سایبان را جان کری، وزیر خارجهی امریکا، چند سال پیش آورده بود. ولی تا حالا فرصت نشده بود دولت ما از آن استفاده کند. اخیرا معاون سخنگوی ریاستجمهوری خبر داد که رییسجمهور و رییس اجراییه زیر یک سایبان با هم غذا خوردند. معلوم میشود که وضعیت در حکومت وحدت ملی چندان هم که فکر میکردیم خراب نبوده. ما فکر میکردیم این دو بزرگوار حتا زیر یک آسمان هم نیستند، چه رسد به اینکه زیر یک سایبان با هم غذا بخورند. ظاهرا آن سخن سعدی که میگفت دو درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند نیز در افغانستان صادق نبوده. ما هنوز ندیدهایم که دو درویش در گلیمی خسبیده باشند. چرا که معمولا درویشهای ما پس از زدوخوردهای خونین بر سر گلیم آخر با هم توافق میکنند که گلیم را در وسط بگذارند و هیچ یک از دو درویش قهرمان بر آن نخسبد. از آن سو، پادشاهان افغان از بس بزرگاند، یکتایشان هم در یک اقلیم نمیگنجد (به همین خاطر ما معمولا جا کم داریم و میخواهیم نیم پاکستان را هم به خاک افغانستان ملحق کنیم). با وجود این، در افغانستان ضربالعسل بسیار شیرینی هست که میگوید دلتنگ نباشد، جا تنگ نیست. به همین خاطر، دو سالی است که ما در حکومت وحدت ملی دو پادشاه داریم که در یک اقلیم گنجیدهاند. البته چون جا خیلی تنگ است، نمیتوانند روی خود را طرف یکدیگر بگردانند. این است که ماهها میگذرد و این دو پادشاه روی همدیگر را نمبیبینند و فقط پشت سر هم حرف میزنند.
البته گاهی که خیلی دلشان برای همدیگر تنگ میشود از وزیر خارجهی امریکا اجازه میگیرند و برای ساعتی در زیر سایبان با یکدیگر درد دل میکنند. همین چند روز پیش رییس اجراییه به رییسجمهور گفت که به نظرم مدتی است مرا در قصر سپیدار تنها رها کردهای، حالا بگو من به خطا رفتهام یا تو خطا کردهای؟ رییسجمهور این برداشت رییس اجراییه را کاملا اشتباه خواند و گفت نکند دوش ز دست رقیب ساغر می خوردهای، چه بلا. خیلی حالت بد است، ققققق قاقاقاقا هاهاهاها.
اینطور نیست که دولت ما هیچ مشکلی نداشته باشد. دارد، ولی در آن حدی نیست که سعدی بزرگ نشانش میدهد.