بر اساس گزارشهای حاکی، چین دستگاههایی را به دولت افغانستان داده که میتوانند مواد منفجره را شناسایی کنند. قرار است این دستگاه در دروازههای ورودی کابل نصب شوند. ما خیلی وقت است که از چین ممنونایم. البته یکنواخت ممنون نیستیم. گاهی دوازده ساعت ممنونایم، گاه یک هفته، گاه یک ماه. فرق میکند. وقتی که اولادمان فشار میآورند که برایشان بوت بخریم، معمولا برای یک هفته ممنونایم و بعد از یک هفته، یعنی پس از آنکه آن بوتها پارهپاره شدند، طبعا ما هم عصبانی میشویم و فحش میدهیم. وقتیکه توپ چینی میخریم و به خانه میبریم تا فرزندان خود را از شر ِ کوچهگشتی نجات بدهیم و اخلاقشان را اسلامی بار بیاوریم، معمولا دوازده ساعت ممنونایم؛ چرا که توپ چینی امکان ندارد بیش از دوازده ساعت دوام بیاورد. بههر حال، دورهی ممنونیت ما از یک ماه بیشتر نیست. خدا پدر چین را بیامرزد.
حالا که دستگاههای کشفکنندهی مواد منفجره به دست ما رسیده، باز ممنونایم. خوب، فال بد نمیزنیم. داستان انفجار داستانی است جدی و خطرناک. احتمالا چینیها هم به ظرافت این مساله توجه دارند و دستگاههایی نمیسازند که به مواد منفجره اجازه بدهند وارد کابل شوند و منفجر شوند و مردم را آشولاش کنند و سه روز بعد قیوقیوشان گوش فلک را کر کند. همین چند سال پیش چینیها زنانی ساختند از پلاستیک و سلیکان. اصرار هم داشتند که این زنهای مصنوعی سلیکانی حتا عاشق شوهران خود میشوند و آنقدر مودب و باکلاساند که زنان واقعی بشری تا یک قرن دیگر هم به پایشان نخواهند رسید. هنوز یک ماه نگذشته بود که صدها نفر، از آنها که با این زنان مصنوعی ازدواج کرده بودند، شکایت کردند که خانمهایشان قطعا چارج نمیگیرند!
ولی به نظر من، اکنون که دولت چین قصد برادری دارد، بهتر است دستگاههایی برای ما بسازد که به جای کشف مواد منفجره، آدمهایی را کشف کنند که به مواد منفجره اجازه میدهند وارد کابل شود. آخر، شما صد دستگاه هم که نصب کنید، برادران عزیزی که مسئول دروازهها هستند میتوانند دستگاه شما را خاموش کنند. البته دولت چین میتواند بگوید این قسمتاش دیگر کار ما نیست. راست هم میگوید. هر کس در این دنیا کاری دارد. یکعده ماشین کشف مواد منفجره میسازند و عدهیی دیگر آن را بر دروازههای شهر نصب میکنند و سویچاش را خاموش میکنند. گناه چین نیست.