آیا حملات هوایی امریکا می‌تواند طالبان را متوقف کند؟

واشنگتن پست/مکس بیرِک
ترجمه: جلیل پژواک

پایگاه هوایی کندهار – در افغانستان، زمستان معمولا به‌معنای آرامش در میدان جنگ است. در این فصل جنگ‌جویان طالبان به آغوش گرم روستاها پناه برده و نیروهای ایالات متحده به گذراندن تعطیلات خود مصروف می‌شوند.
اما برای اولین‌بار در 16 سال، سرما نتوانسته از شدت جنگ در هوا بکاهد. نیروهای امریکایی و افغان تنها در ماه دسامبر 2017، 455 حمله‌ی هوایی انجام داده‌اند که میانگین آن 15 حمله در روز می‌شود. این در حالی است که در دسامبر 2016 تنها 65 حمله‌ی هوایی از سوی این نیروها راه‌اندازی شده بود. حتا در ماه دسامبر 2012، زمانی که نزدیک به 100 هزار سرباز امریکایی در افغانستان حضور داشت، به‌سختی 200 حمله‌ی هوایی صورت گرفته بود.
روی‌هم‌رفته، در ماه‌های آگست و دسامبر سال 2017، دو هزار حمله‌ی هوایی انجام شده است که تقریبا برابر به کل حملات هوایی انجام‌شده در طول سال‌های 2015 و 2016 است.
افزایش بسیار زیاد رقم حملات هوایی، محصول قوانین جدید مشارکت در جنگ، و به‌عنوان بخشی از استراتژی جدیدی است که از سوی رییس‌جمهور ترمپ در ماه آگست سال 2017 اعلام شد. اکنون نیروهای ایالات متحده می‌توانند اهداف طالبان را به خواست خود مورد حمله‌ی هوایی قرار بدهند، در حالی‌که در زمان حکومت اوباما، آن‌ها فقط به دفاع از نیروهای افغان در صورت حمله‌ی قریب‌الوقوع، محدود شده بودند. همان‌طور که تعدادی از افسران نظامی ایالات متحده می‌گویند، اکنون، پس از اعلام استراتژی جدید امریکا «دست‌کش‌ها کشیده شده است».
با کاهش عملیات‌های نظامی ارتش ایالات متحده در عراق و سوریه، و استقرار مجدد دارایی‌های نظامی امریکا، نظیر جت‌های جنگنده، مشاوران ساحوی و هواپیماهای بدون سرنشین نظارتی در افغانستان، قرار است این حملات در افغانستان تشدید شوند. پایگاه‌های ایالات متحده در افغانستان غرق فعال‌اند. تعداد زیادی از افسران نظامی، عبارتی را استفاده می‌کنند، که اغلب در طول این جنگ تکرار شده است؛ این‌که: «ما در یک نقطه‌ی عطف قرار داریم».
اما این‌که آیا استراتژی جدید گامی قاطع برای کشاندن طالبان به میز مذاکره است یا فقط خمیدگی دیگری در طول مسیر بی‌پایان این جنگ؛ پاسخ آن بستگی دارد به این‌که از چه کسی آن را می‌پرسید.
از بالای کوه‌های دیدنی و پر از برف افغانستان و از دریچه‌ی هواپیمای KC-135 Stratotanker که ماموریت سوخت‌رسانی را به‌عهده داشت، چیزی که واضح بود این بود که به کارزار حملات هوایی علیه تروریست‌ها، جان تازه‌یی بخشیده شده است. طی شش ساعت پرواز در بالای دو منطقه‌ی فعال جنگی –ولایات هلمند و ننگرهار که صدها مایل از یکدیگر فاصله دارند- جت‌های جنگنده‌ی F-16 با مصرف ده‌ها هزار پوند سوخت در وسط آسمان، در حال مانور بودند.
روننی، یکی از خدمه‌های ارشد قوای هوایی ایالات متحده که مسوول سوخت‌دهی هواپیمای KC-135 است، می‌گوید: «در حالی‌که در سال گذشته مدت پرواز ما روزانه 12 ساعت بود و در طول آن ممکن 20 هزار پوند سوخت مصرف می‌کردیم، اما اکنون چهار ساعت پرواز داریم و 50 هزار پوند سوخت به هواپیماها و جنگنده‌های در حال انجام ماموریت، می‌رسانیم». (واشنگتن پست بر اساس درخواست ارتش، به‌دلایل امنیتی، نام کامل پرسونل فعال در میدان جنگ را که در سطح فرمانده نیستند، استفاده نمی‌کند).
یک سال پیش، نیروهای هوایی ایالات متحده به بمباران مواضع دولت اسلامی در موصل و رقه مصروف بودند و هواپیماهای KC-135 از پایگاه‌های هوایی در قطر پرواز می‌کردند و عمدتا فعالیت‌ آن‌ها به اقدامات نظامی امریکا در عراق و سوریه متمرکز بود. این بدان معناست که خلبانان جنگی در افغانستان اغلب می‌توانستند فقط یک ساعت در هوا بمانند و باید پیش از تمام شدن سوخت‌شان فرود می‌آمدند. اما در چارچوب استراتژی جدید، هواپیماهای KC-135 در داخل کشور و در میدان‌هوایی نظامی کندهار مستقر اند. از این‌رو خلبانان قادر اند مدت طولاتی‌تری را در هوا بمانند.
در حالی‌که هواپیمای KC-135 و جت‌ F-16 پشت سرهم در پرواز بودند و در حال سوخت‌گیری، روننی از خلبان F-16 پرسید که «وضعیت در آن پایان از چه قرار است؟» پیلوت F-16 می‌توانست روننی را از دریچه‌ی سوخت‌گیری ببیند و از طریق مخابره با وی صحبت کند. پس از چند گفت‌وگوی کوچک –فوتبال کالج، قصه‌های خوابگاه، گوشت مرجح صبحانه و سریال «بازی تاج و تخت»- گفت‌وگو به موضوعی پیچید که در آن دم روی دست بود.
خلبان جت F-16 گفت: «ما حدود یک ساعت پیش دو –بمب- بزرگ را روی آن‌ها پرتاب کردیم. کسانی که روی زمین‌اند از ما درخواست کردند و می‌گویند که آن‌ها –بمب‌ها- در برابر تک‌تیر اندازها جواب می‌دهند… ممکن است ما یک دور دیگر [برای سوخت‌گیری] بازگردیم، اما هنوز مطمئن نیستم».
وضعیت راحت اکنون، برای نیروهای امریکایی چیز جدیدی است. هرچند که دفاع از نیروهای دوست و تحت آتش راحت نیست، اما بسیاری از حملات هوایی اخیر، از قوانین جدید مشارکت در عملیات، به حد اعلا سود برده‌اند. به‌عنوان مثال، چندین مورد از این حملات، آزمایشگاه‌هایی راه هدف قرار داده‌اند که طالبان در آن خشخاش را به مواد مخدری چون هروئین تبدیل می‌کنند -طالبان از آن برای تامین هزینه‌های عملیات خود استفاده می‌کند. در این جریان، صدها تن از جنگ‌جویان طالبان کشته شده‌اند.
یک مقام ارشد اطلاعاتی در ماه جاری در کابل گفت: «ما شنیده‌ایم که فرماندهان طالبان می‌گویند که آن‌ها نمی‌توانند این سطح از تلفات را تحمل کنند. این بدان معنا نیست که حملات هوایی ما آن‌ها را با کمبود جنگ‌جو مواجه کرده است، بلکه این حملات در درون صفوف این گروه اختلاف و چندپارچگی ایجاد می‌کند».
استراتژی جدید از نیروهای ایالات متحده و افغان می‌خواهد که طالبان را به‌گونه‌یی تحت فشار بگیرند که این گروه چاره‌یی جز چشم‌پوشی از جنگ علیه دولت افغانستان نداشته باشد و به‌ نوعی از توافق تشریک قدرت، ملحق شود. این مقام ارشد اطلاعاتی می‌گوید که در صورت چنین توافقی، امکان دارد که به طالبان حتا کنترل تمام ولایات داده شود. با این وجود، هرچند که این امر یک عقب‌گرد اساسی نسبت به دوران جورج دبلیو بوش است –زمانی که بسیاری از امریکایی‌های فکر می‌کردند که طالبان می‌توانند کامل شکست بخورند- اما بسیاری از تحلیل‌گران، در این‌که اهداف جدید قابل دست‌یابی باشند، شک دارند.
برهان عثمان، تحلیل‌گر ارشد افغانستان در گروه بین‌المللی بحران می‌گوید: «استراتژی جدید ایالات متحده بسیار نظامی‌محور است. حتا 100 هزار نیرو نتوانست کار طالبان را تمام کند و از آن زمان تاکنون این گروه از اعتماد بیشتری برخوردار بوده است. ایالات متحده به روان طالبان به‌درستی پی نبرده است. کل جنگ آن‌ها –طالبان- در مورد این است که «ما یک دولت مشروع بودیم و شما ما را نابود کردید و یک دولت دست‌نشانده را به قدرت رساندید». استراتژی جدید ایالات متحده تنها آن‌ها را به مبارزه‌ی بیشتر ترغیب می‌کند».
رهبران نظامی ایالات متحده اذعان کرده‌اند که طالبان تقریبا نیمی از ولسوالی‌های افغانستان را در اختیار دارند یا بر سر آن با نیروهای افغان در حال رقابت‌اند. به‌گفته‌ی بازرس ویژه‌ی امریکا برای بازسازی افغانستان، رقم ولسوالی‌های تحت کنترل یا رقابت طالبان، در جریان سال گذشته افزایش یافته است. اما آن‌ها به‌طور کلی این را که دیگر حضور نظامی ایالات متحده مانند دوران اوباما و به‌گفته‌ی ترمپ بر اساس «مهلت‌های دلخواهانه» نیست و به «رویکرد مبتنی بر شرایط» بازگشته است، تحسین می‌کنند. آن‌ها می‌گویند که این تغییر، به طالبان و حامیان منطقه‌یی این گروه نشان می‌دهد که ایالات متحده «این‌جا است تا بماند». آن‌ها همچنین استدلال می‌کنند که استراتژی جدید، عزم دولت افغانستان و نیروهای هم‌قطار را، با نشان دادن این‌که ایالات متحده بار دیگر به حفظ قدرت آن‌ها تعهد کرده است، تقویت می‌کند.
با توجه به این‌که بحث افغانستان تقریبا به‌طور کامل از گفت‌وگوهای ملی امریکا محو شده است، از نقطه‌نظر داخلی ایالات متحده، هزینه‌ی سیاسی تعهد مجدد این کشور به سال‌ها جنگ بیشتر در افغانستان نیز کاهش یافته است. در گفت‌وگوهای خصوصی، مقامات خارجی می‌گویند که ارتش امریکا ممکن است همانند حضورش در شبه‌جزیره‌ی کوریا و دیگر نقاط جهان، به‌طور نامحدود در افغانستان حضور داشته باشد.
در سال‌های آینده، ارتش امریکا امیدوار است که رقم نیروهای کوماندوی عملیات‌های ویژه‌ی افغانستان را دوبرابر و قوای هوایی این کشور را سه‌برابر کند. ایالات متحده از هم‌اکنون به فرستادن 3 هزار سرباز بیشتر به افغانستان متعهد شده است. افزایش این رقم، تعداد مجموعی این نیروها را به 14 و 15 هزار تن می‌رساند. بسیاری از آن‌ها به کمک نیروهای زمینی گیرمانده‌ی افغان خواهند شتافت. با استفاده از نیروهای زمینی بیشتر، نیاز به هواپیماهای جنگی برای پوشش آن‌ها، بیشتر و بیشتر خواهد شد.
گروه‌های حقوق‌بشری از مدت‌ها پیش به این‌طرف نگرانی از این دارند که حملات هوایی بیشتر می‌تواند منجر به افزایش تلفات غیرنظامیان شود. با این‌حال مقامات نظامی می‌گویند که به‌رغم تشدید حملات هوایی، بر اساس آمار خود آن‌ها، تعداد تلفات غیرنظامیان در سال 2017 نسبت به سال قبل کاهش یافته است. خشونت جاری مانع تایید مستقلانه‌ی این ادعا می‌شود. با این‌حال، گزارش‌های اخیر از عراق، توسط رسانه‌ها و گروه‌های نظارتی نشان می‌دهند که ارتش ایالات متحده به‌طور سیستماتیک تعداد تلفات غیرنظامیان را کمتر گزارش می‌داده است.
برید جنرال لنس بونچ، رییس ماموریت «عملیات‌های آینده» ناتو –به این معنا که او برنامه‌ریزی استراتژیک ماموریت ناتو را رهبری می‌کند- با وجود این‌که سومین دور خدمت خود در طول یک دهه را می‌گذراند، اما از خوش‌بینی لجام‌‌گسیخته‌یی در این خصوص برخوردار است. بونچ با رد نظر جنرال جان نیکلسون، فرمانده نیروهای ایالات متحده در افغانستان مبنی بر این‌که «جنگ به بن‌بست خورده است»، می‌گوید که «این بن‌بستی است که در آن وضعیت –جنگ- تغییر خورده است». او می‌گوید که استراتژی جدید «اثرات فوق‌العاده‌یی» روی میدان جنگ داشته و آنچه که او می‌خواهد مردم در امریکا درک کنند این است که استراتژی جدید «تغییردهنده‌ی بازی» است.
با این‌حال، از دید بارنت روبین، یکی از کارمندان ارشد مرکز همکاری بین‌المللی که دهه‌ها در مورد افغانستان مطالعه و نوشته کرده و به ناتو و دولت ایالات متحده مشوره داده است، پاسخ مناسب برای این‌حد از خوش‌بینی این است که بپرسید: «خوب، اما که چه؟»
روبین می‌گوید: «این بدان معنا نیست که آن‌ها بگویند –استراتژی یا رویکرد جدید- عالی کار می‌کند و من بگویم نه، نمی‌کند. بیشتر به معنای این است که مهم نیست چه اتفاقی در میدان جنگ رخ می‌دهد. طالبان قابل حذف نیستند. ما می‌توانیم بگوییم که آن‌ها را از میدان به‌در خواهیم کرد، اما نمی‌توانیم. ما گزینه‌ی ترک و خروج از افغانستان را داریم، اما آن‌ها ندارند. در نهایت، امروز یا فردا، ما این گزینه را انتخاب خواهیم کرد».