سالها پیش که مرحوم برهانالدین ربانی سخنی انکارآلود در بارهی فیسبوک گفت و به همراهان خود هشدار داد که اگر همت نکنند ادارهی امور به دست جوانان فیسبوکی خواهد افتاد، بسیاری آزرده شدند و آن سخن او را نشانی از کهنهگی فکر و بیاعتنایی به نسل نو دانستند. شاید آن سخن از سر بیاعتنایی نبود؛ شاید برعکس نشان از آن داشت که موج ناشناخته و ویرانگری در راه است.
اینروزها، در میان کاربران فیسبوک افغانی یکی از روندهای جالب این است: کسی در جایی خبری، مثلا خبری، میخواند که ظاهرا جذابیت خبری دارد، اما نادرست بودناش مثل روشنی روز عیان است. آنگاه، همان خبر را در صفحهی خود همرسانی میکند و جریان گردش آن خبر در میان فیسبوکیان ملت شریف ما شدت و سرعت میگیرد. چند روز پیش خبرنمایی از همین جنس دهها بار باز نشر شده بود. در اینجا آدم از خود میپرسد: یعنی چه؟ آیا شهروندان افغانستان تا اینحد در تشخیص یک خبر جدی از یک خبرنمای یاوه ناتواناند؟
وقتیکه در جایی میخوانیم که پوتین در حاشیهی فلان مجلس بینالمللی بهصورت اوباما سیلی زد، آیا نباید لحظهیی درنگ کنیم و تا روشن نشدن صحت و دقت این خبر کمی منتظر بمانیم؟ آیا نباید بپرسیم که چرا مهمترین و معتبرترین روزنامهها و کانالهای خبری جهان چنین خبری را گزارش ندادهاند؟
مورد دیگری که در میان ما شایع است این است که وقتی با یک تحلیل ظاهرا کارشناسانه اما عمیقا معیوب روبهرو میشویم، بیشتر از جاذبهی دراماتیک آن تحلیل به هیجان میآییم تا از صحت دادهها یا عمق اطلاعاتی آن. در چنین موارد، مثلا میبینیم که جناب تحلیلگر از جزئیات نشستی پرده برداشته که کاملا سری بوده و به هیچکسی اجازه داده نشده که از آن گزارش تهیه کند. آنوقت ما حتا نمیپرسیم که در حالیکه هیچ روزنامهنگار نامی این دوران از جزئیات آن نشست اطلاعی ندارد، چهطور شده که این تحلیلگر خانهنشین ما به چنان جزئیات شگفتانگیزی دست پیدا کند؟ واقعیت آن است که در بسیاری از این موارد تحلیلگر مذکور فقط قصهی موهوم ذهنی خود را بیرون افگنده و گزارشاش فقط در همان حد اوهام شخصی یک قصهنویس بیانضباط شایستهی توجه است. با اینهمه، میبینیم که همان تحلیل توهممبنا برای ما منبع شناخت سیاسی و اجتماعی میشود.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته یکی یا چند منبع خبری و اطلاعرسانی معتبر وجود دارند. دسترسی عمومی به این منابع معتبر نیز به برکت تکنولوژی مدرن اطلاعاتی آسان شده است. بسیاری از گزارشهای مشکوک و تحلیلهای خیالبافانه را میتوان در برابر این منابع معتبر عیارسنجی کرد و محک زد. نباید به هر چیزی که به چشممان میآید و گرایشهای هیجانآلود سیاسیمان را تایید میکند، اعتماد و اتکا بکنیم.