون مهاجر است. زمینه برای شکار مهاجرین فراهم است. ولایت فقیه با فریب مذهبی و تطمیع پولی، جوانان بسیاری را شکار کرده و به سوریه فرستاده. ولایت فقیه با سوء‌استفاده از باورهای مذهبی مهاجرین حریم اهل‌البیت را بهانه می‌کند و مخالفان بشار اسد را، مخالفان اهل‌البیت پیامبر قلمداد کرده، جوانان مذهبی افغانی را تحریک می‌کند. سپس وعده‌ی پولی ماهوار به مقدار قابل‌توجه و اقامت در ایران را برای تطمیع آن‌ها پیشکش می‌کند. حالا اگر این مسأله را از فاصله‌ی کمی دورتر بنگریم، می‌بینیم که ولایت فقیه به شماری از جوانان مهاجر افغانی یک بسته می‌دهد که نامش اهل‌البیت است. درون این بسته، دالر امریکایی وجود دارد که با شیطنت‌های ایرانی یک جوان فقیر و مجبور را متقاعد به رفتن در سوریه می‌کند. آن‌چه از بسته‌ی اهل‌البیت برای این جوانان شوربخت به‌جا می‌ماند، مرگ غریب در سوریه در خط مقدم جنگ با القاعده و داعش است. به نقل از یکی از همین جوانانی که گرفتار ولایت فقیه شده، به سوریه فرستاده شده و توانسته از سوریه فرار و دوباره به افغانستان برگردد، جوان‌های بدبخت افغانی در خط مقدم جنگ است. پشت سر این‌ها، نیروهای سوری و در آخر هم نیروهای ایرانی قرار دارند. حریم اهل‌البیت و حضرت زینب و تمام آن‌چه دولت ایران ادعا می‌کند، دروغ و فریبی بیش نیست. (این هم مثال خارجی)
حالا می‌پرسید مقصر اصلی کیست؟ دست‌های زیادی وجود دارد که مقصراند، اصل و نااصلش را نمی‌توان تشخیص داد. حکومت ما، رژیم ایران، خود جوانانی که برای رفتن حاضر می‌شوند، عربستان، روسیه، امریکا و… همه مقصراند.
اما حکومت افغانستان و وزارت امور مهاجرین با آن‌که خبر دارد این ستم در حق مهاجرین روا داشته می‌شود، با سکوت خویش سنگ دیگری و سنگ کلان‌تری بر فرق کچل این مهاجرین می‌کوبد. اگر خبر ندارد بگوید که ما خبر نداریم، ما هم کاری نداریم، می‌گوییم یک آدم کور و کری را برده در وزارت امور مهاجرین که هیچ چیزی را نمی‌بیند و نمی‌شنود.