آن یونان و این یونان؛ سرزمینی که آرزوها را قفل کرده است

مجاهد اندرابی
درفش سه‌رنگ کشور به میله‌ی باریک آهنی در میان انبوهی درخت‌های سربه‌فلک‌کشیده ، بر بلندای بام سفارت کشانده می‌شد؛ هیجانی باورنکردنی در چشم اشتراک‌کننده‌ها موج می زد. مهمانان چشم به حرکت پرچم دوخته بودند و چیزهایی زیر لب می‌گفتند. تصبره‌های خودمانی داشتند. سفیران اکثریت کشورها در این مراسم اشتراک کرده بودند. محفل بسیار مختصری بود و هیچ حرفی در مورد پیشینه وپسینه‌ی روابط افغانستان ویونان به میان نیامد. وزیرخارجه صلاح‌الدین ربانی هم عجله داشت تا هرچه زودتر خود را به کابل برساند و به ماجرای برکناری عطامحمد نور از سوی حکومت، راه‌حل دریابد، او با همین حرف که «گشایش سفارت ما در آتن گام بزرگی در راستای روابط دو کشور است» بسنده کرده و هیچ حرف دیگری در مورد پیشینه، و پسینه‌ی روابط دو کشورگفته نشد. هوا تاریک شد و مهمانان هم یکی پی دیگری رفتند. اما این برای تیم افغانستان خبر بزرگی بود که توانسته بودند سفارت‌شان را برای نخستین‌بار در یونان ایجاد کنند.
یونان عضو ناتو است و نظامیان این کشور در چهارچوب این پیمان در افغانستان ماموریت اجرا می‌کنند. اماکابل و آتن در این مدت، روابط خود را از طریق سفیران غیرمقیم‌شان در پاکستان و بلغاریا تامین می‌کرده‌اند. افغانستان هم ماه‌ها پیش سفارت‌اش دربلغاریا را بست. وزیر خارجه‌ی یونان، در ملاقاتش با صلاح‌الدین ربانی گفت: «کشورش علاقه دارد در بخش تحصیلات عالی، آموزش نظامیان افغانستان و ایجاد زمینه‌ی سرمایه‌گذاری با افغانستان همکاری کند».
دلایلی گذشته هرچه بوده، اما در حال حاضر داشتن روابط میان افغانستان و یونان یک امر ضروری پنداشته می‌شود. هزاران پناهجوی افغانستان همین اکنون، در مرزهای این کشور در حالتی رقت‌بار زندگی می‌کنند، و کوچکترین دست‌رسی برای حل مشکلات حقوقی و پیشبرد کارهای اداری‌شان ندارند. زندان‌های یونان هم پر از پناهجویان افغانستان است که به اتهام‌های گوناگونی زندانی شده‌اند و هنوز حتا آمارگیری دقیقی از این زندانیان نیز صورت نگرفته است. جدا از این مسایل، جمعیت بزرگ پناهجویان افغانستان در یونان در خطر استفاده‌ی قاچاقچیان انسان قرار دارند که باید هرچه زودتر به این موارد رسیدگی شود. رسیدگی به این‌همه بدون داشتن روابط دوام‌دار و ایجاد نمایندگی سیاسی ممکن نیست.
سرزمین فلسفه، هنر و فرهنگ
وقتی حوالی ساعت سه بامداد به شهر آتن رسیدیم، شهر چراغان بود و سیاهی شب داشت به سپیده‌های طلایی‌رنگ سحر رنگ می‌باخت. آنچه از این تعامل طبیعی در آسمان تپچه‌های شهر نقش بسته بود، دیدنی بود و دلربا.
ناتوانی اقتصادی و عدم انکشاف این شهر مشهور اروپایی از فرودگاه آن به‌وضوح دیده می‌شد. وقتی وارد اتاق ویژه برای ثبت گذرنامه‌ام شدم، مامور فرودگاه، عصبانی بود. کمپیوترش درست کار نمی‌کرد و دستگاه مجهزی هم برای ثبت مشخصات مسافران، در اختیار نداشت. کمپیوتر نوع دسکتاپ‌اش را که هویدا بود- خیلی از مد گذشته است،آماده ساخت و با کمره‌ی آن از من عکس گرفت. بعداً دیدم که آن عکس با کیفیت بسیار پایین در ویزا چاپ شده است. با یک برگه از جانب وزارت خارجه‌ی یونان، توانسته بودیم به این کشور سفر کنیم اما برای وارد شدن به شهر آتن، باید ویزای ورودی می‌داشتیم.
با این وجود در برگشت اما چنین مشکلی وجود نداشت. برعکس، بازرسی نیز بسیار جدی بود. وقتی صبح چهارشنبه نوزدهم دسامبر، برای دیدن بناهای تاریخی آتن به شهر برآمدیم، هوا معتدل بود و رنگ نیلگون آسمان شهر به پاره‌ی ابرهای سفید پراگنده در دامن آسمان غالب شده بود. شهر هم برای پذیرایی از جشن کرسمس، آراسته بود. ذوق‌زده بودیم و حس خوشایندی داشتیم. هرقدر به بناهای تاریخی آتن خیره می‌شدم، ابهت و صلابت شهر بیشتر از آنچه در لای کتاب‌ها خوانده بودم من را زیر تاثیر قرار می‌داد.
اکروپلس، یکی از قدیمی‌ترین مجتمع‌های تاریخی یونان در سمت شرق شهر در یک نقطه‌ی مرتفع واقع شده است که تقریباً بر تمامی شهر آتن مسلط است. نمای آتن از فراز این بلندی، دیدنی و دل‌انگیزاست. بقایای شهر قدیم آتن و شاید ساختمان‌هایی که روزگاری در آنان بحث‌های فلسفه، هنر و ادب جریان داشت و به پختگی رسید، در دوروبر همین بنای تاریخی قرار دارد. اما اکنون صرفاً آثار اندکی از آن ساختمان‌ها به‌جا مانده است.
اکروپلس که روح یونان نیز نامیده می‌شود، به زبان یونانی به‌معنای بلندی شهر است و نام این مجتمع تاریخی با موقعیت آن کاملاً مطابقت دارد. به روایتی، پیشینه‌ی این بنا به سال 460 پیش از میلاد برمی‌گردد و به‌مرور زمان در تحولاتی ناشی از لشکرکشی قدرت‌های بزرگ به آتن، گاه تخریب و گاهی هم به سلیقه‌ی شاهان، بازسازی شده است. البته بخش‌های آن در جریان جنگ‌های امپراتوری عثمانی با جنگجویان ایتالوی که آن زمان جنگ را به اکروپلس کشانده بودند تخریب شده که هنوز نشانه‌های این ویرانی، در این اثر بزرگ تاریخی به چشم می‌خورد.
این بنای تاریخی در سال 2007 ثبت میراث فرهنگی اروپا شده و همین اکنون هم مرمت‌کاری آن جریان دارد.
. دلفی (Delphi)، کنوسوس (Knossos)، شهر متیئورا (Metéora)از دیگر بناهای تاریخی یونان است که در شهر آتن و سایر جزایر این کشور موقعیت دارند.
آتن اما با همه‌ی این غنامندی تاریخی و فرهنگی، اکنون به یک شهر نادار می‌میماند. نادار هم به مفهوم اقتصادی و هم به مفهوم قانون‌مندی و زیرساخت نسبت به هر شهر اروپایی دیگر. پس از ریاضت اقتصادی یونان در سال 2010، یونان با مشکلات جدی دچار شد و هنوز هم وام‌دار اتحادیه‌ی اروپا است. تعدد بانک‌ها در شهر آتن تعجب‌برانگیز است اما تمامی این بانک‌ها توسط صندوق وجهی بین‌المللی پول به‌شدت کنترل می‌شوند.
پناهجویان؛ خوب، بد و بیچارگی
هوا سرد بود و قطره‌های باران با سرعت از شیشه‌ی پنجره به داخل می‌زد. من داشتم یک روز کاری‌ام را مرور می‌کردم که صدای تلفون یکی از کارمندان سفارت به صدا درآمد. از واکنش کارمند سفارت روشن بود که اتفاقی اندوهگین رخ داده است. وی گفت که میان پناهجویان افغانستان در حومه‌ی شهر جنگ و درگیری شده و چندین تن زخمی شده‌اند. دلیل درگیری خیلی روشن نبود اما کارمندان سفارت به من گفتند که این‌گونه اتفاقات عادی است وتا حال چندین پناهجو بر اثر این‌گونه درگیری‌ها جان باخته‌اند.این در واقع یک روایت کوچک از یک معضل بزرگ بود: امنیت شهر آتن با ورود پناهجویان برهم خورده است. بسیاری پناهجویان در جاده‌های شهر می‌خوابند و هرازگاهی دست به دزدی اموال مردم می‌زنند. این گفته اما در مورد بسیاری پناهجویان دیگر صدق نمی‌کند. پناهجویانی هم هستند که باکردار و برخوردشان نام نیک و تصویر زیبایی از افغانستان و هویت‌شان به‌جا گذاشته‌اند.
وقتی جاده‌های شهر آتن را به‌سوی دفتر IOMیا دفتر مهاجرت بین‌المللی می‌پیمودیم، طراوت و سرسبزی درختان اطراف جاده زیبایی تپچه‌های اطراف شهر در این فصل سال اندک برایم تعجب‌برانگیز بود. در میان راه، انبوهی از افرادی را دیدیم که پشت درب یک ساختمان صف کشیده بودند. آن‌جا مرکز ثبت مهاجرت آتن بود و پناهجویان تازه واردشده برای ثبت نام و تکمیل پرونده‌های‌شان صف کشیده بودند. این نشان می‌داد که سردی هوا و کنترل مرزها هم نتوانسته از ورود پناهجویان به‌صورت کلی جلوگیری کند.
داستان‌های تلخ پناهجویی
چشمان سرگردان سلیمان و چروک‌های صورت و پیشانی‌اش حکایت از تحمل رنج‌های زیادی داشت. ده سال می‌شد که او به آتن آمده بود و شش سال را پشت سلول‌های زندان گذرانده بود. وقتی از تجربه‌های مهاجرت‌اش پرسیدم، اشک دور چشمانش حلقه زد و بغض سنگینی گلویش را می‌فشرد. سلیمان از راه ایران وارد ترکیه و از آن‌جا به یونان آمده بود. در یونان کشاورزی می‌کرد. توان پرداخت کرایه‌ی اتاق را نداشته و در خانه‌ی یکی از دوستانش بودوباش داشته است. یکی از روزها دوست‌اش به سلیمان زنگ می‌زند که به خانه بیاید. با تفاوت چند دقیقه پولیس نیز وارد خانه شده و او را بازداشت می‌کند. دوست سلیمان که خانه را به کرایه گرفته بود، فرار کرده و سلیمان به دام پولیس می‌افتد. او شش سال را به اتهام قاچاق مواد مخدر زندانی می‌شود، می‌گوید: «زبان را نمی‌فهمیدم. کاغذ را آوردند، من امضا کردم بعد زندانی شدم. نمی‌فهمیدم جرمم چیست.»
سلیمان به من گفت: بیشتر از چهل پناهجوی دیگر افغانستان نیز در این زندان، زندانی بودند. نماینده‌های ترکیه، ایران و برخی کشورهای دیگر هرازگاهی به احوال‌گیری زندانیان‌شان می‌آمدند اماهیچ‌کس به پرسان ما نمی‌آمد: «خیلی ناامید و غمگین بودیم».
سلیمان را در دفتر مهاجرت بین‌المللی آتن ملاقات کردم. پرونده‌ی او رد شده و اجباراً به افغانستان برگشتانده می‌شد. سلیمان پسر یک کشاورز از ولسوالی مالستان غزنی است. با چند جوان دیگر نیز آن‌جا ملاقات کردم، از ولایت‌های لغمان و قندهار بودند. یکی از آنان بیست روز می‌شد به یونان رسیده بود. شب را در جاده‌ها سپری می‌کرد و حالا به این دفتر آمده بود تا به افغانستان برگردد. خیلی از پناهجویان دیگر از کشورهای عراق و سوریه نیز آن‌جا صف بسته بودند،تا به کشورهای‌شان برگردند.
بیشتر از پانزده هزار پناهجوی افغانستان در یونان درخواست پناهندگی داده‌اند که ثبت اداره‌های رسمی این کشور و اداره‌های پناهجویی هستند اما آمار پناهجویانی که درخواست پناهندگی نکرده‌اند، و در حال انتظار برای رفتن به کشورهای دیگر اروپایی هستند هنوز مشخص نیست.
در حال حاضر بیش از 150 پناهجوی افغانستان در بازداشتگاه‌های شهر آتن به‌سر می‌برند اما میزان بازداشتی‌ها در دیگر شهرهای یونان مشخص نیست. در بازداشت‌گاه معمولاً افرادی را نگهداری می‌کنند که مدرک بودوباش و یا هم درخواستی برای پناهندگی نداده باشند. بازداشت‌گاه با زندان فرق دارد. در زندان‌های یونان آن پناهجویان افغانستان زندانی هستند که مرتکب جرایم جنایی، قاچاق و یا قتل شده باشند. میزان این زندانیان هنوز مشخص نیست. سفارت تازه‌تاسیس افغانستان در یونان، تازه تلاش‌ها را آغاز کرده تا آمار رسمی زندانیان پناهجو را به‌دست آورد.
در مورد تلفات پناهجویان کشور در یونان هم آمار مشخصی وجود ندارد. اما آمارهای غیررسمی می‌رساند که در جریان بیشتر از یک سال، حدود 500 تن درآب‌های یونان غرق شده‌اند که پولیس یونان در همکاری با سایر گروه‌های کاری مربوط، در تلاش شناسایی هویت آنان هستند.
آتن اکنون از کانون فرهنگ و هنر به یک مکان مافیایی و قاچاقیچان بدل شده است. قاچاقچیان در بدل سه تا پنج هزار یورو به پناهجویان وعده می‌دهند که آنان را به کشورهای دلخواه‌شان انتقال خواهند داد. پناهجویان به من گفتند، بسیاری‌ها فریب این وعده‌ها را خورده‌اند اما به مقصد نرسیده‌اند.
با نام یونان و برخواستگاه تمدن بشری نسل در نسل، امروز آشنا هستند. افلاتون، سقراط، فیثاغورث و بسا از دانشمندان و تیوریسن‌های دیگر از این سرزمین برخواستند و بسیاری ارزش‌های نوین بشری را رقم زده‌اند. حالا اگر یونان برای بسیاری‌ها سرآمد دموکراسی، هنر، فلسفه و بازی‌های اولمپیایی شناخته می‌شود، برای پناهجویان زندانی است که رویاهای‌شان در آن قفل شده و امیدشان به زندگی در آن‌جا به بند کشیده شده است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *