شیفت کردن پارادایم‌ها

هفته‌ی گذشته من در خانه‌ی یکی از روشنفکران هنگفت وطن میهمان بودم. پسر جوانی وارد شد و رو به این روشنفکر موسفید کرد و گفت: «بچیم، آلی دیگه سر ِ ما هم پرنک می‌پرانی آ؟». من معنای جمله‌اش را نفهمیدم. اما متوجه شدم که میان موی ِ سفید این روشنفکر و آن خطاب مخصوص ِ «بچیم» حلقه‌ی گم‌شده‌یی هست که باید پیدایش کنم. و زود پیدایش کردم. پرسیدم این آقای جوان کی بود؟ روشنفکر گفت که این پسرم هست. آن‌وقت یادم آمد که ما سابق که کوچک بودیم، پدر خود را بچیم نمی‌گفتیم. ما که هیچ، حتا همان پدر موسفیدمان ما را بچیم خطاب نمی‌کرد. ظاهرا پیش خود فکر می‌کرد که اگر ما را بچیم خطاب کند، کلان‌کاری می‌شود.
حالا حتما می‌گویید این کهنه‌مغز ِ به پیری‌نرسیده‌ی پیرشده‌ی موشخول را ببین که از «پارادایم شیفت» هیچ چیز نمی‌فهمد. برادر من، پارادایم شیفت کرده. حالا دیگر آن روزگاری نیست که کسی نتواند پدر خود را بچیم خطاب کند. البته این حرف شما درست است. واقعا پارادایم در ملک ما بدرقم شیفت کرده. نمونه‌اش همین فیس‌بوک. خبر رسیده که جنرال عبدالرشید دوستم و افرادش بر احمد ایشچی تجاوز جنسی کرده‌اند و از این کار خود عکس گرفته‌اند. فکر می‌کنید فیس‌بوکیان افغانستان ناراحت شده‌اند؟ اشتباه می‌کنید. سابق که پارادایم شیفت نکرده بود و ما در فضای فرهنگی- سوسیولوژیک دیگری زنده‌گی می‌کردیم، مردم از این خبرها ناراحت می‌شدند. حالا تنبان ِ آهنین به جان مقامات می‌دهند (به مدد فوتوشاپ) و زیرش می‌نویسند: فکرتان را بگیرید که جنرال ما می‌آید. یا عکسی از احمد ایشچی می‌گذارند با شکم بالا آمده و می‌گویند این آقا پس از تجاوز جنرال حامله شده. اگر یادتان باشد، سابق با تجاوز یا خبر تجاوز شوخی نمی‌کردیم. همه ترش می‌نشستیم و اعصاب‌خرابی می‌کردیم. حالا نه. حالا پارادایم شیفت کرده و خبر تجاوز مایه‌ی تفریح است. پارادایم آن قدر شیفت کرده که آدم از دست فیس‌بوک افغان‌ها به خانه‌ی همان روشنفکر هنگفت پناه می‌برد که حداقل در آن پسر پدر خود را «بچیم» خطاب می‌کند. این‌قدرش چیزی نبوده. فردا لابد پارادایم باز شیفت خواهد کرد و آدم برای تسلیت خاطر خود به خبر تجاوز پناه خواهد برد (از شر ِ خبری مثلا در باب خورده شدن یک طفل به‌دست رییس‌جمهور به‌شکل زنده).

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *