حمله‌ی انتحاری در بنایی کابل؛ کار داعش بود یا مافیا؟

واشنگتن پست/مکس بیرِک
ترجمه: جلیل پژواک

حمله‌ی انتحاری در پنج‌شنبه‌شب هفته‌ی گذشته بار دیگر کابل، پایتخت زخم‌خورده‌ و محصور افغانستان را تکان داد. این حمله جان بیش از 10 پولیس افغان را گرفت. گزارشگران منتظر بودند یکی از مظنونین معمول –طالبان یا دولت اسلامی (داعش)- مسوولیت حمله را به‌عهده بگیرد و نهایتا دومی مسوولیت را به عهده گرفت. اما افغان‌هایی که با زمان و مکان حمله آشنا اند، از این حمله یکه خورده‌ و آن را طوری دیگر می‌بینند.
این انفجار در بنایی رخ داد؛ محله‌ی فقیرنشین کابل با دیوارهای از خشت گلی که امتداد آن را ردیفی از دکان‌هایی در بر گرفته که به‌خاطر فروش کالاهای بازار سیاه، مشروبات الکلی، مواد مخدر و اسلحه برای ساکنان کابل معروف است و از سوی یک قبیله‌ی قدرت‌مند محلی پشتون کنترل می‌شود. این محله در پنج‌شنبه‌شب از سوی پولیس شهر کابل برای ضبط مواد مخدر مورد حمله‌ی غیرمعمول قرار گرفت. در این حمله یک مرد جوان کشته و چند تن دیگر بازداشت شده‌اند.
یورش پولیس به این محله، اعضای قبیله‌ی هوتک را برای اعتراض به یک بزرگراه اصلی کشاند. جایی‌که آن‌ها به‌خاطر خشم از مرگ یک جوان 22 ساله قبیله‌ی‌شان که با نام انجنیر شناخته می‌شده، فریاد می‌زدند که «شما ما را می‌کشید! شما ما را دستگیر می‌کنید! چی کسی به ما گوش می‌دهد؟».
تظاهرات خودجوش در این بزرگراه، ترافیک شهری را تا مایل‌ها اطراف این محل، با مشکل مواجه کرد. سپس پولیس ضدشورش فراخوانده شد و تا ساعت 9 شب، آن‌ها این محله را از سه جهت محاصره و بستند. جهتی که باز گذاشته شده بود، منتهی به دکان‌های بنایی بود. مقامات پولیس می‌گویند که بمب‌گذار انتحاری از همین سمت به ماموران پولیس نزدیک شده و زندگی خود و آن‌ها را به آتش کشیده است.
تورن‌جنرال محمدسالم احساس، فرمانده پولیس کابل می‌گوید: «این –حمله- غیرمنتظره بود. اکنون ما باید بررسی کنیم که آیا بمب‌گذار انتحاری از میان آن‌ها –مردم محل- آمده و این یک انتقام بوده یا خیر».
احساس همانند سایر ساکنان کابل، در مورد ادعای مسوولیت این حمله از سوی داعش، شک داشت. او اذعان می‌کند که گروه داعش در افغانستان وجود دارد و نیز در بسیاری از حملات مخوف در شهر کابل دست دارد، اما او به اینکه افراد داعش توانایی اقدام سریع برای هدف قراردادن چنین فعالیت‌های ناگهانی پولیس را داشته باشند، شک دارد. در عوض، او فکر می‌کند که این حمله می‌تواند یک انتقام باشد. انتقام نه به‌خاطر کشتن انجنیر هوتک، بلکه انتقام از دولت به‌خاطر مصادره‌ی انبار بزرگی از کالاها و مواد غیرقانونی.
او می‌گوید که در آن روز پولیس از این محله، دو کیلوگرام هروئین، سه کیلوگرام تریاک، بیش از 500 تابلیت روان‌گردان، صدها لیتر الکل –که بیشتر آن‌ها خانگی بودند و در بوتل‌های آب و سطل‌ها ذخیره شده بودند- اسلحه و نارنجک پیدا کرده است.
احساس می‌گوید: «به اصطلاح تظاهرات آن‌ها در جاده فقط یک روش انحرافی معمول به هدف جلوگیری از ورود ما به محله‌ی‌شان بود. شاید این –تظاهرات- همان‌چیزی بود که ما را از پیداکردن واسکت‌های انتحاری که ما معتقدیم آن‌ها در اختیار دارند و به فروش می‌رسانند، بازداشت».
احساس در مورد مرگ انجنیر هوتک ابراز تاسف نکرد و گفت که برادر بزرگتر او، حسین، که اکنون در بازداشت است، سردسته‌ی این گروه بوده.
در روز شنبه خشم در محله‌ی بنایی به جوش آمد. برادران انجنیر هوتک و حسین، یعنی نوید و زیارمل، با پاکت‌های سفید در دست که روی آن عکس‌هایی از برادر کشته‌شده‌ی خود را نصب کرده بودند، در خارج از دکان‌های بسته‌شده‌ی خود ایستاده بودند. اعضای شورای قبیله‌ی آن‌ها در پشت دکان‌های محله در میدانی که با زباله پر شده بود جمع شده و روی ردیف چوکی‌ها نشسته بودند. در آن لحظه‌ هیچ‌یک از آن‌ها به فروش کالاهای غیرقانونی در آن محله –با این‌که برخی‌های‌شان من‌من‌کنان می‌گفتند که در گذشته این کاره بوده‌اند- اذعان نکردند.
نوید برادر انجنیر هوتک، در حالی‌که اشکِ خشم امانش را بریده بود، گفت: «آن‌ها به خانه‌ی ما آمدند، به همه‌جا تیراندازی کردند، برادرم را به گردنش شلیک کردند و او را در حالی‌که از خون‌ریزی در حال مرگ بود، به بیرون کشیدند. او بی‌گناه و غیرمسلح بود. آن‌ها بدون این‌که به او هشدار تسلیمی بدهند، به گردنش با تیر زدند. آیا چیزی مثل این در کشور شما اتفاق می‌افتد؟».
فرش اتاق نشیمن طبقه‌ی‌ بالایی خانه‌ی آن‌ها تا هنوز غرق در خون بود. درب فلزی لگد خورده و سطح دیوار این اتاق کوچک پر بود از سوراخ‌های کم‌عمق گلوله‌. خون انجنیر هوتک، از راه‌پله به پایین به سمت درب ورودی خانه، پاشیده شده و نقش بسته بود.
به‌باور هوتک‌ها، بمب‌گذاری انتحاری آن شب اتفاقی و کار گروه شبه‌نظامیانی بوده که از تجمع ماموران پولیس سود برده‌اند. نمایش کالاهای مصادره‌شده از سوی پولیس؟ به باور آن‌ها نتیجه‌ی هماهنگی دقیق بوده. آن‌ها می‌گویند که داستان واقعی، فساد و سیاسی‌شدن پولیس کابل است.
ملک احمدشاه، رییس شورای هوتکی‌ها می‌گوید که پولیس کابل از دکان‌داران محله‌ی بنایی از زمان آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری بدین‌سو اخاذی می‌کرده است، انتخاباتی که جنجال برانگیز شد و تقریبا منجر به یک جنگی داخلی مجدد در سال 2014 شده بود. مردمِ ملک احمدشاه، هوادار مردی هستند که پس از انتخابات به‌عنوان رییس‌جمهور غالب آمد: اشرف غنی. و اکثر نیروهای پولیس، به گفته‌ی احمدشاه، افراد عبدالله عبدالله، رقیب انتخاباتی اشرف غنی‌اند. او می‌گوید که بلی، روزگاری شما می‌توانستید از این‌جا مواد مخدر و الکل خریداری کنید، اما آن روزها مدت‌هاست که تمام شده.
ملک احمدشاه می‌گوید: «هر هفته آن‌ها –پولیس- می‌آمدند و صد هزار افغانی می‌خواستند». اشاره‌ی او به پول محلی است که تقریبا 1500 دالر می‌شود و از سوی چند دکان‌دار مشکوک به‌صورت جمعی پرداخت می‌شده است: «اما در این ماه، ما سرانجام تصمیم گرفتیم که رشوه‌دادن را رد کنیم. به همین دلیل است که آن‌ها تلافی می‌کنند».
بعدا احمدشاه اضافه کرد که او از مرگ ماموران پولیس ناراحت شده و گفت که «ما نمی‌خواستیم که آن‌ها کشته شوند. آن‌ها برادران افغان ما هستند». او گفت که هشت تن از افراد خودش نیز در این انفجار زخمی شده‌اند. او می‌گوید که اگر حمله از سوی پولیس صورت نمی‌گرفت، هیچ‌یک از این اتفاقات رخ نمی‌داد.
بعدها آقای احساس در طبقه‌‌ی چهارم دفتر به‌شدت محافظت‌شده‌اش در سوی دیگر شهر، لب به ابراز یک حقیقت شناخته‌شده گشود: این‌که بسیاری از افسران پولیس شهر کابل در واقع فاسد هستند و رشوه‌خواری و اخاذی از مشکلات فراوان است. اما او می‌گوید که عملیات پنج‌شنبه‌شب، نشان می‌دهد که چقدر نیروهای پولیس وظیفه‌ی اجتماعی و اسلامی خود را برای ریشه‌کن کردن آنچه که او «مافیا» می‌خواندش، مانند هوتک‌ها، جدی می‌گیرند.
احساس می‌گوید: «این مردم برای ما همان‌قدر خطرناک هستند که تروریست‌ها. و در واقع، ممکن است آن‌ها با تروریست‌ها به‌عنوان یک مافیای بزرگ همکاری کنند. ما از هر سو در معرض خطر قرار داریم».