حکومتِ خطر نفهم

دولت اشرف غنی احمدزی تا کنون توانسته جامعه‌ی بین‌المللی را متقاعد نگه دارد که آن‌چه به نام دولت وحدت ملی در افغانستان حاکم است بهترین گزینه‌ی ممکن برای دور نگه‌داشتن طالبان از قدرت است. توفیق دولت در این کار را می‌توان از روی قول کشورها دانست؛ قول به ادامه‌ی کمک به این دولت. از کامیابی دولت برای جلب چنین کمک‌ها یک چیز دیگر را هم می‌توان دانست و آن این است که برای بسیاری از کشورهای مهم جهان شیوه‌ی حکومت کردن اشرف غنی چندان مهم نیست. به همین خاطر، نارضایتی بسیاری از شهروندان افغانستان از دولت کنونی در نظر آنان تهدید مهمی برای منافع ملی آن کشورها به‌شمار نمی‌رود. آن‌چه دولت اشرف غنی از این وضعیت برداشت کرده این است که پس می‌توان در داخل کشور با مشتی آهنین نیز حکومت کرد. به بیانی دیگر، محاسبه‌ی اشرف غنی ظاهرا این است که وقتی دولت‌های دیگر با وجود این‌همه ناکارآیی حکومت در تامین خدمات برای شهروندان افغانستان هنوز از دولت او حمایت می‌کنند، از این پس نیز می‌توان با خیال راحت به شیوه‌ی معمول خود ادامه داد. این محاسبه عجالتا محاسبه‌ی درستی هم هست. تقریبا کاملا روشن است که اگر دولت اشرف غنی با چالشی جدی رو‌به‌رو شود، امریکا و اروپا از سقوط دولت او جلوگیری خواهند کرد. همان‌گونه که با دادن اشاره‌های عیان و نهان به مخالفان کرزی به آنان فهماندند که اپوزیسیون را فقط در حد مخالفت‌های شعاری می‌پذیرند و اگر کار به جاهای باریک برسد با تمام نیرو از کرزی حمایت خواهند کرد.
اما این همه‌ی ماجرا نیست. آن‌چه اشرف غنی نمی‌خواهد بفهمد این است که پشتیبانان غربی‌اش تنها می‌توانند از او در برابر مخالفت‌های فراکسیونی و حزبی کوچک حمایت کنند. به این معنا که اگر مثلا گروهی از مجاهدین یا رقبای سیاسی اشرف غنی با تکیه بر توانایی‌های سازمانی و تنظیمی خود به مخالفت مسلحانه یا خشونت‌آلود در برابر دولت او برخیزند، غربی‌ها می‌توانند اشرف غنی را کمک کنند که بر چنان نیرویی فایق آید. آن‌چه اشرف غنی از مقابله با آن ناتوان است گسترده شدن حرکت‌های مردمی بزرگ است (چیزی شبیه آن‌چه در جنبش روشنایی می‌بینیم). در برابر حرکت‌های بزرگ مردمی پشتیبانان بین‌المللی دولت اشرف غنی نیز کاری نمی‌توانند. باریکی قضیه در این مورد این است که اگر حرکت‌های بزرگ مردمی به خشونت کشانده شوند، سرکوب این حرکت‌ها با سرکوب مثلا یک کودتا فرق می‌کند. یک حزب یا یک فراکسیون دولتی ناراضی را می‌توان سرکوب کرد. اما با همه‌ی مردم کشور نمی‌توان رودررو ایستاد. این خطری است که دولت وحدت ملی از درک‌اش عاجز به نظر می‌رسد. هیچ ضمانتی نیست که اعتراضات جنبش روشنایی به خشونت کشانده نشود. اگر موج خشونت به راه بیفتد، کشور باز در کام بحران‌های ویرانگر فرو خواهد افتاد. چرا باید یک دولت به‌خاطر مقابله با یک خواست مشروع و حتا ساده‌ی میلیون‌ها شهروند کشور به چنین چشم‌انداز خطرخیزی رضایت بدهد؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *