شهروندان افغانستان وقتی که از خانهی خود بیرون میآیند، هر روزه با همان شهر و ده ویرانی روبهرو میشوند که در تمام عمر خود روبهرو بودهاند. جادهها تقریبا همیشه همان جادههای تکهتکهاند و ساختارها همان ساختارهای فروپاشیدهی دایمی. در چنین وضعی این شهروندان پیوسته از خود میپرسند که پس این دولتی که ما داریم چهکار میکند؟ جوابی که دولت همیشه در برابر این سوال آماده دارد این است که ما با دشمن سرسخت و مصممی روبهرو هستیم که به پشتیبانی همسایههای جفاکار افغانستان مستظهر است و یک آن نمیگذارد که دولت فارغ شود و به شهروندان مملکت خدمات اجتماعی عرضه کند. این پاسخ میتوانست پاسخ خوبی باشد اگر دولت در همین زمینه، یعنی در مقابله با این دشمن غدار، از خود صداقت و پایداری نشان میداد. در این حوزه نیز، چنان که میدانیم، دولت هر روز ضعیفتر از پیش عمل میکند و این کارکرد ضعیف قابل درک هم هست. آخر، وقتی که دولتی دشمنان درجه-یک مردم را برادر و مخالف سیاسی بخواند یا بر آنان اسم گنگ دشمنان مردم افغانستان بگذارد، چهگونه میتوان انتظار داشت که همین دولت در برابر این نیروهای سازمانیافته و مصمم بر فروپاشاندن حکومت کارکرد قابل اعتنایی داشته باشد؟ پس پرسش همان است که در ذهن هر شهروند سادهی این مملکت هم هست: این دولت چهکار میکند؟
پاسخ معقولی که از روی کارهای این دولت میتوان به این سوال داد این است که دولت اشرف غنی از اساس بنا ندارد یک دولت متعارف باشد. به همین خاطر تمام کارکردهای یک دولت متعارف را کنار گذاشته و خود را یکسره وقف چیزی کرده که وظیفهی یک سازمان توانمند قبیلهیی در این روزگار میتواند باشد و آن به کار گرفتن تمام امکانات حکومتی به نفع تحکیم سلطهی قبیلهیی بر دیگران است. این در تمام رویکردها و رفتارهای این دولت مشهود است. همین دولتی که نمیتواند یک سرک را در دو سال در پایتخت آسفالت یا ترمیم کند، میتواند در یک شب شهر را پر از دیوارهای کانتینری کند تا در برابر مدنیترین حرکت شهروندان کشور دیوار و مانع ایجاد کند. همین دولتی که نمیتواند امنیت یک تظاهرات آرام مردمی در پایتخت کشور را تامین کند، میتواند صدها جنگجوی طالب را در امن و امان به شمال کشور منتقل کند. همین دولتی که هزینههای سنگین را متحمل میشود تا بتواند گلبدین حکمتیار را به کابل بیاورد، نمیتواند با مردمی که در خوف و خطر خود را در پیش ارگ میرسانند تا با دولت گفتوگو کنند، حرف بزند. چرا؟ برای آنکه برای این دولت تنها کارکردی که قابل دفاع مینماید، تحکیم سلطهی یک قبیله بر دیگران است و نه تامین امنیت و خدمات برای عموم شهروندان.