زمان آن رسیده که به بازی دوگانه‌ی پاکستان پایان دهیم

نشنال انترست/زلمی خلیلزاد
ترجمه: جلیل پژواک

رییس‌جمهور ترمپ در توییت‌اش درباره‌ی پاکستان، چیزی را گفت که باید می‌گفت. از 11 سپتامبر تاکنون، پاکستان به‌طور مداوم یک بازی دوگانه را در پیش گرفته است: مفید بودن خودش را با همکاری پراکنده برای دستگیری اعضای القاعده، و حمایت تدارکاتی برای نیروهای ما –نیروهای امریکایی- نشان داده است در عین حالی‌که، با گروه‌های افراط‌گرای خشونت‌آمیز مانند طالبان و شبکه‌ی حقانی، همکاری می‌کند و برای آن‌ها زمینه‌ی آموزش و لانه‌های امن فراهم می‌کند. گروه‌هایی که هزاران سرباز امریکایی، نیروهای ائتلاف، افغان و حتا شمار زیادی از غیرنظامیان بی‌گناه افغان را به قتل رسانده‌اند.
سیاست دوجانبه و توام با نیرنگ اسلام‌آباد، یگانه و مهم‌ترین مانع موفقیت در افغانستان بوده است. اگر ما امیدوار به کاهش تهدیدات تروریستی در داخل و از سوی منطقه، محدودکردن خشونت مرگ‌بار و دستیابی به توافق از راه مذاکره برای بحران افغانستان، باشیم -که در نهایت به مردم این کشور آرامش خواهد بخشید و به نیروهای ما کمک خواهد کرد که به خانه بازگردند- پایان‌دادن به حمایت پاکستان از تروریست‌ها و شورشیان یک امر ضروری است.
پس از این‌که نیروهای ائتلاف در اواخر سال 2001 طالبان را سرنگون کردند، فرصت کلیدی به‌میان آمد، که ایالات متحده می‌توانست شرایط پیروزی در جنگ علیه تروریسم را در تئاتر افغانستان-پاکستان به‌دست ‌آورد. رییس‌جمهور بوش اعلام کرد که کشورها باید انتخاب کنند که آیا «با ما هستند یا علیه ما». این امر در مورد پاکستان به این معنا بود که ما از آن‌ها خواستیم از عملیات آزادی پایدار که طالبان تحت حمایت اسلام‌آباد را هدف قرار می‌داد، حمایت کنند و در شکار رهبران القاعده، با ما همکاری کنند.
اما پاکستان به‌زودی در بدل کمک‌های گسترده‌ی ایالات متحده، یک استراتژی پیچیده برای همکاری در زمینه‌ی تدارکات و کمک‌های گاه‌به‌گاه در شکار رهبران القاعده، را روی دست گرفت، در حالی‌که همزمان برنامه‌ی مخفی را برای احیای مجدد طالبان روی دست داشت. با این‌حال، زمانی که شواهدی مبنی بر حمایت فعال پاکستان از طالبان و فراهم‌آوری پناه‌گاه امن به آن‌ها، به‌دست آمد، دولت بوش از راه‌کار قبلی خود که «با ما یا علیه ما» بود پیروی نکرد، بلکه به اسلام‌آباد چیزی را داد که بعدا راه عبور شد.
وضعیت در زمان رییس‌جمهور اوباما بدتر شد. دولت او مشارکت دیپلماتیک ایالات متحده با پاکستان را تقویت و کمک‌های اقتصادی و نظامی به پاکستان را بیش از پیش افزایش داد. پاکستانی‌ها گفته بودند که با ارتقای توانایی‌های نظامی و انگیزه‌های اقتصادی، آن‌ها علیه شورشیان افغان که در خاک پاکستان پایگاه دارند، اقدام خواهند کرد. سپس آن‌ها –با ادامه‌ی الگوی پیشین خود- کمک را گرفتند اما همچنان به فراهم‌آوری پناه‌گاه امن برای تروریست‌ها و حمایت از آن‌ها ادامه دادند.
فرماندهان ایالات متحده یک مسیر تدارکاتی را در شمال افغانستان توسعه دادند تا وابستگی به پاکستان -برای دسترسی تدارکاتی به کشور محاط به خشکه‌ی افغانستان- را کاهش دهند. اما دولت اوباما به‌خاطر اعمال پاکستان، با این کشور مقابله نکرد. در آخر، مایکل مولن رییس ستاد مشترک ارتش به‌طور آشکارا اظهار داشت که گروه حقانی به‌عنوان «بازوی واقعی سازمان اطلاعاتی پاکستان» ISI عمل می‌کند که سرویس اطلاعاتیِ است که برنامه‌های پشتیبانی از گروه‌های شورشی افغان را انجام می‌دهد. شبکه‌ی حقانی نه‌تنها که حملات مرگبار را راه‌اندازی می‌کند، بلکه شهروندان امریکایی و دیگران را به‌عنوان گروگان در پاکستان نگه‌ می‌دارد.
رییس‌جمهور ترمپ در سخنرانی خود برای اعلام استراتژی جدید ایالات متحده برای آسیای مرکزی و جنوب آسیا، با وضوح گفت: «پاکستان به همان سازمان‌هایی پناه می‌دهد که هر روزه در تلاش کشتن مردم ما هستند. ما به پاکستان میلیاردها میلیارد دالر پرداخت کرده‌ایم، در حالی‌که در عین زمان آن‌ها به تروریست‌هایی خانه می‌دهند که ما با آن‌ها در جنگ ایم. اما این باید تغییر کند و بلافاصله تغییر خواهد کرد. هیچ‌گونه همکاری و مشارکت نمی‌تواند با کشوری که به شبه‌نظامیان و تروریست‌هایی پناه می‌دهد که اعضا و مقامات ایالات متحده را هدف قرار می‌دهند، دوام آورد. زمان آن است که پاکستان تعهد خود را نسبت به تمدن، نظم و صلح نشان دهد».
و دولت لیستی از اقداماتی را که پاکستان باید انجام دهد، ارائه کرد.
اسلام‌آباد به آن بی‌توجه بوده است. رهبران نظامی پاکستان احتمالا به این باورند که حواس ایالات متحده از این مسأله بار دیگر به‌خاطر سایر بحران‌ها پرت خواهد شد و در نهایت مقامات ایالات متحده توسط اقدامات کمکی گاه‌به‌گاه پاکستان فریب خواهند خورد و به پاکستان اجازه خواهند داد که بازی دوگانه‌ی خود را ادامه دهد. با این‌حال، توییت رییس‌جمهور ترمپ نشان می‌دهد که او بیش از این اجازه نمی‌دهد که پاکستان الگوی خود را دنبال کند. اکنون، مسأله این است که چطور این تصمیم را عملی و اجرا کنیم. تعاملات دیپلماتیک تشدیدیافته در این امر نقش خواهند داشت، اما برای جلب توجه کامل پاکستان، ایالات متحده باید اقدامات چندجانبه‌یی را برای افزایش چشم‌گیر هزینه‌های پاکستان به‌ویژه بخش‌هایی از تاسیسات امنیتی این کشور که مسوول اجرای سیاست پاکستان در قبال افغانستان است، روی دست بگیرد. این اقدامات باید شامل چندین مرحله باشد:
اول، تحریم ISI و آن‌عده افراد پاکستانی که در حمایت از تروریست‌ها و شورشیان دخیل‌اند. این تحریم شامل ممنوعیت سفر به ایالات متحده و منجمدکردن دارایی‌های مالی این افراد و اعضای خانواده‌ی آن‌ها نیز باشد. سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده توانایی آن را دارد که هریک از کسانی که در برنامه‌های پاکستان برای حمایت از تروریست‌ها نقش بازی می‌کنند، به‌شمول مقامات ارشد، را شناسایی کند. ایالات متحده همچنین باید شخصیت‌های کلیدی را –که در این برنامه‌ها دست دارند- به‌عنوان حامیان تروریسم معرفی کند. واشنگتن باید به وضعیت کنونی پاکستان به‌عنوان یکی از متحدان اصلی غیرناتو پایان دهد، وضعیتی که به پاکستان مزایایی مانند دسترسی امتیازی به فن‌آوری نظامی و فروش را فراهم می‌کند. ما همچنین باید تمامی کمک‌های نظامی، از جمله کمک‌های مالی نظامی را به حالت تعلیق درآوریم.
دوم، شروع حملات نظامی یک‌جانبه‌ی ایالات متحده بالای اهداف شورشیان در خاک پاکستان. در حالی‌که ایالات متحده القاعده و طالبان پاکستانی را با هواپیماهای بدون سرنشین و دیگر انواع حملات هدف قرار داده است، پاکستان تنها در موارد نادر شورشیانی را که علیه نیروهای ائتلاف و افغانستان فعالیت می‌کردند، مورد حمله قرار داده است. این امر به این گروه‌ها میدانی برای مانور داده است.
سوم، آمادگی برای معرفی پاکستان به‌عنوان دولت حامی تروریسم، مگر اینکه پاکستان خود را تغییر دهد و از حمایت تروریست‌ها دست بردارد. چنین معرفی‌یی باعث اعمال محدودیت‌ به کمک‌های فعلی به پاکستان، ممنوعیت صادرات دفاعی و فروشات این کشور، محدودیت صادرات کالاهای دست‌دوم و سایر محدودیت‌های مالی می‌شود.
چهارم، توقف کمک اقتصادی ما به پاکستان. این توقف باید نه‌تنها شامل توقف کمک‌های دو جانبه باشد بلکه کمک‌های چندجانبه از طریق موسساتی مانند صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، که در آن ایالات متحده دارای قدرت عمده‌ی تصمیم‌گیری است، را نیز شامل شود. همچنین، وزارت خزانه‌داری باید کارزاری را برای افزایش تحریم‌های مالی، آن‌گونه که در قبال ایران قبل از توافق هسته‌یی اعمال شد، آماده کند. این تحریم‌ها دسترسی پاکستان به سیستم مالی بین‌المللی را محدود خواهد کرد. ایالات متحده باید متحدان و شرکای خود را در سراسر جهان، از جمله عربستان سعودی را –که دارای روابط محکم با پاکستان است- تشویق کند که رویکرد مشابهی را در خصوص پاکستان در پیش گیرند. چین از پاکستان حمایت کرده است تا در مقابل هند دستِ بالا داشته باشد و به دریای عرب دسترسی پیدا کند. ما باید پکن را تحت فشار بگیریم تا حمایت خود از اسلام‌آباد را مشروط بر توقف حمایت اسلام‌آباد از تروریست‌ها و افراط‌گرایان کند.
پنجم، همراه با قربانیان اقدامات پاکستان، از جمله افغانستان و هند، ما باید اسلام‌آباد را در مقابل سازمان‌های منطقه‌یی و بین‌المللی به پاسخگویی واداریم.
در آخر، مهم است که با مردم پاکستان ارتباط برقرار کرده و حمایت پاکستان از تروریست‌ها و افراط‌گرایان که باعث تغییر رویکرد ما نسبت به کشورشان شده است، را مستند کنیم. ما باید این را روشن کنیم که منتظر همکاری و مشارکت با پاکستان، در صورتی‌که دولت‌اش سیاست حمایت از تروریسم و افراط‌گرایی را رها کند، هستیم و استقبال می‌کنیم. همان‌طور که در واکنش 3 جنوری 2018 نواز شریف، نخست‌وزیر سابق پاکستان به توییت رییس‌جمهور ترمپ دیده می‌شود، رهبران غیرنظامی پاکستان در حمایت از تروریست‌ها دخیل نیستند و سیاست دستگاه‌ نظامی این کشور را مورد پرسش قرار می‌دهند. شریف از ارتش پاکستان خواستار کنار گذاشتن «خودفریبی» و پایان‌دادن به سیاست‌هایی که منجر به انزوای بین‌المللی پاکستان می‌شود، شده است. بیانیه‌ی شریف از این جهت مهم است که خانواده‌ی وی بزرگترین و مهم‌ترین ایالت کشور، یعنی پنجاب را در اختیار دارند، و برادرش احتمالا نخست‌وزیر بعدی پاکستان است. پاکستان در دست پنجابی‌ها است. مخالفت با سیاست‌های ارتش برای حمایت از تروریست‌ها، در میان ملیت‌های غیر پنجابی به‌ویژه پشتون‌ها و بلوچ‌ها گسترده بوده است. رهبران دولت غیرنظامی قبلی که توسط حزب مردم پاکستان رهبری می‌شد، همچنان در مخالفت با سیاست ارتش قرار داشتند. دولت ترمپ باید به این فکر کند که چگونه می‌تواند به بسیج مخالفان غیرنظامی حمایت از تروریسم، در برابر حامیان ارتش کمک کند.
برخی‌ها استدلال می‌کنند که اقدامات اجباری مانند مواردی که در بالا ذکر شده است، نتیجه‌ی برعکس می‌دهد و باعث می‌شود که پاکستان خطوط تدارکاتیِ که از خاکش عبور می‌کند را قطع کند. پاسخ می‌تواند این باشد که نیاز به تدارک افغانستان از راه پاکستان فقط به این خاطر است که پاکستان آتش جنگ و درگیری را در افغانستان شعله‌ور نگه‌ داشته است. در اصل این طرح پاکستان برای به‌‌دست آوردن اهرم فشار و پول بوده است. در حالی‌که بهترین و ارزان‌ترین مسیرها از طریق پاکستان می‌گذرد، اما جایگزین‌های قابل قبول دیگر نیز وجود دارند. سوخت می‌تواند از آسیای مرکزی تامین شود. پرسونل و مهمات می‌توانند از طریق هوا آورده شوند. مسیر شرق-غرب که از طریق گرجستان، آذربایجان، ترکمنستان یا قزاقستان و ازبکستان، یا مسیر شمالی از طریق روسیه و آسیای مرکزی می‌تواند سایر تجهیزات و وسایل سنگین را وارد کند. قابل ذکر است که رییس‌جمهور پوتین اخیرا تصریح کرده است که در صورت خروج ایالات متحده، وضعیت افغانستان بدتر می‌شود. این می‌تواند موضوعی باشد که در آن ایالات متحده و روسیه می‌توانند همکاری کنند.
اگر حمایت پاکستان از شورشیان کاهش یابد و محدود شود، کاهش قطعی درگیری‌ در افغانستان قابل دستیابی است. با کاهش میزان خشونت، نیروهای افغان باید بتوانند به اندک خشونت‌های ته‌نشین‌شده رسیدگی کنند که این خود باعث کاهش بار روی دوش ایالات متحده و نیروهای ائتلاف می‌شود. چنین تحولاتی به نوبه‌ی خود می‌تواند به طالبان این موضوع را برساند که زمان با آن‌ها یاری نمی‌کند و آن‌ها باید به رسیدن به توافق از راه مذاکره همکاری کنند؛ نتیجه‌یی که ایالات متحده آن را ترجیح می‌دهد. برای دستیابی به این تغییر، ما باید در راستای اعمال اقدامات اجباری، قاطع و استوار باقی بمانیم. و در صورتی‌که پاکستان سیاست خود را تغییر دهد، ما باید آماده‌ی از سرگیری روابط مثبت خود با این کشور و حمایت از روابط منطقه‌یی بهبودیافته -با کشورهای منطقه به‌شمول افغانستان- که نگرانی‌های مشروع پاکستان را احترام می‌گذارد، باشیم.
صبر، انگیزه‌های مثبت و گاهی هم فشارهای ضعیف، پاکستان را وادار به پایان‌دادن به بازی دوگانه‌اش نکرده است. با این‌حال، موفقیت در برابر تروریسم و افراط‌گرایی در افغانستان و منطقه نیازمند تغییر سیاست پاکستان برای حمایت از چنین گروه‌هایی است. زمان آن رسیده است که برای تحقق چنین تغییری، استراتژی‌یی را در پیش بگیریم که هزینه‌های پاکستان به‌خاطر رویکرد کنونی‌اش، را به‌صورت چشم‌گیری افزایش می‌دهد.