سابق که دو پادشاه در اقلیمی نمیگنجیدند و ناچار میشدند زیر یک سایبان غذا بخورند، بهخاطر اینکه هم وقتشان خوش بگذرد و هم معلوم شود که پادشاه اصلی کیست و پادشاه مسافر کدام، با هم مشاعره میکردند. در این اواخر دو پادشاه افغان، یعنی اشرف غنی و عبدالله، نیز همین کار را کردند. یعنی با هم مشاعره کردند و نتیجهی مشاعرهی خود را به وزارت خارجهی امریکا فرستادند. آن وزارت هنوز داوری خود را در این باب اعلام نکرده است. مشاعره طوری بوده که یکطرف بیتی میخوانده و طرف دیگر باید بیت خود را با حرف آخرِ بیتی که حریف خوانده شروع میکرده.
غنی: ما زنده از آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودهگی ما عدم مونژ
عبدالله: ژان یار دلنوازم شکریست با شکایت/ شکریست با شکایت زان یار دلنوازم
غنی: ما را نه غم ارگ و نه سودای سپیدار/ بسیار.
عبدالله: بسیار چه؟ بیتِ یک کلمهیی تا حالا ندیده بودم. باید بیت تکمیل باشد.
غنی: داکتر صاحب، اگر شما هم در نوبت خود بیت را ناقص گفتید، من این حق را برای خود محفوظ میدانم که بیت شما را رد کنم.
عبدالله: درست است. این یکی را باختی. حالا نوبت من است: تو که بگذاشتی در بین ما فرق/ برو از غصه و افسردهگی ترق.
غنی: ببخشید، ترق یعنی چه؟
عبدالله: ترق یعنی بترق یعنی منفجر شو.
غنی: هههههههه. داکتر صاحب به خیالم شعر را دستکاری کردی.
عبدالله: دستکاری نکردم. تو که انتخابات را دستکاری کردی من چیزی گفتم؟
غنی: داکتر صاحب، این حرفهایت خلاف روحیهی دولتداری است. در مجلس مشاعره زشت است که از مسایل سیاسی حرف بزنیم. چه بود؟ قاف بود؟ آها، جواب بیت این است: قادرِ جلشانوهو را حمد کن/ چون که باشد چیزهای دیگر اندر زندهگی بالکل عبث. ث بگو داکتر صاحب.
عبدالله: ثبات آمدنی هست باز انشالا/ اگرچه کوشش ما بوده تا کنون ناقص. ص است.
غنی: صبر کنیم، نفر بعدی، سفیر، معاون سخنگو. من حرف میزنم. میشود…
عبدالله: این چه هست؟ بیت بگو.
غنی: شعر سپید میگویم. با صاد شروع شد دیگر.
عبدالله: نه قبول نیست. من خیلی در مقابل تو کوتاه آمدم. این بار نه. شعر سپید را هیچ کس در مشاعره قبول نکرده.
غنی: هههههه. چکِ سفید چهطور؟
عبدالله: خوب، آن یک چیز دیگر است. هههههههه.
غنی: به داکتر صاحب یک چکِ سفید بدهید. مشاعره ختم است. دولت وحدت ملی دو سال دیگر تمدید شد.
عبدالله: انشالا، انشالا.