کوچه‌ی مرغ‌ها؛ بازارچه‌ی کساد صنایع دستی افغانستان

عابر شایگان
کوچه‌یی پرزرق‌وبرق اما بی‌مشتری در دل شهرنو کابل جا خوش کرده است. جایی که روزگاری نه‌چندان دور، بازار ویژه‌ی خرید خارجی‌ها بوده، حالا از جنب‌وجوش افتاده است. کوچه‌ی «مرغ‌ها» همه چیز دارد؛ از شیر مرغ تا جان آدمی‌زاد به‌جز مشتری.
نذیر 60 ساله، در دکان انتیک‌فروشی‌اش، حینی‌که دست‌وپایش را زیر صندلی گرم می‌کند، می‌گوید: «بعضی ماه‌ها کرایه‌ی دکان تاوان می‌شه سر ما».
همین‌طور، نعیم‌الله که در مغازه‌ی زرگری‌اش سرگرم چانه‌زدن با مشتریان‌اش است، می‌گوید: «مشتری‌ها کم است. خارجی‌ها ترس و هراس دارند، نمی‌آیند».
از ظرف‌های سفالی تا سنگ‌های قیمتی و از فرش‌های دست‌باف تا چادر و لباس‌های محلی، همه بی‌مشتری‌اند.
اسماعیل تیمورزاده، شهروندی از شمالی کشور است. دورادور فروشگاه‌ بزرگ‌‌اش را قالین و گلیم دست‌باف پر کرده، فرش‌هایی که روزگاری به‌قول خودش کسی «بر زمین نمی‌گذاشت». او به چند سال قبل برمی‌گردد که در نزدیکی‌های سال نو میلادی (کریسمس) چه اندازه مشتریان خارجی‌ و میزان فروشش افزایش می‌یافت: «قبلا خارجی‌ها در عید کریسمس زیاد میامدن. فروشات زیاد بود. آن‌وقت‌ها کار خوب بود تا 20هزار دالر در ماه فروش داشتیم حالی یک هزار هم نیس».
آقای تیمورزاده می‌گوید که سه سال می‌شود که وضعیت بازار صنایع دستی رو به رکود است. قالین‌هایی که او می‌فروشد، از یک تا 50 متر طول دارد که قیمت آن از پنچ تا هشت هزار دالر است. بیشتر آن هم از شهرهای شمالی کشور است. او می‌گوید که فرش‌ها را به‌گونه‌ی آزاد از خانواده‌ها می‌خریده اما حالا بنا بر ناامنی شدید در ولایت‌های شمالی، میزان عرضه‌ی این فرش‌ها کم شده است.
در فروشگاه‌ او، فرش‌هایی دیده می‌شود که هر کدام ویژگی‌های فرهنگ محلی مناطق مختلف افغانستان را دارد.
نذیر، فروشنده‌ی 60 ساله‌یی است که «صنایع دستی گندمک» را مدیریت می‌کند. او می‌گوید که شش-هفت سال پیش که مغازه‌اش پرمشتری بوده و خودش هم بهتر از حالا، در کوچه‌ی انتیک‌فروشی انفجاری می‌شود و «خیر بازار» را هم باخودش می‌برد: «تقریبا شش- هفت سال پیش یک انفجار در کوچه‌ی انتیک‌فروشی شد، بعد از همو دیگه مشتری خارجی نمیایه. فروشات ما رو به سقوط‌اس. گاهی می‌شه که در یک هفته هم فروش نداریم. کرایه‌ی دکان بلند، بل برق بلند».
بازارچه‌ی انتیک‌فروشی کابل، ویترین بزرگی است از چیدمان چیزهای مختلف؛ از اشیایی که قدمت 70-80 ساله دارد تا لوازم دیکوری که به سبک کلاسیک طراحی شده است. با همه‌ی این‌ها، فروشندگان در یک چیز متحدالقول‌اند؛ ناامنی که پای مشتریان خارجی را از بازار آن‌ها گرفته است.
فروشندگان در حالی شب‌وروز را با مشتریان داخلی کم‌پول سر می‌کنند که کرایه‌ی هر دکان در یک ماه از 150 تا 400-500 دالر است.
در این میان، داوود نسبت به دیگران خوش‌حال‌تر است، جوانی که در گوشه‌یی از پاساژ انتیک‌فروشان، تابلوهای نقاشی برادر بزرگ‌ترش را می‌فروشد. به‌گفته‌ی خودش، مشتریان‌اش بیشتر افغانستانی‌های خارج‌نشین است: «بازار تا حدی خوب است. در یک ماه، 10-15 اثر می‌فروشم».
اثرهایی را که او می‌فروشد، نقش و نگارهایی از بناها و میراث تاریخی افغانستان‌اند که به سبک ریالیسم کار شده‌اند، تابلوهایی که از ده تا صدهزار افغانی قیمت دارند و فقط افغانستانی‌های خارج از کشور، آن را روی دیوارهای منازل‌شان قاب می‌کنند.
دست‌آخر به مغازه‌ی سنگ‌فروشی عبدالباقی می‌روم، فروشنده‌یی ناراضی با ریش بلند که کلاه نمدی پکول پوشیده است. او سنگ‌های قیمتی مختلفی در قفسه‌های دکان‌اش چیده است: یاقوت کنر، زمرد لغمان و نورستان، لاجورد بدخشان. می‌گوید از وقتی دولت صادرات را منع کرده، کاروبارش خوابیده است: «فروش نیست. دولت صادرات را بند کده. خارجی‌ها حالی سنگ برده نمی‌توانند».
با ناراحتی خاصی که در چشمان و لحن صدایش پیچیده، به‌جا یا بی‌جا به منع صادرات سنگ اشاره و از دولت انتقاد می‌کند: «دولت نمی‌خواهد افغانستان رشد کند».

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *