شانزده سال پس از یازدهم سپتامبر؛ چرا القاعده هنوز نیرومند است؟

The Conversation/تریشیا بیکُن
ترجمه: جلیل پژواک

تریشیا بیکُن بیش از 10 سال در وزارت امور خارجه آمریکا، از جمله در اداره اطلاعات و تحقیقات، دفتر مبارزه با تروریسم و اداره امنیت دیپلماتیک کار کرده است. او دکترای خود را در رشته روابط بین‌الملل از دانشگاه جورج تاون بدست آورده و در حال حاضر استادیار در دانشگاه آمریکایی (American University) واشنگتن است.

شانزده سال پیش در یازدهم سپتامبر 2001، القاعده بزرگترین حمله تروریستی در تاریخ جهان را انجام داد.
یازدهم سپتامبر 2001، تهاجم بی‌سابقه‌ی امریکا به افغانستان را به‌دنبال داشت. در سالِ بعد، یک‌سوم رهبران القاعده دستگیر یا کشته شده بودند. این گروه پناهگاه امن خود در افغانستان را از دست داد و زیرساخت‌های آموزشی-تروریستی گسترده‌اش در آن کشور نابود شد. اعضای زنده‌مانده‌ی آن در حال فرار یا پنهان شده بودند. هرچند که ده سال طول کشید اما ایالات متحده سر انجام موفق به کشتن رهبر و بنیان‌گذار این گروه، اسامه بن‌لادن شد. از سال 2014، القاعده تحت‌الشعاع متحد سابق خود، القاعده‌ی عراق، قرار گرفته که در حال حاضر خود را دولت اسلامی می‌خواند.
به‌عبارت دیگر، القاعده نمی‌بایست در 16 سال پس از یازدهم سپتمبر، دوام بیاورد. اما چرا جان سالم به‌در برد؟
روابط الزام‌آور
توانایی فوق‌العاده‌ی القاعده برای تشکیل اتحادها و حفظ آن‌ها در طول زمان و تحت فشار، از عوامل اصلی دوام این گروه است.
در کتاب آینده‌ی من «اتحاد برای ترور»، این موضوع که چرا تعداد کمی از گروه‌ها مانند القاعده و داعش، به‌عنوان شرکای مطلوب ظاهر، و موفق به ایجاد شبکه‌های ائتلافی تروریستی می‌شوند، پرداخته‌ام.
درکِ اتحادهای تروریستی از این جهت مهم است که سازمان‌های تروریستی دارای متحد، مرگ‌بارتر، پایدارتر و با تمایل بیشتر به‌دنبال دست‌یابی به سلاح‌های کشتار جمعی هستند. هرچند همکاری‌های تروریستی با موانع متعدد روبه‌رو شده و متوقف کردن ائتلاف‌های القاعده بیش از یک دهه است که هدف اصلی ایالات ‌متحده به‌شمار می‌رود اما واقعیت این است که این اقداماتِ ضدتروریستی شکست خورده و ناکام مانده‌اند.
این متحدان القاعده بود که این گروه را قادر ساخت تا از پسایند و عواقب فوری یازدهم سپتامبر زنده بماند. رهبران طالبان افغان بعد از حادثه‌ی یازدهم سپتامبر، از تسلیمی بن‌لادن به امریکا سرباز زدند و این حرکت، تهاجم ایالات‌متحده به افغانستان را حتمی کرد. القاعده در حالی‌که متواری بود، توانست به متحدان خود در پاکستان رو کند، برای سران و اعضای خود در آن‌جا پناهگاه فراهم کند و دولت پاکستان را برای تسلیم شدنش در مقابل فشار امریکا برای سرکوب این گروه، مجازات کند.
همین متحدانِ القاعده بود که این گروه توانست به ترور و دهشت‌افگنی ادامه بدهد. به‌عنوان مثال، در اکتبر 2002، متحدِ القاعده در جنوب‌شرق آسیا، جماعت اسلامیه، برای یادبودِ وحشیانه‌ی اولین سالگرد 11 سپتامبر، به یک بار و کلوپ شبانه در بالی یورش برد، 200 نفر را به قتل رساند و باعث زخمی شدن بیش از 200 تن دیگر شد.
این ائتلاف و متحدان‌اش بود که القاعده را قادر ساخت برای دوامِ گروه طرح بریزد. اعتباری که از راه‌اندازی حمله‌ی یازدهم سپتامبر به این گروه رسیده بود، القاعده را قادر ساخت که بیشتر ائتلاف و اتحاد شکل بدهد و در واقع، اتحادیه‌های وابسته به خود را که نام القاعده را اتخاذ و با بن‌لادن بیعت کرده بودند، ایجاد کند.
القاعده‌ی عراق اولین و بدنام‌ترین متحدِ القاعده در سال 2004 توسط جهادگرای اردنی، ابومصعب الزرقاوی شکل گرفت. با استفاده از موقعیتی که از طریق نقش‌اش در شورش عراق به‌دست آورده بود، زرقاوی به القاعده در پیدا کردن دومین متحدش، القاعده‌ی‌ مغرب اسلامی (آفریقای شمالی به‌خصوص کشورهای مراکش، الجزایر و تونس) در سال 2006 کمک کرد و سپس در سال 2009، القاعده شاخه‌ی خود در یمن و عربستان سعودی، زیرنامِ القاعده در شبه‌جزیره‌ی عرب را گسترش داد. متحدانش خاورمیانه را پوشش دادند و به‌رغم این‌که جنگ علیه تروریسمِ امریکا القاعده را تحت فشار قرار داده بود، به قدرتمند شدن این گروه کمک کردند.
در حالی‌که القاعده به‌دنبال هواخواه و متحد بود، تا سال 2010، چگونگی کارکرد متحدانش را اصلاح کرد.
القاعده اتحادِ دیگری را با گروه الشباب در سومالی شکل داد، اما نه آن را عمومی کرد و نه از الشباب خواست نام خود را تغییر بدهد. بن‌لادن رهبر الشباب را این‌گونه توجیه کرد که اعلامِ اتحاد آن‌ها و تغییرنامِ الشباب ممکن فشارهای ضدتروریسم را افزایش دهد و یا به‌خاطر آن، منابع مالی از شبه‌جزیره‌ی عربی را از دست بدهند. او به‌طور خصوصی از این موضوع ابراز نگرانی کرد که نام القاعده «احساس مسلمانان که ما به آن‌ها تعلق داریم را کاهش می‌دهد و به دشمنان اجازه می‌دهد که از دروغ ادعا کنند در جنگ با اسلام قرار ندارند». ایمن‌الظواهری، معاون بن‌لادن این حرکت او را به‌عنوان تسلیم شدنش در مقابل آن‌عده از اعضای القاعده که نگران «افزایش اندازه و رشد القاعده» بودند، دید. پس از مرگ بن‌لادن، ظواهری عملا اتحاد القاعده با الشباب را اعلام کرد، هرچند که الشباب تا هنوز نام القاعده را به ‌خود نگرفته است.
هرچند که تمهیدات اتحاد القاعده متفاوت بود، این روابط اما به گروه کمک کرده تا که از دست دادن رهبر و بنیانگذارش در سال 2011 و صعودِ یک رهبر بسیار ضعیف و ناتوان را تحمل کند. صعودِ ایمن‌الظواهری به سکان رهبری این گروه نتیجه یک اتحاد، به‌ویژه میان گروه اصلی مصری او، الجهاد، و القاعده بود. با انتصاب ظواهری به‌عنوان معاون و جانشین بن‌لادن، اتحادِ الجهاد و القاعده در سال 2001 به سرحد ادغام رسید.
با این‌وجود، ظواهری فاقد نفوذ، اعتبار و کاربلدی‌ سیاسی بن‌لادن است. او یک معاون خوب است تا یک رهبر. مدیریت ضعیف‌اش در حل نزاع بین گروه جهادی جبهه‌ی النصره در سوریه و سازمانِ مادر، دولت اسلامی در عراق، منجر به شکست اتحاد بین القاعده و متحد‌ش در عراق شد. هرچند که القاعده جدایی عجیب‌-غریبی با داعش داشت، اما النصره را به‌عنوان یک سازمان وابسته در درگیری مرکزی جنبش جهادی سنی: سوریه، به‌دست آورد. اتحاد القاعده و النصره مانند الشباب، شامل تجدید نام نبود و در ابتدا مخفی نگه داشته شد. النصره در تلاش برای به‌دست آوردن مشروعیت بیشتر در درگیری‌های سوریه، نام خود را با فاصله گرفتن از القاعده در انظار عموم و ظاهرا با رضایت القاعده، تغییر داد.
القاعده پس از شکست اتحادش با القاعده‌ی ‌عراق و ظهور داعش به‌عنوان یک رقیب در سال 2014، متحدِ دیگری به‌دست نیاورده است. در همان سال، این گروه اعضای موجود خود را در یک شاخه‌ی جدید، القاعده در شبه‌قاره‌ی هند، تنظیم کرد. ایجاد شاخه‌یی در جنوب آسیا، موفقیت القاعده در گسترشش فراتر از پایگاه عمده‌ی عرب خود، به‌ویژه در پاکستان، منعکس کرد.
به استثنا‌ءِ داعش، متحدان القاعده در طول زمان انعطاف‌پذیر و برگشت‌پذیر بوده‌اند. این موضوع در رابطه با متحدان القاعده، به‌رغم این‌که دلایل کافی (مانند افزایش فشار ضدتروریسم به‌خاطر وابستگی یک گروه با القاعده، مرگ رهبر کاریزماتیک القاعده و تلاش‌های داعش برای مختل کردن این روابط) داشتند، درست از آب در آمده است. حتا طالبان افغانستان تمایلی به قطع ارتباط با القاعده نداشته‌اند. با این‌که انجام چنین کاری، یکی از دلایل اصلی که امریکا از جنگ «برای همیشه» افغانستان عقب‌نشینی نخواهد کرد را، از بین می‌برد.
پنجره‌یی در مقابل امریکا برای آسیب رساندن به ائتلاف‌های القاعده باز شده است: این گروه حالا یک فرد ضعیف در سکانِ رهبری و یک رقیبِ سرسخت در پیش‌رو دارد. اما این پنجره ممکن با از بین رفتن خلیفه‌ی خودخوانده‌ی دولت اسلامی و انتخاب پسر بن‌لادن به‌عنوان رهبر آینده‌ی القاعده از سوی اعضای این گروه، بسته شود.