حادثه‌ی قندوز و ضعف تحرک دولت

ستار ثابت

حوالی سه یا چهار بامداد روز گذشته، هنگامی که بیش از 185 مسافر از ولایت‌های شمالی تخار، قندوز و بدخشان از کابل به‌سوی خانه‌های‌شان می‌رفتند، در منطقه‌ی شینه‌تپه‌ ربوده می‌شوند. ساعاتی بعد از رسانه‌یی شدن این ربایش، پولیس قندوز گفت که از مجموع افرادی که ربوده شده بودند، 150 تن آن‌ها آزاد شده، 18 تن در قید طالبان مانده و 10 تن دیگر کشته شده‌اند.
گروه طالبان مسئولیت این حادثه را به‌عهده گرفته است و با درنظرداشت حضور فراگیر و مشکل‌ساز طالبان در آن سمت، وقوع این حادثه قابل درک است. حکومت اما، تاکنون از دقت و درایت لازم در برابر این حضور برخوردار نبوده است. ضرورت توجه بیشتر حکومت در برابر وضعیت زمانی بیشتر احساس می‌شود که از حضور گسترده‌ی طالبان در ولایت‌های شمالی غافل نمانیم. طالبان یک سال قبل پس از به رهبری رسیدن ملا منصور قربانی خوش‌بینی مذاکره با طالبان شد و آن گروه با استفاده از این فرصت به‌جای روی آوردن به مصالحه، به‌طور جدی‌تر به پیشبرد عملیات خود دست زد. سقوط قندز در سال گذشته معلول این خوش‌بینی و عدم هوشیاری حکومت در زمینه‌ی برخورد با طالبان بود. ماجرا بار دیگر تکرار شده است و این‌بار نیز با تغییر رهبری در طالبان و به قدرت رسیدن ملا هبت‌الله، حکومت و شورای عالی صلح دچار این پیش‌داوری شده است که می‌تواند طالبان را پای میز مذاکره و مصالحه بکشاند. اما وقوع حادثه‌ی روز گذشته می‌تواند اخطار جدی‌یی باشد حاکی از استمرار خشونت در میان طالبان و نیز ضعف اراده‌ی مبارزاتی در حکومت. ادامه‌ی این وضعیت می‌تواند حوادث بزرگ‌تری را در کشور دامن بزند.
تنور مصالحه‌ی حکومت با حکمتیار در کابل چندان گرم است که بسا قضایای مهم جاری کشور در آن عملاً در حال سوختن است. پاکستان با مهارت و مکارگی تمام برای حکومت وحدت ملی هم دوست است و هم دشمن و حکومت هنوز تشخیص نداده است که کدام‌یک از جنبه‌های رابطه‌ی پاکستان را جدی بگیرد و کدام‌یک را باور نکند. ریخت‌وپاش ارتباط صمیمی و مبتنی بر همکاری‌های متقابل مردم با حکومت در حال افزایش است و همه‌روزه صداهای اعتراض از گوشه‌گوشه‌ی کشور گزارش می‌شود. بخش وسیعی از مردم به‌خاطر یک مسأله‌ی مهم ملی بر حکومت معترض‌اند و بخش دیگر با آمدن حکمتیار مخالف‌اند و به‌خاطر رواداری بیش از حد حکومت با او، علم اعتراض علیه حکومت را بلند کرده‌اند و با وصف این‌همه، گروه‌های تروریستی در حال نضج و قوام گرفتن و تشدید حملات‌اند.
نمی‌توان در برابر وضعیت حاضر خاموش و بی‌اعتنا بود. مشکلات در کشور همه‌جانبه به‌نظر می‌رسد. مقامات در غزنی خبر از خراب شدن ضعیت می‌دهند، در هلمند طالبان دست به عملیات زده‌اند و ولایت‌های دیگر همچنان ناآرام‌اند. اما عنصر اصلی قضیه این است که حکومت در وضعیت خوبی به‌سر نمی‌برد. فرصت‌های فراوان بیهوده خاک شد، اما حکومت هنوز قادر نیست چاره‌یی برای برگزاری انتخابات پارلمانی بسنجد و در کنار این، به ده‌ها فوریت و ضرورت دیگر رسیدگی کند. این نشان‌دهنده‌ی عدم انسجام درونی در حکومت وحدت ملی است و در نتیجه فرصت خوبی برای نمایش قدرت مخالفین مسلح و گروه‌های تروریستی.
ولایت‌های شمالی کشور در شرایط کنونی بیش از هر ولایت دیگر نیازمند مراقبت بیشتراند. دو حزب سیاسی بزرگ آن سمت این‌روزها برای یکدیگرشان رگ گردن می‌پندانند و میدان برای استقرار طالبان و گروه‌های تروریستی دیگر فراهم می‌شود. مسئولین حکومتی آن‌سمت در رقابت‌های سیاسی میان خود مصروف‌اند و تروریست‌ها تجربه و تمرین قدرت می‌کنند. نتیجه این می‌شود که ولایت‌های شمالی امروزه با این مسایل ناگوار دچار شوند. حکومت خاموش است. مردم ناآرام می‌شوند و وضعیت خراب، مسئولیت این فاجعه بر دوش کیست؟ حکومت. اما واقعیت‌ها می‌رساند که حکومت در پیش‌گیری از پخته شدن این وضعیت، خیلی ضعیف عمل می‌کند. و این به‌نفع کشور نیست. نباید با دل‌خوشی‌های کوچک، از واقعیت‌های بزرگ و جاری در کشور غافل شد و وقتی که دید فاجعه رقم زده شده، متوجه آن شد. انتظار می‌رود حکومت وحدت ملی در عوض رویاروی قرار گرفتن با مردم و قربانی مصالحه‌ی یک‌جانبه با طالبان شدن، با وضعیت پیش‌آمده مقابله کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *