آیا می‌توان به اظهارات سرتاج عزیز اعتماد کرد؟

 سرتاج عزیز مشاور امنیت ملی حکومت پاکستان روز گذشته به کابل آمد و با وزیر امور خارجه و رییس جمهور کرزی ملاقات نمود. آقای عزیز گفته است که با پیام دوستی نواز شریف به کابل آمده و در کنفرانس مشترک خبری با وزیر امور خارجه گفته که حکومت جدید پاکستان به امور داخلی افغانستان مداخله نمی‌کند. هم‌چنان وی گفت که «پاکستان تلاش می‌کند تا پروسه‌ی مصالحه را حمایت کند و تمام کشورهای منطقه را تشویق می‌کند تا پالیسی مشابهی را تعقیب کنند؛ پالیسی عدم مداخله و عدم حمایت از یک گروه مشخص». آقای عزیز حمایت قاطع کشورش را از روند صلح تحت رهبری دولت افغانستان اعلان نمود‌ و به «تملک» دولت افغانستان بر این پروسه تأکید کرد. سرتاج عزیز در مورد رابطه با طالبان نیز گفته که کشورش با طالبان رابطه دارد؛ اما این گروه را کنترل نمی‌کند. تا زمان نوشتن این سطور، از جزئیات دیدار و گفت‌وگوی هیأت پاکستانی با رییس جمهور کرزی چیزی در دست نیست.

این نخستین سفر هیئت دیپلوماتیک حکومت جدید پاکستان از زمان روی کار آمدن نواز شریف می‌باشد. همان‌گونه که مقام‌های پاکستان به این سفر، «ماموریت یخ‌شکن» نام داده‌اند، آقای عزیز با پیام‌های نسبتا روشنی به کابل آمده تا تنش‌ها و بی‌اعتمادی‌های میان دو طرف را رفع و یخ مناسبات کابل‌–‌اسلام‌آباد را بشکند. در گذشته رفت و آمدهای زیادی میان کابل و اسلام‌آباد انجام شده است و مذاکرات دوجانبه و چندجانبه‌ی متعددی برای بهبود مناسبات دو کشور صورت گرفته؛ اما کم‌تر در خصوص جنجالی‌ترین مسایل و موضوعات این‌گونه صریح و بی‌پرده سخن گفته شده است. معلوم است که حکومت جدید پاکستان می‌خواهد با این اظهارات پیام حسن نیتش را به افغانستان نشان دهد و تصویر مطلوبی از خود برای مردم افغانستان ارائه دهد.

این خوش باوری ساده لوحانه است اگر بپذیریم که بعد از این حکومت پاکستان به امور افغانستان دخالت نمی‌کند یا نظامیان و سیاسیان این کشور از طالبان و مخالفان مسلح دولت حمایت نمی‌نماید، بلکه تفاوت در سیاست‌های اعلانی و اعمالی پاکستان از واقعیت‌های ثابت و راه‌برد همیشگی این کشور در خصوص افغانستان می‌باشد. حکومت پاکستان همیشه از عدم دخالت در امور داخلی افغانستان، رابطه نداشتن با طالبان و مخالفان مسلح دولت‌ یا مبارزه با گروه‌های افراط‌گرا و تروریسم سخن می‌گوید؛ اما کم‌تر در سیاست‌های اعمالی‌اش به این وعده‌ها عمل کرده است. رهبران و استراتژیست‌های پاکستانی حمایت از گروه‌های افراطی و بنیادگرا را در منطقه از ابزار‌های استراتژیک شان محسوب کرده و دخالت‌های منفی در امور افغانستان و یا نقش تعیین‌کننده در سیاست‌های افغانستان از طریق تخریب و دخالت‌های منفی را در امتداد عمق استراتژیک‌اش قلم‌داد می‌نماید. پاکستان حمایت از گروه‌های افراطی و مخالفین مسلح دولت را از ابزار‌های استراتژیک‌اش در خصوص افغانستان پنداشته و تمام سرمایه‌گذاری‌اش را در این مسیر انجام می‌دهد. رهبران این کشور با این که هم‌واره از نقش رهبری‌کننده‌ی دولت افغانستان در روند صلح سخن می‌گویند؛ اما در حقیقت تلاش می‌نمایند روند گفت‌وگوهای صلح را خود شان در اختیار گرفته و آن را براساس مصلحت‌های سیاسی و الزام‌های ا‌ستراتژیکی و امنیتی شان مدیریت نمایند. متأسفانه دولت‌مردان افغانستان تفاوت سیاست‌های اعلانی و اعمالی پاکستان را درک نکرده و فریب شعار‌های سیاسی آن‌ها را می‌خورند.

بنابراین، نمی‌توان به این اظهارات و وعده‌های سرتاج عزیز اعتماد کرد. فقط زمانی این‌گونه اظهارات قابل اعتماد است که دولت این کشور در سیاست‌های کلی‌اش در قبال افغانستان و راه‌برد کلان امنیتی و استراتژیکی‌اش در منطقه تجدید نظر نماید. این امر مستلزم تعریف جدید پاکستان از سیاست‌های کلان و نگاه‌های استراتژیک دولت‌مردانش می‌باشد و زمانی امکان‌پذیر است که این کشور حمایت از بنیادگرایی و افراط‌گرایی را به عنوان ابزار‌های استراتژیک و دخالت‌های منفی در امور افغانستان را به  عنوان ابزار رسیدن به عمق استراتژیک‌اش کنار گذاشته و بازی مطلوب و رویه‌ی حسن هم‌جوارانه را در پیش گیرد. در حال حاضر که چند‌ماه از عمر حکومت آقای نواز شریف سپری می‌شود، هیچ‌تفاوتی در راه‌برد و تاکتیک‌های پاکستان در خصوص افغانستان و ثبات منطقه مشاهده نشده است. کماکان حمایت از افراط‌گرایی و بنیاد‌گرایی در منطقه، بازی‌های چندپهلو با افغانستان و متحدان غربی‌اش در مبارزه با تروریسم و حمایت از گروه‌های مخالف مسلح دولت افغانستان هنوز هم کار و برنامه‌ی همیشگی حکومت آقای نواز شریف است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *