سخیداد هاتف

تذکره‌ی سفالی

از همان روزی که آوازه افتاد دولت تذکره‌ی الکترونیکی توزیع می‌کند من نگران شدم. می‌دانستم طبیعت ساده و بی‌ریای ما مردم با این شیطنت‌ها جور نمی‌آید. با وجود این، توکل کردم و از قادر متعال خواستم که تذکره‌ی ما را چنان که خود می‌داند و تا حدی که او تعالی لازم می‌بیند الکترونیک نماید. اما این‌که چرا نگران بودم قصه‌ی درازی دارد، اما کوتاهش این است:
در تذکره‌ی کاغذی پسر من در برابر کلمه‌ی شغل نوشته‌اند: خوردن. من بار اول که این را دیدم، ناراحت شدم. از یک‌سو، این پسر بعدها که کلان شود و هر جا تذکره‌اش را ببینند، مردم از او خواهند رمید. مگر پسر من گرگ است که شغل‌ او خوردن باشد؟ گیرم منظور از خوردن همین غذای انسانی باشد، شما تا حالا دیده‌اید که کسی شغل رسمی‌اش خوردن باشد؟ از سویی دیگر، لابد کسی که شغل‌اش خوردن باشد، در همین رشته آموزش هم دیده. این به من و مادر او هم بر می‌خورد. همه فکر می‌کنند ما هنر دیگری جز خوردن بلد نبوده‌ایم که به فرزندمان یاد بدهیم.
از یک‌سو و از سویی دیگرش را گفتم، یک‌سوی دیگر هم اجازه هست؟ از یک‌سوی دیگر، اگر اطلاعات یک نفر در چندین کامپیوتر به چندین شکل ثبت شوند، مصیبت عظمایی می‌شود. حتما می‌گویید امکان ندارد که چنان شود. شما خیلی خوش‌بین هستید. چه‌طور امکان ندارد؟شغل همین پسر من در تذکره‌ی کاغذی «خوردن» ثبت شده و در کامپیوتر مرکزی اداره‌ی ثبت نفوس «خواندن» ذکر گردیده. پسر من که هنوز نان را هوپه و مرا کوپه صدا می‌کند، خواندن‌اش از کجا شد؟ البته امکان دارد منظور از خواندن همان آوازخوانی باشد. در این‌صورت، شاید بتوان چیغ زدن‌های نیمه‌شبی ایشان را در شمار «خواندن» آورد (چرا که خواننده‌گان مشهور ما هم از این بابت با او زیاد فرق ندارند).
البته من نگرانی دیگری هم دارم:
سال‌ها بعد، ممکن است دولت پسرم را مواخذه کند که چرا همزمان دو شغل خوردن و خواندن دارد. این را به این خاطر می‌گویم که در دولت افغانستان هر فرد می‌تواند تنها یک شغل داشته باشد (به استثنای خواهرزاده‌های مقامات که هفت شغل همزمان دارند و به مقامات هم مشوره می‌دهند).
به خاطر همین مشکلات، پیش‌نهاد من این است که به جای تذکره‌ی کتابچه‌یی و یا الکترونیکی به همه‌ی شهروندان تذکره‌ی سفالی (به‌شکل کوزه) توزیع شود. عکس مکس و بعضی اشیای مهم دیگر که برای تشخیص هویت افراد لازم‌اند نیز در همین کوزه انداخته شوند. این تذکره‌ی سفالی یا شناسنامه‌ی کوزه‌یی این حسن را هم دارد که شهروند می‌تواند در مواقع ضرورت در آن آب بنوشد.
چند روز پیش از یکی از برادران هموطن پرسیدم «راستی چه‌طور شد تذکره‌ی الکترونیکی گرفتید؟». عصبانی شد و گفت: «من در تذکره‌ی الکترونیکی می‌شاشم». به نظر من، با تذکره‌ی الکترونیکی این کار مشکلی است. تذکره‌ی کوزه‌یی این امکان را به برادر مذکور می‌دهد که عملا چنان کاری بکند و حتا نتیجه‌ی کار خود را نگه دارد. شما چه فکر می‌کنید؟

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *