چرا حملات تروریستی افزایش یافته است؟

عابر شایگان
در حملات پی‌هم تروریستی اخیر در کابل، دست‌کم 138 تن کشته و صدها تن دیگر زخمی شده‌اند. این حملات مرگ‌بار بیش از هر زمان دیگری دولت را زیر فشار قرار داده و افکار عمومی را به‌شدت برافروخته است. چیزی که در این میان تازگی دارد این است که برخلاف گذشته، مسوولیت انجام این حملات را طالبان برعهده گرفته است. پیش از این طالبان از انجام حملاتی که قربانیان آن را غیرنظامیان تشکیل می‌دادند، انکار می‌کردند. این چرخش موضع ناگهانی طالبان به معنای چیست؟ چرا گراف حملات تروریستی در پایتخت به‌طور بی‌سابقه‌یی بالا رفته است؟ و این‌که چرا دستگاه‌های امنیتی پایتخت، نمی‌تواند جلوی کم‌ازکم بخشی از این حملات را بگیرد؟
ناتوانی دستگاه امنیتی یا تغییر ماهیت جنگ؟
مدیران امنیتی کشور، پس از هر حمله‌ی خونین تروریستی استدلال می‌کنند که «ماهیت و استراتژی جنگ» تغییر کرده و جنگ فرسایشی دولت و مخالفانش شهری و پیچیده شده است. همین‌طور نیز، مقام‌های برجسته از رییس‌جمهور تا وزیر دفاع می‌گویند که در میدان نبرد، نیروهای امنیتی دست بالایی دارند و در واقع این دشمن است که شکست خورده و رو به جنگ شهری آورده است.
کارشناسان نظامی و سیاسی اما می‌گویند که دولت، گرفتار خودفریبی و توهم است و در این گیرودار آن‌که دارد شکست می‌خورد، دولت است نه تروریستان.
جنرال زلمی وردک، کارشناس نظامی و سیاسی می‌گوید که جنگ افغانستان، یک جنگ درون‌کشوری نیست که دو دشمن در مقابل هم جبهه بگیرند. او معتقد است که ماهیت جنگ تروریستان، جنگ پارتیزانی (چریکی) و استخباراتی است: «این ادعای دولت که تروریستان در میدان نبرد شکست خورده‌اند، فریب محض است. این چگونه شکستی است که یک گروه کوچک تروریستی در دل شهر 16 ساعت با تمام نیروهای امنیتی می‌جنگد؟ در این جنگ، شکستی وجود ندارد. برای تروریستان این‌که حملات خود را موفقانه انجام می‌دهند و خبر آن در چهارسوی جهان می‌پیچد، به‌معنای حضور، قدرت‌نمایی و پیروزی است».
همین‌طور فضل‌رحمان اوریا، کارشناس سیاسی می‌گوید در این جنگ، شکست واقعی را دولت افغانستان خورده است و برخلاف ادعای دولت، جنگ استخباراتی جبهه ندارد و هوشمندی در انجام حمله یا جلوگیری از آن، بازنده و برنده را مشخص می‌کند. اما وزارت داخله در پاسخ می‌گوید: «در صورتی‌که جبهه‌یی وجود ندارد، نیروهای امنیتی تمام سال با کی‌ها می‌جنگند؟»
ولی آریا کارشناس امور سیاسی، «تغییر ماهیت و استراتژی جنگ» را غیرواقعی می‌خواند و می‌گوید که این استدلال مدیران امنیتی، نوعی لاپوشانی ناکارآمدی دولت است: «نه‌تنها طالبان بلکه تمام شورشیان در تمام نقاط جهان معمولا در جنگ جبهه‌یی ناکام بوده‌اند. برد آن‌ها در جنگ نامتقارن است. مجاهدینی که در جنگ‌های چریکی، یک ابرقدرت و دولت تحت حمایت‌اش را با موفقیت طرف بودند، ولی دیدیم که در جنگ حبهه‌یی جلال‌آباد شکست خوردند. حمله‌ی تروریستی به شهرها توسط طالبان در گذشته هم بوده و حالا هم هست، با این تفاوت که در گذشته موفقیت‌شان کم‌تر بود و دولت در خنثا‌سازی طرح‌های حملات‌شان موثریت و کارآمدی بیشتری داشت».
آقای آریا هم‌چنان می‌گوید که ناامن‌تر شدن کشور به‌دلیل قدرت طالبان نیست بلکه به سبب ضعف دولت و عدم اراده‌ی قوی دولت برای مبارزه با آن‌هاست.
در مقابل نجیب دانش سخن‌گوی وزارت داخله تاکید می‌کند که دلیل افزایش حملات تروریستی، شکست دشمن در جبهات جنگ است: «در عملیات اخیر نیروهای امنیتی، تلفات سنگینی به دشمن وارد کرده و این‌ها در پی انتقام برآمده و دست به حملات تروریستی می‌زنند».
جنرال وردک تاکید می‌کند وقتی دولت از تغییر استراتژی و تاکتیک جنگ تروریستان حرف می‌زند، باید آمادگی مبارزه با هر نوع استراتژی و تاکتیک جنگی را داشته باشد. اما در پاسخ به آن مقام‌ها در وزارت امور داخله می‌گویند که برنامه‌ی ویژه‌ی امنیتی برای شهر کابل روی دست دارند که براساس این برنامه، کمربندهای امنیتی داخل شهر، به بیرون از شهر انتقال و تقویت می‌شود. بخشی از این برنامه، تمرکز بیشتر روی ولسوالی‌ها و ولایت‌های ناامن همجوار کابل است که طبق آن برنامه‌های عملیاتی دشمن پیش از وارد شدن به ساحه‌ی سبز، خنثا شود. تقویت دستگاه‌های امنیتی و رسیدگی به آسیب‌پذیری نهادهای امنیتی هم شامل این برنامه‌ی اصلاحی است.
ستون پنجم و افزایش حملات تروریستی
در کنار 20 گروه تروریستی، حضور گسترده‌ی استخبارات کشورهای منطقه به اضافه‌ی مافیاهای داخلی و زورمندان محلی، زنجیره‌ی اقدامات تروریستی را کشاله‌دار کرده است. ستون پنجم یا افراد وابسته به دشمن در ساختار دولت و به‌ویژه دستگاه‌های امنیتی از دیری باز، جزئی از یک گفتمان پرکشمکش در افغانستان بوده است. زلمی وردک، کارشناس نظامی می‌گوید که تمام حملات تروریستی مرگ‌بار، با کمک ستون پنجم برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود.
او می‌گوید که حضور ستون پنجمی‌ها در نهادهای امنیتی افغانستان، سبب شده که وضع امنیتی کشور به‌جای بهتر شدن، وخیم‌تر از قبل شود. البته وزارت داخله، حضور ستون پنجم را در نهادهای امنیتی «کاملا بی‌اساس» می‌خواند.
این جنرال بازنشسته‌ می‌افزاید که شناسایی هویت ستون پنجمی‌ها ساده است، اما مقام‌ها برای حفظ قدرت‌شان، محافظه‌کاری می‌کنند و می‌ترسند که با انجام این کار زیر فشار قرار نگیرند.
سخن‌گوی وزارت داخله در پاسخ به این‌که چرا جلوی حملات تروریسیتی اخیر گرفته نشده، می‌گوید: «تمرکز دشمن روی مراکز شهرها بیشتر شده و این‌ها به هر جایی که دست‌شان برسد، حمله می‌کنند. ما در پیوند به حملات اخیر چند نفر را بازداشت کردیم. تاکنون جلوی ده‌ها حمله گرفته شده است».
رد پای قدرت‌های منطقه‌یی در ناآرامی‌های اخیر
دونالد ترمپ در ماه آگست سال 2017 استراتژی جدیدش را برای افغانستان اعلام کرد که بر حضور سربازان امریکایی در این کشور تا زمان نامشخصی تاکید داشت. رخ دیگر سخنان ترمپ به پاکستان بود؛ امریکا دیگر نمی‌تواند در قبال میلیاردها دالر به پاکستان و حضور گروه‌هایی مانند طالبان در این کشور، ساکت بماند. پس از این امریکا به پاکستان هشدار داد و کمک‌های مالی و تسلیحاتی‌اش را به حالت تعلیق در آورد.
حالا شماری از کارشناسان سیاسی می‌گویند که پاکستان با راه‌اندازی حملات مرگ‌بار در افغانستان، می‌خواهد انتقام فشارهای جامعه‌ی جهانی را از افغانستان بگیرد.
جنرال زلمی وردک می‌گوید که افغانستان به محل زورآزمایی و قدرنمایی رقیبان امریکا تبدیل شده است. او استدلال می‌کند که پاکستان کمک‌های مالی قدرت‌های مخالف امریکا از جمله روسیه، چین و ایران را دریافت می‌کند و در کنار راهبرد ناامن‌سازی افغانستان، استراتژی کشورهای حامی مالی‌اش را نیز در افغانستان اجرا می‌کند.
فضل‌رحمان اوریا، معتقد است که دولت خود زمینه‌ی مداخله‌ی پاکستان را در افغانستان فراهم می‌کند: «دولت بستر ناامنی را پیشاپیش فراهم کرده است: قانون عملی نمی‌شود. اختلاس صورت می‌گیرد و خدمات برای شهروندان عرضه نمی‌شود. این خود بستر نفوذ عناصر دشمن و سربازگیری از میان شهروندان را فراهم کرده است».
ولی آریا کارشناس سیاسی، در پاسخ به این سوال که آیا افزایش حملات تروریستی می‌تواند با راهبرد امریکا در افغانستان و فشار این کشور بر پاکستان ربطی داشته باشد، می‌گوید: «این یکی از عوامل عمده است ولی تنها علت نیست. ما نباید همیشه پاکستان را بهانه قرار دهیم. مثل این است که در هوای بیست درجه زیر صفر با لباس تابستانی برویم بیرون و همیشه هم این کار را انجام دهیم و هر بار هم که سرما می‌خوریم، هوای سرد و ویروس سرماخوردگی را مقصر بدانیم. این ماهیت سیاست در جهان رئالیستی است. مگر خصومت بین هند و پاکستان و ایران و عربستان کم‌تر از خصومت بین افغانستان و پاکستان است؟ چرا آن‌ها این بلاها را به این شکل بر سر یکدیگر نمی‌آورند و به گونه‌ی دیگری با یکدیگر دشمنی می‌ورزند؟ چون توان داخلی جلوگیری از آن را دارند».
داستان بی‌سرانجام صلح و جنگ
رییس‌جمهور غنی در در چهاردهم دلو در نشست سالانه‌ی شورای عالی صلح، حرف پرتناقضی را مطرح کرد: افزایش حملات تروریستی به‌دلیل ضعف ما نیست بلکه به‌دلیل موفق شدن روند صلح است. حالا اما آقای آریا کارشناس سیاسی می‌گوید که این یکی از «غیرمنطقی‌ترین و توهم‌آمیزترین» استدلال‌ها و نمونه‌یی از عوام‌فریبی است: «اصلا روند صلحی در کار نیست. تفکیک قایل شدن بین طالبان خوب و بد یعنی کاری که ارگ انجام می‌دهد. کاری کاملا عبث و بیهوده است».
در حالی‌که ناامنی و حملات تروریستی در پایتخت شدت گرفته، شورای عالی صلح از آمادگی برای از سرگیری مذاکرات صلح با طالبان خبر می‌دهند. هم‌چنان قرار است دومین نشست پروسه‌ی کابل، تا 20 روز دیگر در پایتخت برگزار شود.
فضل‌رحمان اوریا با اشاره به حرف‌های ترامپ رجع به سیاست ادامه‌ی جنگ با طالبان می‌گوید حرف زدن از صلح، چیزی جز بی‌مضونی دولت نیست. او می‌افزاید که امریکا تصمیم دارد جنگ و صلح افغانستان را خود مدیریت کند.
پس از حملات تروریسی اخیر در کابل، آقای ترامپ در واکنش به آن گفت که دیگر مذاکره‌یی با طالبان در کار نیست و این بن‌بست را با جنگ خواهد شکست. آقای اوریا می‌گوید که این تصمیم ترمپ به‌معنای حذف روند نافرجام صلح افغانستان از برنامه‌های امریکا است.