بلال برد‌گان ماندگار شد‌

فرید سحر
با وجود انقلاب‌های متعدد در قرن بیستم، انقلاب فکری نلسون ماندلا متفاوت بود.‌ قرنی که چهره‌های ماندگاری را در خود دید، ولی با انقلاب او عدالت و آزادگی در قامت یک انسان به تمام معنا ظاهر شد. قامتی که 27 سال رنج زندان را متقبل شد، ولی از آرمان و اهداف والای آزادگی و عدالت عقب ننشست. قامت سیاه ماندلا نشان داد که انسان نباید از سیاهی رنگش بشرمد، بلکه باید از سیاهی فکر شرمید. قامتی که با پیروزی انقلابش می‌توانست سهم عدالت خواهی و آزادگی را ‌تصرف کند و با قامت سیاهش قدرت و ثروت را پرستش کند. ماندلا بلال برد‌گان بود. او پیامبر و پیام‌آور عصر بود. بلال برد‌گان با خرد و عقلانیت ایمانش را تکامل بخشید. انقلابش را آغاز کرد و با پندار نیک و با طراوت و شادی رفت. ارمغان او رهایی از سلطه‌ی آپارتاید نبود، بلکه ارمغان وی حفظ ثبات دایم برای آفریقای جنوبی بود. خواست وی این بود که سیاه‌پوستان نباید با اقدامات نامناسب زخم دیرینه‌ی وحشت را باز‌سازی کنند. وحشتی که او برای رفع آن قربانی‌های فراوانی داد. ماندلا قبل از مردن اسطوره‌ بود و نیازی به اسطوره شدن با مرگ نداشت.‌ بلال بردگان و پیامبر عصر به آزادی ایمان داشت، به عدالت ایمان داشت.‌ ایمان وی به عدالت و آزادی چنان بود که برای ساختن فردا و فردا‌های بهتر دشمنان ملت و خودش را بخشید. او با این تصمیم جهانیان را متعجب ساخت. او می‌توانست با کشتار و وحشت خاطره‌ی آپارتاید را زنده کند، ولی با صلابت فکری و ایمان راسخ به آزادی و عدالت، در اوج قدرت با عفو و بخشش قدم نهاد. ماندلا حتا دادستانی که برای وی تقاضای اعدام کرده بود و 27 سال از عمرش را در پشت میله‌های زندان گذراند را به مهمانی دعوت کرد و بخشید. ‌او با وجودی که قدرت را لمس کرده بود، مجذوب جاذبه‌های قدرت نشد. در اوج قدرت از قدرت کنار رفت و رفتنش باعث بودنش گردید. ماندلا رکورد استقامت و پایداری را شکست تا با این کار مردم‌سالاری را به رخ جهانیان بکشد. او سردم‌دار مقاومت و مردانگی بود. ماندلا نماد و اسطوره‌ی عفو و بخشش بود؛ بدون او عدالت از بزرگی افتاده است و آزادگی و جسارت رنگ دیگری می‌گیرد، مفهوم زیست جمعی و مسالمت‌آمیز رنگ دیگری می‌گیرد. توان‌مندی او بود که رهبر قدرت‌مندترین کشور جهان، سیاه‌پوست است. ماندلا با یک قرن بودنش راه دشوار آزادی را هموار ساخت و با مرگش شکوه زنده ماندن در دل تاریخ را‌. پایداری در راه ایمان به آزادگی و عدالت او جریانی را به راه انداخت که توانست رنگ و بوی سیاست و قدرت در جهان را متفاوت گرداند. قدرت بودن او در دل‌ها، نماد واقعی انسانیت است، چیزی که ما از آن فارغیم. فراغت ما از انسانیت نشان‌گر فراق ما از آرمان عدالت‌خواهی و آزادگی است. فراق بخشش، هم‌پذیری، کثرت‌گرایی ویژگی بارز جامعه‌ی ماست. مصلحت و نافرجامی عدالت خواهی میراث ماست. در این حالت وجود ما تبلور عینی فرقت است. فرقت‌، فرقت ماندگاری و فرقت بودن دایم با عدالت، کرامت انسانی و آزادگی وجه بارز رنگ و زنگ زندگی جامعه‌ی افغانی می‌باشد. کاش زاده‌ی ذهنیت نادان در سرزمین جهل نمی‌بودم و می‌توانستم ماندلا را بهتر بشناسم.
اما سوال این است که سوغا‌ت ماندگاری ماندلا برای ما چه می‌تواند باشد. سهم ما از میراث ماندلا چیست؟ چگونه می‌شود با بودن، با بودن حکمت‌یار و ملا عمر ووووو میراث جهان‌شمول ماندلا را زنده نگه‌داشت.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *